چرا نظرات مثبت درباره فیلمهای جشنواره فجر با واکنش منفی بعضی منتقدان قدیمی مواجه شد؟
نقد نقاد
یاور یگانه_روزنامه نگار
دوران طلایی نقد فیلم مدتهاست که سپری شده و نام منتقدان دیگر درخشش مجذوبکننده سابق را ندارد. تعدد رسانههای آنلاین و مکتوب باعث شده افراد زیادی بدون آنکه آشنایی چندانی با ابعاد مختلف سینما ـ ازجمله تاریخ سینما، فنون فیلمسازی، تئوریهای فیلم و در کل مطالعات سینمایی ـ داشته باشند، وارد کار شوند و به تهیه مطالبی همچون گزارش روند تولید فیلمها و گفتوگوهای ساده و تخت با سینماگران بپردازند. اگر نثر بیمایه، اطلاعات کم یا ناقص و ذوقزدگی این جماعت را نادیده بگیریم، تا اینجای کار مشکلی نیست اما مشکل از جایی آغاز میشود که این افراد در قامت منتقد سینما درباره کیفیت فیلمها داوری میکنند و سلیقه سطحی و نازل و تعلیم ندیدهشان را ملاک درک و دریافت فیلمها قرار میدهند. در این وضعیت، طبیعی است کسی که صاحب اندیشه و نگاه نیست و تنها به مطرح شدن نام خود و بهبود وضعیت شخصیاش میاندیشد، ابایی از قضاوت نادرست و تبلیغ منافع عدهای خاص نداشته باشد. در همین جشنواره اخیر، حجم اظهارنظرهای مثبت درباره فیلمهایی که کیفیت بالایی نداشتند آنقدر زیاد بود که نارضایتی برخی از چهرههای قدیمی نقد فیلم را بهدنبال داشت. اما چرا اوضاع نقد فیلم به این روز افتاده که باید به ستایشها و تمجیدها از فیلمها به دیده تردید نگریست و علت آن را در جایی خارج از فیلمها جستوجو کرد؟ در دورهای که درباره جریان پولهای مشکوک در سینما کمتر تردیدی وجود دارد، آیا میتوان این مسئله را درباره فضای نقد فیلم هم صادق دانست؟ اظهارنظرهای مثبت درباره فیلمها صرفا از روی کمدانشی و آشنایی نداشتن با اصول نقد فیلم و سینماست یا پای مسائل دیگری هم در میان است؟ در این گزارش کوشیدهایم جواب این سؤالات را بیابیم.
گزارش اقلیت
در یکی از مهمترین واکنشها به وضعیت نقد و انتقاد در جشنواره فیلم فجر، نیما حسنینسب، منتقد سینما، متنی در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد که در بخشی از آن آمده: «... یک تحقیق و آمار دقیق از گفتهها و نوشتههای فرغونی درباره 16 فیلم امسال همهچیز را روشن خواهد کرد و محصول و گزارش این جستوجو و نتایج آن، مجلس ختم و سنگ قبری برای نقد و رسانه و استقلال رأی در آستانه قرن جدید است؛ «گزارش اقلیت» و رسواکننده و مایه شرمساری رسانهها و نامهای واقعی یا جعلی و بنگاهها و دکانهای نقد و نظرات کارت به کارتی... متنها و گفتهها و ستاره بارانهای ناشی از حقارت و عشق به سلبریتیها یا پول پاشی طی این 10 روز را به دقت جمعآوری کردهام و فقط انگیزه و فرصت و البته اعصاب پولادین لازم است تا رسیدن به خروجی نهایی تا تهیه گزارش و جدول و آمارِ یک رسوایی بزرگ با حسنینسب تماس گرفتیم تا ببینیم او چه چیزی درباره نقدهای منتشر شده در جشنواره فجر میداند که او را چنین برآشفته کرده است. اما حسنینسب علاقهای به صحبت کردن در اینباره نداشت و به این ترتیب همهچیز موکول میشود به زمانی که این منتقد سینما نتایج بررسی خود را منتشر کند. ولی آنچه مشخص است این است که با انجام یک کار آماری میتوان میزان واکنشهای مثبت و منفی به فیلمهای امسال جشنواره را محاسبه کرد. اما چرا چنین آمارگیری و محاسبهای را نباید نهادی مثل انجمن صنفی منتقدان و نویسندگان خانه سینما انجام دهد که در حدود 500عضو دارد؟ برای یافتن پاسخ این سؤال به سراغ خسرو دهقان، رئیس انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی رفتیم.
انجمن منتقدان؛ صنفی مثل اصناف دیگر
اولین موضوعی که با خسرو دهقان در میان میگذاریم فهرست بلندبالای کسانی است که عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینما هستند اما برخیشان سالیان سال است که دست به قلم نبرده و نوشتهای منتشر نکردهاند. دهقان با تأیید این موضوع میگوید: «انجمن منتقدان از این نظر مثل سایر صنوف خانه سینماست. در صنوف دیگر هم کسانی عضویت دارند که سالهاست کار نمیکنند و حتی شاید روحشان هم خبر نداشته باشد که عضو صنف هستند. ما بارها در خانه سینما برای بازنگری در این وضعیت گفتوگو کردهایم اما چنین کاری در عمل بسیار سخت است.» انتقادات حسنینسب را به وضعیت نقد فیلم با دهقان در میان میگذاریم و او در جواب ما خیلی مختصر و مفید به شیوه خود میگوید: «آیا آقای حسنینسب نتایج بررسی خود را منتشر خواهند کرد و گفتههای ایشان درباره انجام چنین تحقیقی به عینیت درمی آید؟ بهنظرم بسیاری از این انتقادات در مرحله حرف باقی میماند و تا چند وقت دیگر فراموش میشود، ولی اگر ایشان چنین کاری انجام دهند، تحقیق بعدی در اینباره را من انجام خواهم داد.» دهقان در خاتمه میافزاید: «دامن زدن به این بحثها در شرایط فعلی که سینمای ایران مشکلات بسیاری دارد، شایسته نیست.»
زوال نقد فیلم
تنها حسنی نسب نیست که به وضعیت نقد فیلمهای جشنواره معترض است. چندی پیش، مصطفی جلالیفخر، منتقد سینما، هم در واکنشی نوشته بود: «متأسفم که سخن درستی است و روزبهروز اصالت نقد فیلم، بیشتر در سایه سود و رابطه قرار میگیرد.» مهرزاد دانش، دیگر منتقد سینما، نیز با زبان گزندهتری در توییتر نوشت: «جشنواره فجر، فقط شامل نمایش چند فیلم زیر متوسط نبود. نمایشگاهی از انبوه نوشتههای منحط به اسم نقد و تحلیل بود.
چنان برای آثار آبدوغخیاری ستایشنامه مینویسند که نمونهاش در تاریخ برای آثار قلههایی همچون کوروساوا نوشته نشده. برای این نقدها، حالا نقد میگیرید یا نسیه؟» حالا ورود افراد ناآشنا به اصول نقد و سینما که نه از فنون نوشتار باخبرند و نه فرم سینمایی را میشناسند و فقط بهدنبال کسب منفعت خودشان در سینما هستند، باعث بروز وضعیتی شده که باید آن را زوال نقد فیلم در ایران قلمداد کرد. بیشک در دورهای که سینمای ایران حال خوشی ندارد، از دست رفتن معیارهای نقد، باعث ناسور شدن زخمهای کهنه این سینما خواهد شد و باید منتظر بروز امراض بیشتری در پیکره نحیف آن باشیم.