یاور یگانه ـ روزنامه نگار
هاله لاجوردی، استاد سابق جامعهشناسی دانشگاه تهران، نویسنده و مترجم، در 56سالگی درگذشت و خانواده، دوستان، همکاران و شاگردانش را با بهت و افسوس و حسرت تنها گذاشت.
عصر روز دوشنبه کاوه لاجوردی، برادر هاله، در توییتر، خیلی کوتاه - مثل هر آنکس که عزیزی را از دست میدهد و طاقت و یارای بازگفتن درد جانکاهش را با دیگران نیست - از مرگ خواهرش خبر داد و نوشت: «خواهرم هاله فوت کرده است. شرایط مانع از برگزاری هرمراسمی است. متأسفم که توانِ پاسخ ندارم. بقای عمرِ شما باد...» اگر توییتر نبود، شاید روزهای زیادی میگذشت و کسی از مرگ استاد کنارگذاشتهشده دانشگاه تهران خبردار نمیشد؛ مثل تمام سالهایی که کمتر کسی از او خبر داشت و میدانست یکی از بهترین دانشجویان و زبدهترین استادان دانشگاه تهران کجاست و چه میکند.
هاله لاجوردی تمام مقاطع تحصیلات دانشگاهیاش را در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران گذراند و پس از اخذ درجه دکتری جامعهشناسی، به سمت استادی همین دانشگاه رسید. آنها که در دهههای 70 و 80 خواننده فصلنامه تئوریک «ارغنون» بودند، حتما با ترجمههای لاجوردی از اندیشمندانی چون یورگن هابرماس، پل ریکور، ریچارد رورتی، گئورگ زیمل و... آشنایی دارند. او کتابی هم با عنوان «زندگی روزمره در ایران مدرن؛ با تامل بر سینمای ایران» نوشته بود که در نشر ثالث منتشر شد. از لاجوردی تعدادی مقالات تألیفی هم در حوزه جامعهشناسی و مطالعات فرهنگی باقی مانده است. اما اینها همه توانایی و استعداد و عشق و علاقه او به اندیشیدن و کار کردن نبود؛ اگر لاجوردی در دانشگاه باقی مانده بود، شاید کارنامه او پربارتر میشد و حتی چهبسا امروز هنوز قلبش در سینه میتپید و میتوانست با نگاه دقیق و مستدل خود بر مشکلات و مصایب جامعه نور بتاباند و در فهم بهتر وضعیتی که در آن زندگی میکنیم نقشی داشته باشد. مدتها بود که کسی از هاله لاجوردی خبری نداشت و خبر مرگش باعث شد تا کسانی که از دور و نزدیک او را میشناختند به بیان خاطراتشان از وی بپردازند. عباس وریج کاظمی، مدرس و نویسنده که لاجوردی را از نزدیک میشناخته در کانالش در واکنش به مرگ او متنی منتشر کرد که در قسمتی از آن آمده: «سال۱۳۸۳ او [لاجوردی] استخدام گروه ارتباطات دانشگاه تهران شد چنانچه سال۱۳۸۴ من به او ملحق شدم و قرار شد گرایش مطالعات فرهنگی را در دانشگاه تهران به جلو ببریم.
هاله خوب سخنرانی میکرد و کلاسهای درس پرباری داشت، در سنت نظریه انتقادی میاندیشید و میتوان گفت یکی از دانشجویان ارتدوکس یوسف اباذری بود. ترجمههای او در فصلنامه ارغنون همانند دیگر مقالههای این فصلنامه تأثیر زیادی در تقویت گرایشهای آلترناتیو در علوم اجتماعی ایران داشت. در سال۱۳۸۸ بهبهانه اعلام شده عدمانتشار مقاله علمی - پژوهشی قرار داد او را لغو کردند. لاجوردی حتی برای یکسال بنا به توصیه یکی از همکاران بهصورت حقالتدریسی درس داد بلکه کارش درست شود اما نشد.
همچنین، سارا شریعتی، جامعهشناس و استاد دانشکده علوم اجتماعی که با لاجوردی دوستی داشت، متنی به یاد او منتشر کرده که در بخشی از آن چنین نوشته: «دانشگاه خانه او بود. یک زندگی تماموقت. خود را وقف این زندگی کرده بود و بدان تعلق و اعتقاد داشت. پس از این اما حدیث تلخ دریغهاست که آغاز میشود و در شرح زندگی نخبگان فکری ما مکرر شده است؛ بیاستثنا. حدیث دانشگاهی که خود را از غنیترین سرمایههایش محروم میکند، حدیث بوروکراسی معلول و سیاست نامتحمل و حدیث قدیمی زنان در نظم جدید آموزشی...» .
چهار شنبه 15 بهمن 1399
کد مطلب :
123706
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/o29Mk
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved