زندگی پدیا/ طالقانی، نبش وصال، سینما عصر جدید قدیم!
ابراهیم ایرجزاد
سینما عصر جدید با نام قدیمیتر تختجمشید، مرا به سالهای میانی دهه 70میبرد. تابستان سال 1376 بود که با ثبتنام در هنرستان تازهتاسیس سوره، نخستین قدمم را برای قرار گرفتن در مدار سینما برداشتم. اول هر ماه، دکه روزنامه، خریدن مجله فیلم، خواندن ورق به ورق و انتظارکشیدن برای دیدن فیلمهایی که خبرهای تولیدش را ماه بهماه پیگیری میکردم؛ از شرق دور، از مشهد. هر سال 10روز جشنواره فیلم فجر مهمترین روزهای تقویمم بود. پساندازهای چندرغازی جمع میشد و غروب روزی که فردایش جشنواره آغاز میشد، من به همراه چند دوست دیگر که مثل خودم مریض سینما بودند سوار بر قطار آرزوهای دور اما دستیافتنی راهی تهران میشدیم. ورود به تهران، مسافرخانهای ارزان در میدان توپخانه، پرت کردن ساکهای سبکمان به گوشه اتاقی حقیر و ما برای از دست ندادن وقت، خیلی زود سوار بر اتوبوسی که ولیعصر را بالا میرفت، میشدیم. چشمهای حریص ما همه طول خیابان ولیعصر با آن درختهای چنار بلندش را دید میزد تا لحظه شنیدن صدای راننده که داد میزد؛ طالقانی، طالقانی نبود...! آدرس برایمان مشخص بود؛ طالقانی، نبش خیابان وصال، سینما عصر جدید...
شنیده بودیم سینما عصر جدید با داشتن 3سالن که سالن اصلیاش نیز بیشتر از 600نفر ظرفیت دارد، یکی از بهترین سینماهای تهران است. من به واسطه سینماهای قدیمی و بزرگ مشهد یعنی آفریقا، هویزه و... تجربه دلچسب دیدن فیلم در سالن بزرگ را داشتم؛ به همینخاطر همیشه دوست دارم که فیلمهای خوب را در سالنهای بزرگ ببینم، همنفس جمعیت تماشاگران که حضورشان دنیای فیلم را زندهتر میکند. با همه اینها مهمترین ویژگی که باعث شد همه جمع مشهدیهای خوره فیلم در سینما عصر جدید پاتوق کنیم و کمتر به سینماهای دیگر سر بزنیم این بود که هر 3سالن عصر جدید جدول نمایش مستقلی داشت و این تنوع باعث میشد بدون نیاز به جابهجایی برای مایی که تهران را خوب بلد نبودیم و خب خیلی هم پول برای خرج کردن وجود نداشت، بتوانیم بیشترین تعداد فیلم را ببینیم؛ تعداد فیلمهایی که زمان برگشت توی کوپه قطار شمرده میشد تا مشخص شود رکورد چهکسی بالاتر بوده است.
سینما عصر جدید آن سالها برای خودش کاخ جشنوارهای بود هم اهالی حرفهای سینما را میشد دید و هم صفهایی که بسته به اهمیت فیلم، گاهی طولش تا میدان فلسطین هم میرسید و صفبازهای حرفهای خوره فیلمی که کافی بود یک سؤال درباره فیلمی پرسیده شود تا تاریخ سینما را برایتان مرور کنند. لهجههای مختلف آدمها نشان میداد که فقط ما نبودیم که کیلومترها راه را به عشق سینما آمده بودیم؛ عشقی که به مشهد، اصفهان، شیراز، شهرهای جنوب و شمال هم خلاصه نمیشد. و همهگیرتر از آن چیزی بود که میشد تصور کرد.
سینما عصر جدید در کنار سینماهای دیگر تهران در آن سالها کاخ آرزوهای خیلی از جوانها بود. سینمایی که همچنان میتواند با روشن ماندن چراغش خیالساز باشد و صفهای زیادی را جلوی خودش ببیند. امیدوارم این ویروس نحس هرچه زودتر ریشهکن شود و نهتنها چراغ هیچ سینمایی خاموش نشود که عصرجدیدهای بیشتری در همه شهرهای ایران ساخته و چراغشان روشن شود.