گفتوگو با مردم، برای بازگرداندن سرمایه اجتماعی
طیبه سیاووشی- نماینده سابق مجلس
طی سالهای اخیر، سرمایه اجتماعی حاکمیت و به تبع آن سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان نیز کاهش قابل توجهی پیدا کرده است؛ به همینخاطر، امروز یکی از مهمترین اولویتها در سیاست ورزی گروههای سیاسی و اصلاحطلبان، بازیابی سرمایه اجتماعی است. گفتوگو با مردم، جامعه و جوانان یکی از راههای مؤثر برای بازگرداندن سرمایه اجتماعی محسوب میشود. گفتوگو یکی از مدنیترین اشکال بازیابی اعتماد و سرمایه اجتماعی است.
ما شاهد هستیم که در سالهای اخیر مسئله گفتوگو با مردم بسیار کمرنگ شده است؛ مشخصا در دوره پس از دولت اصلاحات، جامعهای که به گفتوگو عادت کرده بود، متأسفانه از دست رفت. تضعیف فرهنگ گفتوگو در تمام سطوح جامعه حتی در میان اعضای یک خانواده هم به چشم میخورد. تضعیف فرهنگ گفتوگو با تقویت خشونت در جامعه ارتباط مستقیم دارد که آثار آن در جامعه نیز قابل مشاهده است.
بنابراین، ضرورت گفتوگو، امروز بیش از هر زمان دیگری احساس میشود. با نزدیکی به انتخابات این مسئله اهمیت مضاعفی پیدا کرده است. نکته این است که موضوع گفتوگو نباید به دقایق و روزهای منتهی به انتخابات موکول شود؛ گفتوگو با مردم نباید صرفا برای جمعآوری آرای آنها صورت بگیرد و به ایام انتخابات محدود شود. ارتباط با مردم باید متقابل و پیوسته باشد.
راز یک گفتوگوی موفق، شفاف بودن با مردم است. متأسفانه ما با مردم شفاف نبودهایم. بنابراین لازم است که فرصتها و فضای لازم برای مباحثه و مفاهمه در برخی موضوعات فراهم شود. برای مثال، طی هفته گذشته شاهد واکنشهای تند علیه اظهارنظر وزیر ارتباطات بودهایم، به این دلیل که ایشان صرفا نقل قولی از پایهگذار نظام و انقلاب را مطرح کرده بود! اما عدهای مدعی هستند که این اظهارات با سیاستهای نظام منافات دارد! به این اتفاق نباید صرفا بهعنوان مخالفت با یک وزیر نگاه کرد. استمرار و گسترش این نوع رفتارها و برخوردها در جامعه، دایره گفتوگو را تنگتر کرده و راهها برای مباحثه و مفاهمه را مسدود میکند. حتی در مواردی ما شاهد هستیم که مطالبات صنفی به حاشیه کشانده میشود و فرصت طرح موضوعات در حوزههای صنفی هم از مردم سلب میشود. این در حالی است که ما در زمانی مدعی گفتوگوی تمدنها در سطح بینالمللی بودیم.
یکی از مهمترین عارضهها در زمینه بحث و گفتوگو، بیتوجهی به قشر جوان است. متأسفانه ما گفتوگو با جوانان را بلد نیستیم؛ ما نمیتوانیم با توجیهاتی مانند اینکه افراد بالای 60یا 70سال از پختگی سیاسی برخوردار هستند، جوانان پر استعداد متولد دهه 70یا 80را پس بزنیم. نامه اخیر بیش از 126جوان اصلاحطلب به سازوکار اجماع انتخاباتی اصلاحطلبان و تشکل موسوم به نهاد اجماعساز گویای اعتراض جوانان به این
وضعیت است.
در دورهای جریان اصلاحات از نیروی جوان سرشار بود، اما متأسفانه امروز بسیاری از فرصتها از جوانان سلب شده است و این جریان سیاسی توسط کسانی راهبری میشود که اغلب متولدین قبل از انقلاب هستند. بهرغم اینکه اصلاحطلبان مدعی توجه به زنان و جوانان هستند، اما نادیده انگاشتن زنان و جوانان یک نقطه ضعف بزرگ برای این جریان است. حضور زنان و جوانان در راس احزاب بزرگ بسیار کمرنگ است. انتخابات1400 میتواند فرصتی برای جبران این نقطه ضعفها باشد. زنان و جوانان نهتنها بهعنوان موضوع گفتوگو میان احزاب و جریانهای سیاسی، بلکه خود آنها باید
کنشگران اصلی باشند.