• پنج شنبه 20 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 1 ذی القعده 1445
  • 2024 May 09
یکشنبه 26 بهمن 1399
کد مطلب : 124350
+
-

سرانجام کشمکش ایران و آمریکا

نگاه
سرانجام کشمکش ایران و آمریکا

 حسن نافعه- استاد علوم سیاسی دانشگاه قاهره

روابط ایران و آمریکا از زمان وقوع انقلاب اسلامی دچار ویژگی دشمنی شدید بین طرفین بوده است، انقلابی که نظام شاه به‌عنوان مهم‌ترین متحد آمریکا در منطقه خاورمیانه بعد از اسرائیل را سرنگون کرد. از آن زمان وضعیت دشمنی متقابل نزد دو کشور ریشه دوانده و مستحکم شده است؛ تا جایی که طرفین در فرهنگ سیاسی یکدیگر با عناوینی نظیر شیطان بزرگ و محور شرارت توصیف می‌شوند. این وضعیت پس از سال‌ها با ورود آمریکا به مذاکرات هسته‌ای با ایران در دوران باراک اوباما تغییر کرد؛ مذاکراتی که به توافق هسته‌ای برجام منتهی شد. با این حال عمر توافق مذکور به‌دلیل خروج یکجانبه دولت ترامپ، اعمال تحریم‌های شدید علیه ایران و پیگیری سیاست فشار حداکثری چندان طولانی نبود.
اکنون به‌نظر می‌رسد با خروج ترامپ از کاخ سفید فصلی جدید در روابط ایران و آمریکا در حال شکل‌گیری است؛ فصلی که بعید نیست با افزایش تعامل میان این دو کشور همراه باشد. می‌دانیم که بایدن در جریان رقابت‌های انتخاباتی بارها از تصمیم ترامپ برای خروج از توافق هسته‌ای انتقاد کرده و در عین حال، از برنامه خود برای بازگشت به این توافق خبر داده بود. او همچنین بلافاصله پس از ورود به کاخ سفید تیمی را برای اداره سیاست خارجی دولتش تشکیل داد که اغلب در توافق هسته‌ای سال2015 نقش داشته‌اند. حال سؤال این است که دولت بایدن چه رویکردی را در مورد ایران انتخاب کرده و فرصت‌های پیروزی یا شکست این رویکرد چیست؟ اولین پیام‌های دولت بایدن نشان می‌داد او به‌دنبال ورود به مسیری کاملا مغایر با مسیر دونالد ترامپ در سیاست خارجی است. اما به‌نظر می‌رسد او نسبت به تصمیم‌های ترامپ با روش‌های مختلفی تعامل کرده است. برای مثال بایدن لحظه‌ای برای لغو تصمیم‌های ترامپ و بازگشت بدون ملاحظه به توافق آب و هوایی پاریس یا سازمان بهداشت جهانی درنگ نکرد. این وضعیت در مورد توافق هسته‌ای ایران کاملا متفاوت بود. آنتونی بلینکن، وزیر خارجه بایدن در نخستین اظهارات خود، بازگشت به توافق هسته‌ای را به موافقت ایران برای مذاکرات جدید بر سر برنامه موشکی و نفوذ منطقه‌ای گره زد. او حتی از متحدان اروپایی آمریکا خواست زمینه را برای حضور بازیگران جدید در مذاکره با ایران مهیا کنند. مواضع بلینکن از سوی تهران اینگونه فهم شد که دولت بایدن، به‌دنبال همان اهداف ترامپ، اگرچه با ابزارهای دیپلماتیک است. به این ترتیب ضمن مخالفت با پیشنهاد آمریکا تأکید کرد گام اول باید از سوی این کشور برداشته شود.
آمریکا به‌تدریج از مواضع اولیه خود در این‌باره عقب‌نشینی تاکتیکی کرد؛ چراکه وزارت خارجه این کشور اعلام کرده آمریکا به‌دنبال اصلاح توافق پیشین و گسترده کردن دایره مصادیق آن نیست و برای بازگشت به اجرای تعهدات خود آمادگی دارد؛ البته به شرط آنکه ابتدا ایران از اقدامات اخیر خود در برنامه‌ هسته‌ای این کشور، نظیر افزایش میزان غنی‌سازی‌ اورانیوم دست بکشد. به باور من صرف بازگشت روابط ایران و آمریکا به وضعیت دوران اوباما تمامی مشکلات را حل نمی‌کند. این اقدامات مانند مسکن‌های موقتی است که نه از سوی نیروهای مؤثر در داخل آمریکا قابل‌قبول است و نه از سوی نیروهای مؤثر در سطح منطقه خاورمیانه، به‌ویژه اسرائیل. بدون شک اسرائیل از تمام قدرت خود برای جلوگیری از بازگشت آمریکا به توافق سال2015 و لغو تحریم‌های ایران استفاده خواهد کرد. مگر اینکه دولت بایدن بپذیرد مذاکرات جدیدی را برای مهار برنامه موشکی ایران در کنار برنامه هسته‌ای این کشور طراحی کند؛ امری که بدون شک با مخالفت قاطعانه ایران روبه‌رو خواهد شد، به‌ویژه که انتخابات ریاست‌جمهوری این کشور نزدیک است و احتمال پیروزی جریان محافظه‌کار در صورت تداوم تحریم‌های آمریکا نیز بالا ارزیابی می‌شود. تهران تصور می‌کند که تفاوت چندانی میان دولت‌های ترامپ و بایدن وجود نداشته و اختلاف اصلی آنها نه بر سر اهداف، بلکه بر سر ابزارهاست. از دید ایران، تمامی این دولت‌ها سعی کرده و خواهند کرد که نظام این کشور را سرنگون کنند. از سوی دیگر ایران می‌داند که اگر قادر به مقاومت علیه فشارهای ترامپ نبود، هرگز گزینه بازگشت بایدن به توافق هسته‌ای مطرح نمی‌شد. به این ترتیب نتیجه‌گیری می‌کند که تعامل موفقیت‌آمیز با دولت بایدن در گرو قدرت این کشور برای تداوم مقاومت، حتی درصورت ادامه تحریم‌های کنونی است. براساس آنچه ذکر شد پیش‌بینی می‌کنم ایران با وجود شدت تحریم‌ها بر موضع خود پافشاری کرده و در نهایت این آمریکاست که دیر یا زود، مجبور می‌شود بدون پیش‌شرط به توافق هسته‌ای بازگردد. اکنون بیشترین انتظاری که می‌توان از ایران داشت (مخصوصا اگر آمریکا با لغو تحریم‌ها در فرصتی کافی پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری موافقت کند) این است که برای ورود به مذاکراتی بر سر امنیت منطقه خاورمیانه اعلام آمادگی کند. وقتی طرف‌های درگیر به این نقطه عطف در مسیر بحران برسند، ایران می‌تواند با جدیت گزینه چنین مذاکراتی را برای امنیت منطقه خاورمیانه مطرح کند؛ امنیتی که از طریق توافق برای تخلیه سراسر منطقه (نه صرفا خلیج‌فارس) از تسلیحات کشتار جمعی حاصل خواهد شد. البته روشن است که اسرائیل قاطعانه با چنین طرحی مخالفت می‌کند.
از آنجا که اسرائیل سلاح هسته‌ای خود را خط قرمز می‌داند، بعید نیست که جدال بر سر برنامه هسته‌ای ایران باز هم به نقطه اول بازگشته و به این ترتیب، منازعه میان ایران و آمریکا تا آینده‌ای غیرقابل پیش‌بینی ادامه داشته باشد. در پایان یک‌بار دیگر این سؤالات را مطرح می‌کنم: چه زمانی عرب‌ها متوجه می‌شوند که اسرائیل عامل اصلی بی‌ثباتی در منطقه است؟ و چه زمانی، مجددا برای مقابله با این خطر همیشگی و واقعی متحد خواهند شد؟
منبع: العربی الجدید

این خبر را به اشتراک بگذارید