فرایند نوسازی دولت و جامعه در تاریخ معاصر ایران، از پدیدههای جذاب در بررسیهای تاریخی به شمار میآید. «تجدد» و «مدرنیزاسیون» از نامهاییاست که اندیشمندان بر این رخداد و وضعیت تاریخی ایران گذاشتهاند. اما این فرایند بهسادگی انجام نپذیرفت. طیفی که این دگرگونی بزرگ 2سده اخیر ایران را پدیدآورد، در دو سوی خویش 2قطب همساز و ناهمساز میدید که در دهههای پیاپی در جایگاه همراهی یا ناهمراهی با دگرگونیهای تازه، اندیشههای خود را میگستراندند. مهدیقلی هدایت (مخبرالسلطنه) ـ کارگزار پرآوازه دیوانی و حکومتی در روزگاران قاجار و پهلوی اول ـ که از نسل سنتی اعیان و دولتمردان ایرانی به شمار میآید به دگرگونیهای سیاسی ـ اجتماعی جامعه ایران که از میانههای دوره قاجار آغاز شده و در روزگار پهلوی اول فزونی یافته بود، بدبینانه مینگریسته و از منتقدان جدی تجدد در تاریخ معاصر ایران به شمار میآید.
او در کتاب «خاطرات و خطرات» با نقد دگرگونیهای شیوه زیست روزمره مردم، به دولتمردان اینگونه هشدار میدهد: «وظیفه دولت این است که زندگی را ببرد روی سادگی بیآلایشی؛ ما مقلد علی(ع) هستیم؛ ما را چه به طمطراق تبذیر و اسراف؟ تا کارمندان تأسی کنند؛ حسد، رقابت و رشک کم شود؛ حتیالامکان به بیتالمال کمتر زحمت بدهند».
آشنایی ایرانیان با شیوه تازه حکمرانی و پیدایش نهادهای نوین دولتی و حکومتی، دامنه دیوانسالاری جدید را گسترش داد و نسلی نو از کارگزاران رسمی پدید آورد که «کارمند» نام گرفتند. مهدیقلی هدایت گویی نسبت به اینان نگاهی خوش ندارد؛ «کارمندان دولت باید افتخار به خدمت مملکت داشته باشند و خدمت مملکت باید مقام احترامی داشته باشد؛ مکنت و ثروت در آن مدخلیت نداشته باشد و اگر ثروتمندی لیاقت خدمت به دولت و ملت را داشته باشد به خزانه مملکت تحمیلی نکند نه خدمت را برای تحصیل ثروت بخواهد کما نحن فیه.»
او اما برای دولت مدرن نیز وظیفهای در نظر دارد؛ «باید کارمند در معیشت، آسایش داشته باشد و رعایت عائله او بشود که از تشکیل خانواده طفره نرود؛ چنان که در نظام برای هر فرزند مبلغی بر حقوق کارمند میافزایند در ممالک سایره، سفراء را از ارکان ثروتمند اختیار میکنند که بیشتر از بودجه حفظ آبرو بکنند و... .» نگرانیهای این کارگزار سنتی دیوانسالاری ایران، از جنس لرزشهاییاست که دگرگونیها همواره بر جان و تن انسانهای خواهان آرامش و ایستایی پدید میآوردهاند؛ «در حال کنونی جا دارد دولت بین کارمندان باسواد و خط و بیسوادان با خطوط لایقرأ [(ناخوانا)] امتیازی بگذارد.
ماشین تحریر خط را از بین برده است. آنجا که به ماشین نتوانستهاند متوسل بشوند باید از رمل سررشته داشت تا بتوان خطوط را خواند». مخبرالسلطنه در میان نقدهای خود به یکی از ویژگیهای ناپسند و دیرینه نظام حکومتگری و دولتداری در تاریخ ایران نیز اشاره میکند که البته در نظام تازه کارمندی در آن روزگار گویی رایج نشده بوده است؛ «اردشیر به مبلغی محتاج شد. تاجری تقبل کرد به شرط آنکه پسر او را کار دولتی بدهند. اردشیر نپذیرفت، که کارمند دولت باید به شغل خود مفتخر باشد؛ خرید و فروش نمیشود و ثروت در آن معتبر نیست.»
سه شنبه 28 فروردین 1397
کد مطلب :
12535
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/27oj
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved