• پنج شنبه 13 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 23 شوال 1445
  • 2024 May 02
یکشنبه 19 بهمن 1399
کد مطلب : 123931
+
-

حامد واحدی اردکانی، روانشناس از چالش‌ها و تمرین‌های روحی دوران کرونا می‌گوید

کرونا بخشی از اختلالات خاموش روحی جامعه را حاد کرد

کرونا بخشی از اختلالات خاموش روحی جامعه را حاد کرد

 مهتاب خسروشاهی- خبرنگار

 اگر یک سال پیش، کسی زندگی یک سال بعد ما را برایمان تعریف می‌کرد، وحشت می‌کردیم. بعد می‌خندیدیم و فکر می‌کردیم به‌تازگی فیلمی علمی- تخیلی دیده یا تحت‌تأثیر مطالعه بعضی از کتاب‌ها، داستان‌سرایی می‌کند. اما همه آنچه در بسیاری از کتاب‌ها و فیلم‌های علمی- تخیلی دیده یا خوانده‌ بودیم با شیوع «ویروس کرونا» به حقیقت پیوست. دیگر در «در آغوش گرفتن»، « دیدار»، «دورهمی»، «گردش و خرید» و... رفتار‌های امن و آرام‌‌بخشی نبودند. حالا باید هرکسی زندگی را با تمام مصائب آن، به‌تنهایی به دوش می‌کشید. دردناک‌تر اینکه، فرد مبتلا به کرونا، باید حداقل به‌مدت 15روز، به‌تنهایی دوره بیماری را طی می‌کرد و... . همه این «به‌تنهایی‌ها» قطعا روی روان انسان، به‌عنوان موجودی که ذاتا به زندگی جمعی عادت دارد، تأثیر منفی گذاشته و می‌گذارد. علاوه بر اینکه فرهنگ شرقی، این حد از دوری و جدایی را تاب نمی‌آورد. درباره تأثیرهای منفی و احتمالا مثبت شیوع کرونا، با حامد واحدی‌اردکانی، روانشناس و دارنده دکترای روانشناسی سلامت، گفت‌وگویی انجام دادیم.
 از همان روزهای نخست شیوع کرونا، مسجل شد که ویروس کرونا، از نفس‌ها و ذرات بزاق پراکنده شده از فرد مبتلا که حتی نمی‌داند به بیماری مبتلاست، به دیگران و به عزیزترین آدم‌های زندگی او، منتقل می‌شود. این نخستین ضربه بود؛ یعنی اینکه با این حساب باید از همه، فاصله می‌گرفتیم، درست در زمانی که از هروقت دیگری به کنار هم بودن، بیشتر نیاز داشتیم. اجبار به «رعایت فاصله» برای انسان که موجودی ذاتا اجتماعی است و از همه مهم‌تر برای نژاد شرقی که محبت برای او به شکل خاص‌تری معنا شده، زندگی را و تاب آوردن شرایط را دوچندان سخت کرد.
حامد واحدی درباره این تغییر شرایط می‌گوید: «کرونا، اثرهای منفی و در مواردی، مثبت بسیاری بر زندگی مردم سراسر جهان داشته است؛ چراکه الگوی رفتاری و زندگی آنها را دستخوش تغییر کرد؛ تغییرات خلقی افراد و افزایش سطح اضطراب و استرس از شاخص‌ترین اثرات منفی کرونا بر زندگی نوع بشر بود.»

از جمع، جدا ماند
«انسان موجودی ذاتا اجتماعی است. به این معنا که گونه انسان، همیشه به شکل جمع یا کلونی زندگی کرده است. این خصلت ذاتی را می‌توان از زندگی چند خانواده در روستایی کوچک تا کلانشهرها دید. به این ترتیب ویروس کرونا با ‌ذات انسان با نسخه اصلی او درافتاده است؛ چراکه انسان باید برخلاف ذات خود، از جمع فاصله بگیرد.» واحدی پس از این توضیح‌ها ادامه می‌دهد: «در پی این تغییر شاهد تغییرات خلقی در افراد بوده و هستیم که افسردگی یکی از تغییراتی است که به شکل ثانویه و درپی تغییر خلق به‌وجود آمده است؛ بنابراین کاهش تعاملات اجتماعی و اثرات روانی ناشی از آن مهم‌ترین تأثیر کرونا بر زندگی است.»

محرک‌ها خاموش شده‌اند
بهانه داشتن مهم است. این بهانه می‌تواند دیدار عزیزان، انجام یک کار خاص تا حتی نوشیدن چای در فنجان جدید باشد؛ بهانه‌ای که موتور محرک ما در ابتدای روز یا حتی برای عمری زندگی است، اما کرونا، بهانه‌ها یا محرک‌ها را از ما گرفته است. واحدی دراین‌باره توضیح می‌دهد: «کاهش تحریک‌های محیطی، از دیگر اثرهای منفی کروناست؛ مثل خودرویی که برای حرکت به استارت نیاز دارد، اگر سنسورهای ادراکی انسان نیز تحریک نشوند، کارکرد مناسب خود را از دست می‌دهند. در رکود و خمودگی کرونا، این تحریک‌های محیطی کمتر شده‌ است.» واحدی با مثالی ادامه می‌دهد: « به‌غیر از تعاملات اجتماعی، همه ما پیش از شیوع کرونا به فعالیت‌های فردی یا جمعی‌مانند خرید، تفریح، ورزش، سرگرمی‌های آموزشی و... مشغول بودیم که با شیوع کرونا متوقف شده‌ یا باید آنها را با ترس یا به شکل محدود انجام دهیم. این تغییر رویه، باعث کاهش تحریک‌های محیطی و کاهش ترشح هورمون‌های شادی‌آور- به‌ویژه درباره ورزش کردن- شده و تغییر خلق را همراه دارد. اگر تا پیش از کرونا سالن بزرگ ورزشی باشگاه محیط دوست‌داشتنی برای ورزش و معاشرت بود، با شیوع کرونا، باید ورزش را فراموش می‌کردیم یا در فضای محدود خانه- آن‌ هم با رعایت حال همسایه‌ها- آن را انجام می‌دادیم. این اضطرار و بسته بودن، عامل دیگری برای کاهش انگیزه‌هاست».

اضافه بار شناختی، استرس‌زاست
شاید خنده‌دار به‌نظر برسد، اما شما هم وقتی فیلمی را می‌بینید ناخودآگاه دچار استرس می‌شوید که چرا آدم‌ها ماسک ندارند؟ یا بارها پیش از بیرون رفتن از منزل همراه داشتن ماسک و الکل و... را کنترل می‌کنید؟ «استرس، از فاصله بین شرایط محیطی و میزان توانایی‌ ما به‌وجود می‌آید.» این روانشناس پس از توضیح درباره خاستگاه تولد استرس در روان ما ادامه می‌دهد: «توانایی‌های هر فرد، محدود است. پیش از شیوع کرونا، ما با دغدغه‌های مختلف زندگی- بسته به میزان توانایی‌های خود- درگیر بوده‌ایم. پس از شیوع کرونا، به آن دغدغه‌ها، نگرانی‌های جدیدی مثل فراموش نکردن ماسک، الکل، دستکش، زمان مناسب خرید، دوری از کانون‌های آلودگی و... اضافه شده است. این مسئله، باعث ایجاد «اضافه ‌بار شناختی» (Cognative over loud) شده که همین امر، افزایش میزان استرس را به‌دنبال دارد.» او اضافه می‌کند: «با بالا رفتن میزان استرس شاهد بروز مشکلات روانشناختی و مشکلات جسمی هستیم. درواقع استرس می‌تواند روی عملکرد سیستم ایمنی تأثیر منفی گذاشته و زمینه‌ساز ایجاد مشکلات جسمی علاوه بر روانشناختی شود.»

هراس، اضطراب‌ می‌آورد
«‌ترس (fear) با هراس (phobia) متفاوت است. ترس، هیجانی طبیعی است که همه باید آن را داشته باشیم تا جان‌مان از خطرات در امان بماند، اما هراس یا فوبیا با ترس متفاوت است.» واحدی ادامه می‌دهد: «در فوبیا یا هراس، فرد از عواملی که ممکن است باعث بروز بیماری کرونا شده یا یادآور این بیماری باشند، هراس بیمارگونه یا فوبیا دارد. فوبیا نوعی اختلال اضطرابی است که ابعاد مختلف زندگی را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد.» این روانشناس اضافه می‌کند: «به‌دنبال فوبیا ممکن است چند اختلال بروز کرده و اصطلاحا هم‌آیندی داشته یا فرد دچار اختلال اضطرابی فراگیر یا GAD شود. علاوه بر این، محدودیت (در بحث اکنون ما محدودیت ناشی از کرونا) می‌تواند زمینه ایجاد خشم و پرخاشگری شود. به این دلیل که فرد نمی‌تواند تکانه‌های درونی را که پیش از این محدودیت به شکل‌های مختلف مانند تحرک بدنی، فعالیت کاری، معاشرت و... تخلیه می‌کرده، تخلیه کرده و به تعادل برسد. محدودیت‌های ناشی از کرونا، این امکان را محدود کرده و تکانه‌های تخلیه نشده به ناگاه به شکل خشم و پرخاشگری بروز می‌کنند.»

کرونا خاموش‌ها را روشن کرده است
بدون اینکه بدانیم، ممکن است به بعضی اختلال‌ها دچار باشیم؛ برای مثال استرس، وسواس، نوعی هراس و... . اتفاقاتی مانند کرونا که «محرک» روان به شمار می‌روند، باعث بروز این اختلال‌ها می‌شوند. واحدی دراین باره اینطور توضیح می‌دهد: «کرونا باعث شده تا بعضی اختلال‌های خاموش شناخته شده یا اختلال‌های خفیف، حاد شوند. برای مثال ممکن است فرد دچار خلق افسرده‌خو بوده باشد که به‌دلیل این شرایط به افسردگی حاد یا اساسی تبدیل شود. ممکن است فرد به تمیزی اهمیت بدهد، اما کرونا این حالت را به وسواس تمیزی تبدیل کند.» واحدی ادامه می‌دهد: «به همین دلیل مراجعه و کمک خواستن از درمانگران افزایش یافت. به این ترتیب، اگر تا پیش از این افرادی به اختلالی دچار بودند و آن را نمی‌دانستند، کرونا باعث شد این اختلال مشخص شده و افراد درصدد درمان آن برآیند.»

فرهنگ را تغییر داد
«کرونا، اثرهای مثبت ناخواسته‌ای بر فرهنگ جوامع مختلف داشت که ازجمله تغییر در فرهنگ بهداشتی آنهاست. بسیاری از مردم از راه‌های انتقال بیماری آگاه نبودند یا اینکه بهداشت فردی یا اجتماعی را به‌درستی رعایت نمی‌کردند، اما کرونا، ناخواسته تأثیر مثبتی بر شناخت راه‌های انتقال بیماری و مراقبت‌های بهداشتی داشته است.»  تصور نمی‌کردیم که زمانی خرید فقط شکل اینترنتی پیدا کند. اینکه در خانه بنشینیم و برای یک سطل ماست و یک بطری شیر، دست به موبایل و اینترنت شویم. از آن طرف صاحبان مشاغل نیز باور نمی‌کردند که بتوان به شیوه دیگری کسب درآمد کرد. واحدی توضیح می‌هد: «تا پیش از کرونا، تصور امکان انجام بعضی کارها یا ادامه بعضی مشاغل به شکل کنونی دور از انتظار بود، اما کرونا خلاقیت افراد را بارور و بیدار کرد. برای مثال دورکاری برای بعضی از مشاغل نه‌تنها تعریف نشده بود، بلکه اصلا کار کردن به این شیوه در تصور افراد نبود. اما همه این تغییرات بعد از کرونا اتفاق افتاد.»

از درمانگر، کمک خواستند
«کرونا، عامل برانگیزاننده برای شروع آگاهی و درمان بود.» این روانشناس با این مقدمه ادامه می‌دهد: «احتمال وجود اختلال روانی در همه افراد وجود دارد، اما شاید عامل محرکی برای شناسایی و درمان آن وجود نداشته باشد و فرد تا سال‌ها با آن اختلال دست‌ به گریبان باشد. کرونا همان عامل محرک بود؛ چراکه باعث شد بسیاری از بیماری‌های پنهان روانی آشکار شده و درصدد درمان آن برآیند. درواقع کمک کرد تا بعضی افراد بار روانی‌ای که سال‌ها به دوش می‌کشیدند را شناسایی کرده و آن را درمان کنند.» به اعتقاد واحدی، طبیعی است که زندگی پس از درمان، بهتر و آرام‌تر خواهد بود. درواقع شاید بتوان گفت ترس از مراجعه به روانپزشک یا روانشناس به‌دلیل انگ‌های رایج اجتماعی، کاهش یافت و همین امر می‌تواند زمینه افزایش سطح سلامت روان جامعه شود.  آنچه همیشه کمک‌‌کننده است، ارائه راهکارهایی برای کنترل بهتر شرایط و رها شدن از رنج و عذاب جسمی و روانی است؛ به‌ویژه که کرونا بار اضافه‌ای بر روان همه ما تحمیل کرده است. واحدی درباره راهکارها می‌گوید: «نخستین مسئله پذیرش موارد «کنترل‌پذیر» و «کنترل‌ناپذیر» است. موارد کنترل‌پذیر آنهایی است که ما می‌توانیم درباره آنها کاری انجام دهیم، ولی مواردی هستند که در حیطه کنترل ما نیستند و پذیرش این امر بسیار مهم است. از خودمان بپرسیم اصلا ما درباره این موضوع کنترلی داریم که برای جلوگیری از وقوع آن اقدامی انجام داده و برای آن استرس داشته باشیم؟ در بسیاری موارد افراد به‌دلیل ضعف اطلاعاتی درباره امکان انجام یا نداشتن امکان آن، دچار استرس می‌شوند؛ بنابراین نخستین قدم پذیرش توانایی‌ها و امکان کنترل مسائل است.» واحدی درباره تأثیر اطلاع‌رسانی بر کاهش استرس افراد می‌گوید: «اطلاع‌رسانی درست و کامل درباره مسائل می‌تواند از استرس افراد کم کند؛ به این معنی که افراد متوجه شوند که در چه مواردی امکان انجام چه کارهایی را دارند.»

تمرین فاصله از هر نظر
«شاید بد نباشد در این دوران، علاوه بر فاصله‌گذاری اجتماعی، فاصله‌گذاری ذهنی را هم تمرین کنیم.» واحدی پس از این توضیح، می‌گوید: «زمینه خشم و پرخاشگری بعضی از افراد ناشی از ناتوانی آنها در ورود به حریم خصوصی دیگران است، اما باید یاد بگیریم که به «حریم خصوصی» افراد احترام بگذاریم. اگر افراد درباره شرایط خود توضیحی نمی‌دهند، فاصله را حفظ کرده و به این حریم احترام بگذاریم. یکی از راهکارهای حفظ سلامت جسم و روان، رعایت و احترام به فاصله‌گذاری فیزیکی و ذهنی با دیگران است.»

این خبر را به اشتراک بگذارید