دست روحانیون مبارز انقلابی از رسانههایی مثل رادیو و تلویزیون کوتاه بود و آنها از رسانه منبر برای بیان اندیشهها و همچنین اطلاعرسانی به مردم از شرایط جامعه و آنچه قرار بود اتفاق بیفتد، استفاده میکردند. مساجد و منبرهای سخنرانی از پایگاههای مردمی بود و سخنانی که روحانیون در این محافل به زبان میآوردند، از هر رسانه و تریبونی تأثیرگذارتر بود. قبل و بعد از انقلاب، سخنرانیهای تأثیرگذار زیادی انجام شدند که امروز نیز از آنها بهعنوان سخنرانیهای تاریخی یاد میشود. بسیاری از این سخنرانیها بهصورت مکتوب در کتابها به چاپ رسیدند و هنوز هم مخاطبان خاص خود را دارند. مردم در پای این سخنرانیها بهدنبال شنیدن حرفها و درددلهای خود بودند که بیخ گلویشان بالا میآمد اما جسارت ابراز آن را نداشتند.
سخنرانیها از کی شروع شد؟
اینکه نخستین سخنرانیها ضدحکومت دقیقا توسط چهکسی و در کجا انجام شد، مشخص نیست. اما سال۱۳۴۱ و مطرحشدن لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی بهانه آغاز سخنرانیها در تهران و شهرهای دیگر بود. جشنهای ملی که در این سالها برگزار میشد و مراودات دربار با انگلیس و اسرائیل و آمریکا هم از موضوعهای دیگری بود که در این سخنرانیها به آنها پرداخته میشد. حکومت در پی این سخنرانیها به روحانیون هشدار میداد تا جایی که ساواک عدهای از روحانیون را احضار کرده و از آنها خواسته بود درباره 3موضوع صحبت نکنند؛ شاه، اسرائیل و در خطربودن دین. این موضوع یکی از بحثهایی بود که امامخمینی در سخنرانی تاریخی خود در ۱۳ خرداد ۱۳۴۲ به آن پرداخت.
ممنوع المنبرها چه می کردند؟
روحانیون در آن سالها بهواسطه سخنرانیهایشان معمولا ممنوعالمنبر میشدند. ساواک به آنها میگفت که دیگر حق بالارفتن از منبر و سخنرانی را ندارند. بسیاری از روحانیون با بازیکردن با کلمههایی، حکمهایی که برایشان صادر میشد، دوباره سخنرانی را از سر میگرفتند؛ یا پایین منبر به سخنرانی مینشستند یا از واعظ و سخنران دیگری برای ادامه صحبتشان کمک میگرفتند. این موضوع باعث خشم ساواک میشد. روحانیون با توجیههای اینچنینی سخنرانی در مساجد و محافل را ادامه میدادند.
در سخنرانی ها چه می گفتند؟
محتوای سخنرانیها از دهه40، کمکم به سمت انتقاد از حکومت و تصمیمهای سیاسی شاه روی آورد. مردم از زمان مشروطه همواره با حکومت اختلاف داشتند. جرأت ابراز این اختلافها بهدلیل برخوردهای شدید حکومت در مردم کمتر دیده میشد. روحانیون که این اختلافها را بهخوبی احساس میکردند، پای منبرها و سخنرانیها به انتقاد میپرداختند و مردم از این جرأت استقبال میکردند. اختلافهای علنی حکومت و روحانیون و در پی آن مردم، از همین سخنرانیها آغاز شد.
تجزیه و تحلیلهای ساواک
ساواک گزارشگرانی بین جمعیت در مساجد و پای مجالس سخنرانیها داشت که رفتوآمدها را تحت نظر داشتند و به سخنرانیها گوش میدادند و بعد آن را تجزیه و تحلیل میکردند که مثلا چرا این سخنران امروز از فقر یا موضوع دیگری صحبت کرد. آخرین تحولات و اتفاقهای سیاسی از طریق منبرها به اطلاع مردم میرسید. محتوای این سخنرانیها برای حکومت به قدری ناخوشایند بود که از راههای مختلف در آن اخلال ایجاد میکرد. مثلا در سخنرانی امامخمینی در مدرسه فیضیه، دولت برقها را قطع کرده بود و برای اینکه سخنرانی امام به گوش مردم برسد، از موتور برق استفاده کردند.
پای منبرهای فلسفی واعظ
محمدتقی فلسفی به واسطه منبرها و سخنرانیهایی که داشت به «فلسفی واعظ» مشهور شد. او که منبررفتن و وعظ و خطابه را از دوران کودکی آغاز کرده بود، بیانی نافذ و صریح داشت. مرحوم شیخفلسفی، سبک جدیدی را در سخنوری و منبررفتن ابداع کرده بود که مخاطبان زیادی داشت. همین روشهای نوین، منبرهای او را از گرایشهای عوامانه و بیان مطالب خرافی دور کرد و با بررسی معضلات اجتماعی و نقد عملکرد مسئولان حکومتی، برای منبر یک رسالت اجتماعی و سیاسی قائل شد. این روش او در وعظ و سخنرانی بهتدریج مورد توجه و تقلید بسیاری از وعاظ کشور قرار گرفت.
سخنرانیهای تاریخی یک پیشوا
امامخمینی ازجمله افرادی بود که سخنرانیهای تندی ضدحکومت انجام میداد. سخنرانی او در سیزدهم خرداد سال۱۳۴۲ که با عاشورای حسینی هم مقارن بود، بهعنوان سخنرانیای تاریخی شناخته شده است و جرقهای بود که شعلههای انقلاب را روشن کرد. واقعه حمله به مدرسه فیضیه قم و دستگیری امام و جمعی از روحانیون در پی همین سخنرانی اتفاق افتاد. ساواک در اسناد خود، سخنرانی ۱۳ خرداد امامخمینی در مدرسه فیضیه را اینگونه روایت میکند: «روز عاشورا، عصر، خمینی به مدرسه فیضیه قم آمد. جمعیت تمام صحن مدرسه فیضیه، صحن بزرگ حضرت، میدان جلوی صحن را گرفته بود... تعداد جمعیت را در حدود 200هزار نفر میگفتند و اظهار میداشتند در تاریخ قم چنین جمعیتی دیده نشده است...».
تربیت انقلابی در اطراف منبرها
مساجد و منبرهای سخنرانی، مدارسی بودند که به تربیت نیروهای انقلابی همت گماشته بودند. تفاوت فرهنگ حاکم بر جامعه و فرهنگ خانوادهها خلئی در جامعه ایجاد کرده بود. مردم این تفاوتها و تضادها را به خوبی احساس میکردند. مساجد، کانونهایی بودند که مبانی فکری و دینی آنها را با خود داشتند. الگوهای زندگی غربی به هر بهانهای سر از گوشه و کنار شهر در میآورد. روزنامهها، سینماها و هنر دور از آموزههای مذهبی فعال بودند. منبرهای سخنرانی در مساجد این خلأها را جبران میکردند.
از آیتالله طالقانی تا شهید مطهری
افراد زیادی تربیتیافته منبرهای سخنرانی مساجد در این دوره بودند. روحانیون و طلاب هم در این جلسهها حاضر میشدند و از آن درس میگرفتند. استادان بزرگ علوم و فقه و فلسفه مثل آیتالله سیدمحمود طالقانی، شهید مرتضی مطهری، شهید دکتر باهنر، دکتر شریعتی و دیگر بزرگان انقلابی منبرها را سنگرهای مبارزه خود انتخاب کرده بودند و مسائل سیاسی روز، دستمایه سخنرانیهایشان بود. در خاطراتی که از سخنرانیهای مرحوم فلسفی واعظ یاد میشود، آمده است که مردم، قبل و بعد از منبرهای سخنرانی ایشان پاکتهای یادداشتی را بهدست ایشان میدادند که در آنها تقاضای دعا برای شفای بیمار و گله و شکایت از وضعیت جامعه و مدارس و بیعدالتیهای جامعه بود.
سه شنبه 21 بهمن 1399
کد مطلب :
124194
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/o20jB
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved