• شنبه 29 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 10 ذی القعده 1445
  • 2024 May 18
سه شنبه 19 اسفند 1399
کد مطلب : 126297
+
-

تحلیل به جای تحقیر

«راهنمای فیلم سینمای ایران» محصول جدی‌گرفتن فیلم عامه‌پسند و تلاش برای ارائه تحلیل درباره سینمایی است که معمولا با صفت‌های کلی طرد و لعن می‌شود

تحلیل به جای تحقیر


سعید مروتی ـ روزنامه‌نگار

  در تاریخ سینمای ایران هیچ پدیده‌ای به اندازه فیلمفارسی فحش نشنیده و تحقیر نشده است. دامنه این تحقیر از منتقدان و روزنامه‌نگاران آغاز شده و تا مدیران فرهنگی در ادوار مختلف و متفاوت (قبل و بعد از انقلاب) و حتی دست‌اندرکاران و فعالان این سینما امتداد یافته است. نتیجه اینکه بر بیشتر فیلم‌های عامه‌پسند در زمان اکرانشان نقد و تحلیلی نوشته نشده و اگر هم متنی نوشته شده این اتفاق عموما با تعابیری کلی و با کمترین میزان ورود به متن (فیلم‌ها) و با نهایت اکراه رخ داده است. نسل‌های بعدی هم ترجیح داده‌اند روش اسلافشان را ادامه دهند. در دهه60 که اصلا نوشتن درباره سینمای قبل از انقلاب در مطبوعات جز از طریق فحاشی امکان‌پذیر نبود. در بسیاری از نقدها به پیشینه سینمای ایران با ترجیع‌بند «سینمای منحط گذشته» اشاره می‌شد و خیلی وقت‌ها قضاوت درباره فیلم‌های روز براساس دوری یا نزدیکی به این سینما صورت می‌گرفت و هر نوع انتساب به سینمای فارسی همچون مدرک جرم بر سر سازندگان کوبیده می‌شد. شیوه تاریخ‌نگاری سینمای ایران هم با همین متر و معیار بنا گذاشته شد. تا سال‌ها تنها کتاب مرجع درباره تاریخ سینمای ایران، کار مسعود مهرابی بود که نویسنده‌اش بدون دیدن بیشتر فیلم‌های قبل از انقلاب، جز آثار موج نویی، آن را تدوین کرده بود. در کتاب زنده‌یاد مهرابی به‌ندرت اطلاعات و تحلیل‌هایی که از کتابی مرجع انتظار می‌رفت، درباره فیلم‌های قبل از انقلاب به چشم می‌خورد و بخش فیلم‌های داستانی بیشتر با تمرکز بر آثار روشنفکرانه تدوین و تالیف شده بود. این همان نقطه تلاقی نگاه روشنفکری با نگاه رسمی بود. سینمای قبل از انقلاب در «گاو» و «مغول‌ها» و «یک اتفاق ساده» و «آرامش در حضور دیگران» خلاصه می‌شد. برخی فیلم‌های منسوب به جریان موج نو هم چون در دل سینمای جریان اصلی ساخته شده بودند، ذاتا بی‌ارزش یا کم‌ارزش محسوب می‌شدند. نتیجه اینکه مثلا درباره فیلم «کندو» حتی یک سطر تحلیل در کتاب تاریخ سینمای ایران وجود نداشت. و چون منتقدان قبل از انقلاب فیلم فریدون گله را نادیده گرفته بودند همین نگاه به کتاب هم تسری یافته بود. در مورد تعدادی از فیلم‌های موج نویی مثل آثار کیمیایی هم بیشتر نقدهای منفی به کتاب راه یافته بود. درباره سینمای فارسی هم اساسا مطالب زیادی وجود نداشت (چون فیلمفارسی قابل تحلیل دانسته نمی‌شد) مولف هم اغلب از کنارشان عبور کرده بود. درباره این شیوه تاریخ‌نگاری نکات زیادی را می‌توان مطرح کرد؛ به‌خصوص اینکه «تاریخ سینمای ایران» مهرابی تنها منبع موجود برای شناخت سینمای قبل از انقلاب بود. در آن سال‌ها انتشار کتاب‌های جمال امید از فرهنگ فیلم‌های سینمای ایران تا آثاری درباره پیشگامان سینما (پیدایش و بهره‌برداری، اوانس اوگانیانس و عبدالحسین سپنتا) و کتاب محمد تهامی‌نژاد (سینمای‌رؤیا‌پرداز ایران) تصویری هرچند ناقص، از سینمای گذشته می‌ساخت؛ سینمایی که فرهنگ رسمی به‌شدت علاقه‌مند به فراموش‌شدنش بود.
 در ابتدای دهه70، صد فیلم سینمای ایران تالیف احمد امینی منتشر شد که در آن اطلاعاتی درباره فیلم‌ها وجود داشت که در آن سال‌ها در دسترس نبود. تا رسیدیم به میانه‌های این دهه و انتشار جلد اول تاریخ سینمای ایران تالیف جمال امید؛ کتابی پر‌حجم و پر از سند و نمونه نقد‌های قدیمی. بیشتر کتاب امید را همین نقدها و نوشته‌های قدیمی تشکیل می‌داد که با اشاراتی کلی به فیلم‌ها، مصاحبه‌های عوامل و میزان فروش‌شان در گیشه همراه شده بود. تلاش جمال امید در گردآوری اسناد و اطلاعات درباره سینمای قبل از انقلاب مغتنم بود و همچنان هست. چنانچه جلد‌دوم تاریخ سینمای ایران هم که تا تحولات سینمای ایران در سال‌های بعد از انقلاب تا پایان دهه60 را بررسی می‌کند، آرشیو باارزشی از نقدها، یادداشت‌ها و بازتاب‌های رسمی و رسانه‌ای و در مواردی اسناد منتشر نشده است که به هر حال برگ‌هایی از تاریخ پرورق سینمای ایران را تشکیل می‌دهد. درباره متد تاریخ‌نگاری جمال امید هم نکاتی را می‌شود مطرح کرد. از کمبود دیدگاه تحلیلی و نگاه شخصی مولف تا روش‌مند‌نبودن کتاب و اتکای بیش از حد به متن‌های نشریات و روزنامه‌ها و... با این همه نمی‌شود کاربردی‌بودن تاریخ سینمای جمال امید را منکر شد و ما همچنان چشم انتظار جلد سوم کتاب هستیم که ظاهرا سال‌هاست آماده انتشار است.
در این سال‌ها فیلمشناخت‌های عباس بهارلو (غلام حیدری) را هم داشته‌ایم که در ثبت شناسنامه کامل فیلم‌ها و خلاصه داستان آثار سینمای ایران، گام مؤثری بود و کاش در چاپ‌های بعدی غلط‌ها و اشتباهاتش تصحیح شود.
«تاریخ تحلیلی سینمای پس از انقلاب ایران» نوشته احمد طالبی‌نژاد، تاریخ صدسال سینمای ایران (به کوشش عباس بهارلو و با مقالاتی از بهارلو، حمید شعاعی [از اولین تاریخ‌نگاران سینمای ایران]، فریدون جیرانی، جواد طوسی و بهزاد عشقی) و تاریخ سینمای سیاسی ایران حمید‌رضا صدر از دیگر کتاب‌هایی بودند که با دغدغه تاریخ‌نگاری تالیف و منتشر شدند.
در این سال‌ها کتاب‌هایی هم با هدف بازخوانی سینمای دهه60 منتشر شدند که به‌نظر می‌رسد هدف از انتشارشان ارائه تصویری بزک کرده و منزه از مدیران سینمایی دهه اول انقلاب بوده است.

  اما سینمای قبل از انقلاب. انتشار درس‌گفتارهای فیلمفارسی حسن حسینی در ابتدای دهه90 نخستین گام جدی در مسیری بود که پیش از آن کتاب‌هایی در سطح «فیلمفارسی چیست؟» حسین معززی‌نیا و دگرگونی اجتماعی و فیلم‌های سینمایی در ایران (جامعه‌شناسی فیلم‌های عامه‌پسند ایرانی) پرویز اجلالی را داشتیم که هر دو بدون دیدن بیشتر محصولات سینمای قبل از انقلاب از سوی مولفانشان شکل گرفته بودند (در کتاب دوم مولف بخش‌های قابل توجهی از تحلیل‌هایش را نه با دیدن فیلم‌ها که براساس خلاصه داستان‌های فرهنگ جمال امید نوشته است). از کتاب 4جلدی «تاریخ اجتماعی سینمای ایران» تالیف حمید نفیسی هم فقط جلد اول به فارسی ترجمه و منتشر شد و ظاهرا 3جلد بعدی قابل انتشار نیستند. و البته «رویای صادقه» بهزاد رحیمیان هم در این سال‌ها منتشر شد که بررسی جالب توجه و سند محوری است از نخستین مواجهه‌های ایرانیان با سینما. درباره سینمای عامه‌پسند نخستین بحث‌های جدی و مدون با درس‌گفتارهای حسن حسینی آغاز می‌شود. کتاب راهنمای فیلم سینمای ایران هم که آثار تولید شده در فاصله سال‌های ۱۳۰۹ تا ۱۳۶۱ را در بر‌می‌گیرد، پژوهشی است در جهت تکمیل و گسترش مباحث موجود در درس‌گفتارها. طبیعتا کتاب درباره همه فیلم‌های این بازه زمانی نیست. بخشی از فیلم‌ها از بین رفته‌اند و چون نسخه‌ای از آنها موجود نیست، در کتاب هم به آنها پرداخته نشده، چون به‌گفته مولف، اصل بر دیدن و بازدیدن آنها بوده است. از بین آثار موجود هم انتخاب صورت گرفته و نتیجه بیش از ۵۰۰ مدخل برای فیلم‌های ایرانی است؛ فیلم‌هایی که براساس معیارهایی مشخص، مهم‌تر ارزیابی شده و برایشان مدخل نوشته شده است. درباره تعدادی از این فیلم‌ها برای نخستین بار مطلب تحلیلی نوشته شده است. به تصریح مقدمه، در مدخل‌نویسی اصل بر دیدن و باز‌دیدن فیلم‌ها و نوشتن براساس مطالعات بینا‌رشته‌ای بوده است که سال‌هاست دامنه‌اش به سینما هم کشیده شده و حالا در این کتاب سینمای قبل از انقلاب از این منظر مورد بازخوانی قرار گرفته است. نتیجه اینکه راهنمای فیلم‌های سینمای ایران، نه صرفا متن‌هایی درباره فیلم‌ها که در بر‌دارنده و بازتاب‌دهنده بستر اجتماعی، مناسبات تولید، واکنش‌های روز (نقد‌های چاپ‌شده در زمان اکران)، پرسونای سازندگان، چرخه‌های فیلمسازی، میزان اقبال عمومی به فیلم‌ها و تکمیل‌کننده تصویر زمانه و روزگاری هستند که این فیلم‌ها با تمام تفاوت‌ها، تمایزها و وجوه مشترک احتمالی‌شان در دلش ساخته شده‌اند. نتیجه تاریخ سینمایی است که تاکنون اینگونه روایت نشده است. ممکن است گفته شود که فیلمفارسی زیادی جدی گرفته شده و فیلم‌های موج نویی در مواردی با بی‌مهری مواجه شده (شخصا نگاه و نحوه مواجهه مولف با فیلم‌های «قیصر» و «رضا موتوری» را چندان منصفانه نمی‌دانم) ولی مگر سال‌ها عکسش صادق نبوده؟ این هم پیشنهادی تازه برای بازخوانی سینمای قبل از انقلاب است.

   اجر و اهمیت و ارزش پژوهش حسن حسینی و همکارانش با برخی کاستی‌ها و خطاهای راه‌یافته به کتاب زایل نمی‌شود. این قطعا نهایت توان مولف و همکارانش نبوده و نیست. پیداست که راهنمای فیلم سینمای ایران، جان مولفش را که یک تنه بار اصلی را بر دوش کشیده، فرسوده کرده و نتیجه اینکه محصول نهایی به اندازه تلاش و سلیقه و سواد و ذوقی که خرجش شده منقح و پالوده نیست. اما باکی نیست. می‌شود در چاپ‌های بعدی خطاها را تصحیح کرد. می‌شود در مواردی به بازنگری و حتی بازنویسی مدخل‌ها پرداخت. می‌شود به متن‌هایی ویراسته‌تر و چیدمان و صفحه‌آرایی آراسته‌تری رسید. مهم این است که گام اصلی برداشته شده و تحلیل جای تحقیر را گرفته.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید