• شنبه 29 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 10 ذی القعده 1445
  • 2024 May 18
سه شنبه 19 اسفند 1399
کد مطلب : 126295
+
-

یک نام، یک فیگور

یادداشت
یک نام، یک فیگور


امیر بهاری ـ روزنامه‌نگار

حسن حسینی حالا یک فیگور خیلی مهم در پژوهش‌ پیرامون هنر عامه‌پسند است. جمیع فعالیت‌هایش بیانگر یک «رویکرد» پژوهشگرانه‌ است که با استمرار و تدقیق طی حدود 3دهه فعالیت به قوام رسیده و در «راهنمای...» رخ دیگری از خود را به نمایش می‌گذارد. حسن حسینی از همان زمان که «طعم ترس» را منتشر کرد، تصویر یک نویسنده سینمایی متفاوت از خود ارائه داد؛ کتابی که ارتباطی به سینمای ایران نداشت و تا پیش از کتاب بعدی خودش درباره ژانر وحشت مهم‌ترین مرجع سینمایی در این‌باره به زبان فارسی بود.
حسینی تفکر قالب در تاریخ‌نگاری و تحلیل تاریخ سینمای ایران را که اغلب از یک‌سوی ستایشگرانه به چند نام شاخص مثل بیضایی، کیمیایی، گلستان و تقوایی محدود می‌شد و مابقی در رسته «مبتذل‌ها» جای می‌‌گرفتند، شکست و سعی در صورت‌بندی تاریخ سینمای ایران داشت. ازجمله فرضیه‌های مهم او می‌توان به مبداگرفتن فیلم «توفان زندگی» به‌عنوان نقطه سرآغاز سینمای ملی ایران اشاره کرد که دلیلش هم خودکفایی ایران در تولید فیلم است (انجام تمام مراحل تولید فیلم در ایران) یا نظریه او در باب چرخه‌های فیلمفارسی که به شکلی نظام‌مند تولید فیلم در سینمای پیش از انقلاب را طبقه‌بندی می‌کند. شناخت گسترده او از مفاهیم بنیادین تاریخ‌نگاری و تحلیل هنری مثل شیوه‌های مدرن پژوهش، مسئله «ژانر»، موضوع «چرخه» و... در نظم و نسق‌دادن به بخش‌های مهمی از تاریخ سینمای ایران نقش بسزایی دارد.
طی این حدود 20سال از او 4 کتاب مستقل منتشر شده است. در کنار این کتاب‌ها و جدای از مدخل‌هایی که برای راهنمای جهانی فیلم نوشت، مقالات و یادداشت‌هایی جسته و گریخته هم در مجله‌های هنری از او منتشر شده است. از کتاب مستطاب ژانر وحشت گرفته تا یادداشت‌هایی کوتاه و حضورش در برنامه‌های تلویزیون و... . او در واقع یک کل متکثر است که در تمامی این متون در حال هنجارگریزی از تصورات کلیشه‌ای در تحلیل‌های سینمایی است. در عین حال این نوشته‌ها و سخنرانی‌های جسته و گریخته تشکیل‌دهنده یک نظرگاه جذاب پژوهشی هستند. حسن حسینی در تمام این سال‌ها توجه نویسندگان سینمایی را به مسائل مهم و بعضا بدیهی جلب کرد که در مباحث سینمایی داخلی غایب بودند؛ مخاطب، شیوه تولید، بستر اجتماعی و جایگاهش در تبیین چرخه و ژانر و... و امروز وقتی حدود 3دهه فعالیت او را بررسی می‌کنیم و به هم‌‌اسلاف‌شهیر بین‌المللی او رجوع می‌کنیم، متوجه اهمیت فزاینده طرح این مفاهیم در ایران می‌شویم؛ مثلا در فضای تحلیلی سینمای ایران همواره سینمای «هنرهای رزمی» هنگ‌کنگ به‌رغم محبوبیتش در ایران و حتی در هالیوود مذمت شده است اما دیوید بوردول کتاب مفصلی درباره سینمای هنگ‌کنگ دارد که بخش عمده آن درباره این ساب ژانر سینمای اکشن است.
در جهان پهناور تحلیل آثار هنری امروز تقریبا بر کسی پوشیده نیست که نقد اثر هنری، اغلب مواقع در زمانه خود به مسیر خطا رفته است و بعضا در گذر زمان منتقدان نگاه متفاوتی پیدا کردند. اما این روند به‌دلیل قلت دانش بخش عمده سینمایی‌نویسان در ایران روند کندی دارد؛ یعنی هنوز هم در اغلب موارد همان نگاه ژورنالیستی چپ‎‌گرایانه و سانتی‌مانتال دهه‌های1340 و 1350به سینمای آن دوره وجود دارد. به‌رغم پیشرفت تکنولوژی و در دسترس‌بودن بسیاری از فیلم‌های باقی‌مانده از آن دوران سینمای ایران در جست‌وجوی گوگل، هنوز اغلب منتقدان سینمای ایران تعداد کمی از فیلم‌های دهه‌های 1330و 1340و حتی 1350 را دیده‌اند که این مسئله به‌خودی خود اشکالی ندارد ولی آنجا موضوع مسئله‌دار می‌شود که در نظرسنجی‌های بهترین فیلم‌ها و کارگردانان تاریخ سینمای ایران شرکت می‌کنند! و با آسودگی از سر نام‌هایی چون مجید محسنی، علی اسداللهی و... می‌گذرند. حسن حسینی و تعداد اندکی از نویسندگان سینمایی ایران از جمله علیرضا محمودی در مقابل چنین رویکردی ایستادگی کردند و شاید رفتار افراطی هم از آنها سر زد ولی این افراط، واکنش به تفریطی متحجرانه بود.
حسینی تعالی‌گرایی در محتوا و ساختار را در سینمای ایران به چالش کشید و افق تحلیل اثر هنری را در فضای پژوهشی سینمای ایران توسعه داد. هم‌اکنون کمتری کسی است که اهل کتاب و فیلم و نظریه خواندن باشد ولی با تحقیر عبارت «فیلفارسی» را استفاده ‌کند و این بزرگ‌ترین دستاورد حسنی حسینی در طول حدود 3دهه فعالیت پژوهشی است؛ زنده‌کردن یک تاریخچه و ترسیم چشم‌اندازی جدید از آن.

این خبر را به اشتراک بگذارید