• یکشنبه 30 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 11 ذی القعده 1445
  • 2024 May 19
سه شنبه 19 اسفند 1399
کد مطلب : 126316
+
-

یادداشت/ تضعیف مشارکت اجتماعی و امید

فهیمه طباطبایی- خبر‌نگار

1- یکی از ضرورت‌های مهم جامعه ایران که کارشناسان و نخبگان روی آن اتفاق‌نظر دارند، ترمیم اعتماد عمومی و احیای سرمایه اجتماعی است. می‌دانیم که این دو مؤلفه در سال‌های اخیر در اثر عواملی مثل تحریم، مشکلات معیشتی و اقتصادی و انباشت نارضایتی آسیب جدی دیده و بازسازی جامعه و عبور از بحران، جز با ترمیم این آسیب‌ها ممکن نیست. یکی از مؤلفه‌های اساسی در ایجاد سرمایه اجتماعی، مشارکت اجتماعی است. سازمان‌های مردم‌نهاد، یکی از وجوه تبلور مشارکت اجتماعی شهروندان هستند و توسعه و تسهیل زمینه‌های شکل‌گیری و فعالیت این سازمان‌ها، از ضرورت‌های توسعه مشارکت اجتماعی و به‌تبع آن احیای سرمایه اجتماعی است. در سوی مقابل، هرگونه مانع‌تراشی بر سر راه این نوع تشکل‌ها و سازمان‌ها- خصوصا سازمان‌های ریشه‌دار و شناسنامه‌دار و مورد وثوق مردم- به‌منزله تضعیف مشارکت اجتماعی تلقی می‌‌شود و ناگفته پیداست که چنین رویکردی، در جامعه‌ای با مختصات فعلی ایران که مسئولان دائم بر گفت‌وگو بین دولت- مردم و دولت- نهادهای مدنی و تشکل مردمی و افزایش سرمایه اجتماعی تأکید دارند، چه اثرات مخربی می‌تواند داشته باشد.

 2- مشارکت اجتماعی با مشارکت سیاسی نیز دارای رابطه مستقیم است. براساس تحقیقی که در سال1395 در دانشگاه خوارزمی انجام و نتایج آن در مقاله‌ای در نشریه رفاه اجتماعی منعکس شده، 4عامل«مشارکت اجتماعی»، «آگاهی»، «اعتماد اجتماعی» و «انسجام اجتماعی» در افزایش مشارکت سیاسی شهروندان نقش مؤثری دارند. مشارکت سیاسی، عامل بسط دمکراسی و توسعه سیاسی است و مسئولان ارشد کشور، همیشه آن را ضامن بقا و بالندگی نظام عنوان می‌کنند. کسانی که مشارکت سیاسی را اینقدر در سرنوشت کشور و نظام مؤثر می‌دانند، قاعدتا نباید تصمیم‌هایی بگیرند که لوازم و ضرورت‌های این مولفه را- که یکی از آنها چنان‌که اشاره شد، مشارکت اجتماعی است- تضعیف کند.

3- نهادهای مدنی علاوه بر بدنه کنشگرانی که ذیل آن به فعالیت می‌پردازند، با شبکه‌ای از خیرین، حامیان و نخبگان علمی و اقتصادی کشور و همچنین جمعیت قابل‌توجهی از شهروندان آسیب‌پذیر و نیازمند حمایت، مرتبط هستند. مجموعه گروه‌هایی که ذکر شد، جمعیت قابل‌توجهی از مردم کشور را تشکیل می‌دهند. بخشی از این جمعیت، به‌رغم آسیب‌‌پذیری، از چتر پوشش نهادهای حمایتی دولتی و حاکمیتی بیرون مانده‌اند و با تضعیف نهادهای مدنی، مراجع حمایتی خود را از دست رفته می‌بینند. این احساس در درجه اول زمینه‌ساز آسیب به امید اجتماعی و در مرحله بعدی، سبب ایجاد نارضایتی می‌شود. در شرایطی که شکاف‌های طبقاتی تشدید شده و جامعه از برخی مشکلات همچون ناامیدی و کاهش اعتماد اجتماعی رنج می‌برد، باید با تقویت نهادهای مدنی و حمایت از تشکل‌های مردمی، غیردولتی و انجمن‌ها به توسعه مشارکت اجتماعی و کاهش آسیب‌های اجتماعی کمک کرد.

4- به هر دلیل و با هر فرایندی، اعتماد بخشی از مردم به دولت - به‌معنای اعم کلمه- و زیرمجموعه‌ها و تمام نهادهایی که ذیل آن به فعالیت می‌پردازند، دچار آسیب شده. برای فعالیت‌های خیریه، بسط مواسات و گسترش پوشش کنش‌های حمایتی، جلب مشارکت این دسته از شهروندان نیز لازم است. خصوصا در زمان بروز بحران‌ها و بلایای طبیعی این مسئله اهمیت بالایی دارد به‌خصوص در کشور ما که میزان بحران‌های طبیعی زیاد است. سازمان‌های حمایتی مردم‌نهاد توان جذب این مشارکت را دارند و دولتی‌ها ندارند. 
به همین دلیل منفی‌کردن نگاه مردم به فعالیت‌های خیریه مردم‌نهاد - با هر کنش یا تصمیم - عملا به‌معنای از دست رفتن بخشی از پتانسیل مشارکت‌ اجتماعی در جامعه است و دود چنین اقدامی به چشم مردم بی‌پناه آسیب‌دیده خواهد رفت.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید