فرزندآوری تعادل میخواهد و اتاق فکر
سیداسدالله کلانتری_عضو هیأت مؤسس مرکز ناباروری اصفهان
کنترل فرزندآوری مثل هر کاری دیگری نیاز به اتاق فکر دارد. محرومیت، ناآگاهی و سیاست افراط و تفریط در هر کشوری میتواند هر کاری را با مشکل روبهرو کند. خیلیها به یاد دارند که بعد از مائو، رئیسجمهور، چین سیاست تکفرزندی را در پیش گرفت. این سیاست تبعاتی را برای این کشور داشت. کودکانی که نه خواهری داشتند و نه برادری، افسرده شدند. در چین حتی اعلام شده بود که فرزندان دوم و سوم اگر متولد شوند، از امتیازات اجتماعی محروم میشوند. این سیاست سختگیرانه، مردم چین را به داشتن یک فرزند مجاب کرد. ترجیح بیشتر خانوادهها این بود که فرزندشان پسر باشد. جمعیت پسران در چین برعکس نرم جهانی بیشتر از جمعیت دختران شد، آمار سقطجنینهای غیرمتعارف بالا رفت و... . همه این تبعات چین را مجبور کرد سیاست تکفرزندی را رها و دو فرزندی را جایگزین کند.
چین، ژاپن و دیگر کشورهای صنعتی آسیا، سیاست کم کردن جمعیت و پایین آوردن درصد فرزندآوری را در پیش گرفتهاند. هر چه کشورها از نظر صنعتی و اقتصادی پیشرفتهتر باشند، برنامهریزی بهتری برای میزان فرزندآوری دارند. اما هر چه کشورها فقیرتر میشوند، درصد فرزندآوریشان بالاتر است. عراق و افغانستان نمونههای خوبی برای این ادعا هستند. در خود کشور ما همین وضعیت را میشود دید؛ در استانهای محروم، فرزندآوری بیشتر از استانهایی است که رفاه اجتماعیشان بالاتر است. بهتر است بگوییم در استانهای محروم، فرزندآوری موروثی است. اگر پدری زیاد بچه داشته باشد، فرزندان او هم ترجیح میدهند، بچه زیادی به دنیا بیاورند.
تا زمانی که اتاق فکری نباشد و اطلاعرسانی درستی انجام نشود، نمیشود انتظار داشت که تعادل رعایت شود. من هم قبل از انقلاب پزشک بودهام، هم زمان جنگ، الان هم فعال هستم. به واسطه شغلم، از هر دورهای، تجربهای دارم. زمان قبل از انقلاب شعار این بود که «حب و قرص بیضرره، یک تا دو بچه بهتره». از سال 1358تا اواخر دهه 60هم که جمعیت انفجاری زیاد شد. اواخر دهه 60مسئولان میگفتند هر زنی لولههایش را ببندد یا هر مردی وازکتومی کند، فرش ماشینی جایزه میگیرد. خود وزارت بهداشت برای عقیم کردن، تسهیلات میداد. جمعیت کم شد، عکس قضیه اتفاق افتاد؛ گفتند اگر زن یا مردی عقیم شود، هم خودش و هم پزشکش جریمه میشود. از همه بدتر احمدینژاد بود که در دوره ریاستجمهوریاش شعار جمعیت 150میلیون نفری را سر داد، بدون اینکه فکر کند زیرساختهای جامعه، از تحصیل گرفته تا نان، آب و هوا برای این جمعیت تامین است یا نه. امروز صحبت از این است که درصد فرزندآوری ایران پایین آمده و حتی آژیر خطر هم به صدا درآمده. این درست است، باید احساس خطر کنیم اما برای انجام هر کاری باید اتاق فکر باشد. نمیشود فلهای تصمیم گرفت. یک روز بگوییم بچه به دنیا نیاورید و یک روز بگوییم بچه به دنیا بیاورید. اگر قرار است که فرزندآوری زیاد بشود، باید با برنامهریزی باشد. باید مشخص شود که مملکت در 30 سال آینده چند معلم، چند پزشک، چند صنعتگر و چند کشاورز میخواهد، چند نفر باید ریاضی بخوانند و چند نفر علوم انسانی. ما برنامهریزی نمیکنیم فقط افراط و تفریط داریم در حالی فرموده حضرت رسول(ص) این است که میانهرو باشیم. یک روز برای بچهدار شدن جایزه میدهند یک روز میگویند دو تا بچه بیشتر بیاورید، کوپن نمیدهیم. عذرخواهی میکنم که این را میگویم ولی جمعیت یک مملکت چغندر و کلم نیست که بشود فلهای زیادش کرد یا گاو و گوسفند نیست که فقط علوفه نیاز داشته باشد. ما باید زیرساختها را برای پرورش انسانهای آگاه، فهیم، متعهد و متخصص آماده کنیم. منظور از متخصص فقط افراد دانشگاه رفته نیست، متخصص یعنی آگاه به امور کشاورزی، آگاه به امور صنعت و... برای بعضی از افراد شاید حتی ازدواجکردن هم زود باشد، آیا ما نوع برخورد با زن یا شوهر را به بچهها یاد دادهایم، اگر یاد ندادهایم باید مطمئن باشیم که آمار طلاق بالا میرود؛ الان دختران و پسران مجرد داریم و فردا دختران و پسران مطلقه خواهیم داشت. همه این کارها زیرساخت و اطلاعرسانی میخواهد. رادیو، تلویزیون، مطبوعات باید از افراد متعهد و متخصص به امور مملکت دعوت کنند، مثلا از روانشناس، جامعهشناس و حتی از روحانی تحصیلکرده بخواهد که دور هم بنشینند و مسائل را بررسی علمی کنند. بررسی علمی یعنی اینکه ژاپن میداند برای 50سال آینده به چیزهایی نیاز دارد؛ چند کشاورز، چند پزشک و چند معلم میخواهد. میداند کجای مملکت را باید سیب بکارد و کجا را پیاز. مثل کشور ما نیست که مردم براساس آزمون و خطا کار میکنند؛ امسال پیاز کم است و گران میشود، سال بعد همه پیاز میکارند و صدها تن پیاز روی دست مردم میماند و از بین میرود. آیین کشورداری علم میخواهد.
ما میگوییم باید فرزندآوری زیاد شود اما میدانیم میخواهیم برای این جمعیت چه کاری انجام بدهیم؟ جمعیت کشور ما به مرحلهای رسیده که جمعیت مسناش که کارایی ندارد بیشتر و جمعیت کارکن که اقتصاد جامعه را در دست دارد، کم شده است. با مشکلاتی هم که وجود دارد، انگیزه برای فرزندآوری پایین آمده است. شعار امروز این است که باید جمعیت بیشتر شود و خانوادهها را برای فرزندآوری تشویق میکنیم، اما برای این کار برنامه داریم؟ سن ازدواج دختران به بالای 30و سن ازدواج پسران به بالای 35سال رسیده است. در این شرایط میتوانیم انتظار داشته باشیم که فرزندان سالم متولد شوند؟ همانطور که باید به مردم مناطق محروم آگاهی بدهیم که در هر شرایطی فرزند به دنیا نیاورند و با توجه به امکاناتی که میتوانند برای بچههایشان تامین کنند، تعداد آنها را افزایش بدهند، باید به دختران و پسران هم بگوییم که تشکیل خانواده هم مثل هر چیزی دیگری بهاری دارد. مشکلات اقتصادی هست اما در هر سنی هم میشود بچهدار شد؟ دختران ما این درک این را داشته باشند ذخیره تخمدانها بعد از یک سن کم میشود. پسران و دختران ما حتی اگر ازدواج هم کنند تا چند سال از بارداری پیشگیری میکنند تا ادامه تحصیل بدهند، خانه و ماشین بخرند و بعد بچهدار شوند اما داشتن بچه سالم، زمان دارد. توصیه من این است همانطور که مسئولان باید در تصمیماتشان برنامه و تعادل داشته باشند، خانوادهها هم باید این تعادل را رعایت کنند تا لیسانس که درس خواند و امکانات اولیه زندگی تامین شد، بچهدار شود و بقیه خواستههایش را بگذارد برای چند سال آینده. برای رسیدن به خواستهها، برای داشتن خانه، ماشین و گوشی موبایل فرصت هست اما در هر سنی نمیشود بچهدار شد. باید با برنامه و آگاهی جلو رفت.