خارج از محدوده
سهمی که اقوام ایرانی در سینمای ایران دارندچقدر است؟
رها معیری| خبرنگار استانها:
بافت فرهنگی ایران متشکل از اقوام مختلفی است که می تواند به عنوان یک ظرفیت غنی و منبع الهام برای تولیدات فرهنگی در اختیار اهالی فرهنگ و هنر مخصوصا سینما باشد.
همانطور که موسیقی نواحی ایران مختص هر شهر و یا منطقهاست، میتوان هنر هفتم را نیز با خصوصیات فرهنگی هر منطقه از کشور رقم زد. کما اینکه در 3 دهه گذشته بسیاری از فیلمسازان ابتدا از مناطق و زادگاه خود، فعالیتشان را آغاز کردند و بعد به یکی از سوپراستارهای سینمای ایران تبدیل شدند.
در این بین آثار ارزشمند و قابل توجهی ساخته شد که در تاریخ سینمای ایران ماندگار شد؛ آثاری با اتکا به فرهنگ فولکلور، داستان ها و در دل طبیعت استان های کشور. به عنوان مثال در سالهای نه چندان دور لرستان یکی از فعال ترین لوکیشن ها شناخته می شوده و افسانه های مردمان آن، باعث پدید آمدن فیلم هایی همچون «شیر سنگی»، «درمسیر تندباد»، «جادههای سرد» و «دل و دشنه» بوده است.
مسعود جعفری جوزانی فیلمساز ملایری در سال 1364 با روایت جذاب فیلم «جادههای سرد» به شهرت رسید. فیلمی که داستانی عاطفی را در محیط یکی از روستاهای ملایر روایت میکرد. «شیرسنگی» محصول سال 1365، داستان پدید آمدن اختلاف میان دو ایل بزرگ را به دست انگلیسیها روایت میکند. «در مسیر تندباد» نیز محصول سال 67 است و داستانی را در اوج درگیریهای جنگ جهانی دوم-که آتش آن به ایران و ایل بزرگ قشقایی هم رسیده بود- به تصویر میکشد. جوزانی در سال 1373 فیلم دیگری را در فضای ایلیاتی به نام «دل و دشنه» ساخت. زنی ایلیاتی که بعد از شهادت همسرش در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران تصمیم میگیرد 7 سال لباس سیاه را از تن خارج نکند.
فیلمهای آذری
آذریها با فرهنگی غنی و پربار در سینمای ایران سهم قابل توجهی (البته بیشتر در سالهای دور) دارند و یدالله صمدی کارگردان سرشناس سینمای ایران در این بین بیشترین نقش را دارد. دومین فیلم بلند او به نام «اتوبوس» در سال 1364 و براساس فیلمنامهای از داریوش فرهنگ ساخته شد. داستان این فیلم در روستایی که اهالی آن آذری هستند، رخ میدهد. سپس در سال 68 «ساوالان» را که از نامش پیداست، به عنوان یک فیلم فولکلور آذری کارگردانی کرد. «دمرل» محصول سال 72 فیلمی است که افسانهای قدیمی را روایت میکند. او «سارای» را که یک خنیای عاشیقی است در سال 1376 ساخت. فیلمهایی که در گیشه هم موفق ظاهر شدند. فیلمسازان دیگری چون کامبوزیا پرتوی نیز در این فضا فیلم ساختهاند. او «کافه ترانزیت» را در سال 1383 براساس شخصیتهای آذری زبان ساخت که فیلم موفقی هم بود.
از سرزمینهای شمالی
البته نقش مردم شمال و جنگل های آن در سینمای ایران غیرقابل انکار اشت. یکی از مهم ترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران به نام «باشو غریبهای کوچک» در گیلان ساخته شده است. زنده یاد عباس کیارستمی نیز در 2 فیلم «خانه دوست کجاست» و «زیر درختان زیتون»، زبان بومی این منطقه را ماندگار کرد. این فیلمها نیز گرچه از نظر مالی موفق محسوب نمیشوند ولی از نمونههای مثال زدنی تاریخ سینما هستند. به ویژه «خانه دوست کجاست» که کمتر مخاطبی آن را ندیده است. «شیلات» ساخته رضا میرلوحی هم در سال 1363 در ترکمن صحرا ساخته شد. در سال 1364 محمود کوشان فیلمی به نام «سمندر» را در همین فضا کارگردانی کرد. در دهه 60 علی ژکان فیلم «مادیان» را ساخت که این فیلم نیز از جمله فیلمهای موفق مربوط به این منطقه بزرگ کشور به حساب میآید.
فیلم برجستهای که مناسبات فرهنگی قوم ترکمن را در سینما ثبت کرد و در زمان خود با استقبال گستره مخاطبان روبهرو شد. «فرهاد مهرانفر» فیلمساز اهل بندرانزلی نیز 2 فیلم «درخت جان» و «موشک کاغذی» را در فاصله سالهای 74 و 75 در فضای بومی زادگاهش ساخت. در سال 1383 علی رفیعی فیلم «ماهیها هم عاشق میشوند» را در منطقه زیبای شمال کشور کارگردانی کرد. این فیلم هرچند به زبان گیلکی ساخته نشد اما به خوبی برخی خصوصیات فرهنگی این منطقه را که در غذاهای بومی منعکس شده به تصویر کشیده بود.
از فیلم «ای ایران» ساخته ناصر تقوایی که در شهر ماسوله ساخته شده نیز نمیتوان گذشت اما خسرو معصومی دیگر فیلمساز برجسته سینمای ایران است که مناسبات سرزمین تالش را در فضای زندگی جنگلنشینان روایت کرد. فیلمهای «رسم عاشقکشی»، «جایی در دور دست» و «دلباخته» ساخته این فیلمساز شناختی عمومی از فرهنگ آزادگی اقوام ایرانی را یادآور شد.
مردمان روبه دریا
جنوب ایران سرزمینی وسیع و با اقوام مختلف است و سینما نیز همواره نسبت به خطه جنوب نگاه جدی داشته و همین نگاه فیلمهای ماندگار تاریخ سینمای ایران را رقم زده. «دونده» ساخته امیر نادری محصول 1363 یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران نیز از جمله مهمترین فیلمهایی است که درجنوب ایران ساخته شده. ناصر تقوایی دیگر فیلمساز بزرگ و مهم سینمای ایران نیز «ناخدا خورشید» را در سال 1365 با نگاهی به «پیرمرد و دریا» اثر ارنست همینگوی در فضای جنوب به تصویر کشید. تقوایی تعدادی از بهترین فیلمهای مستندش را درباره جنوب و فرهنگ بومی این منطقه ساخته است.
خسرو سینایی یکی از بهترین فیلمهایش را در سال 1378 با نام «عروس آتش» در همین فضا و با نگاهی به زندگی عشیرهای ساخت. داریوش مهرجویی نیز در فیلم «دختر دایی گم شده» یک ترانه فولکلور جنوبی را در جزیره کیش روایت میکند. «باران و بومی» رخشان بنیاعتماد و «کشتی یونایی» ساخته ناصر تقوایی نیز 2 فیلم دیگر از سه گانه «قصههای کیش» هستند که در جزیره کیش و با هدف به تصویر کشیدن فرهنگ این منطقه ساخته شدند. کیومرث پوراحمد نیز در سال 1373 فیلمی به نام «به خاطر هانیه» را در بوشهر و با قصهای در فضای این منطقه کارگردانی کرد، اما کیانوش عیاری دیگر فیلمساز مطرح جنوبی، فیلم «آبادانیها» را در سالهای 1366 ساخت که بافت ملموس فرهنگی جنوبی را به تصویر کشید.
همه جای ایران سرای من است
اما فیلمسازان مطرح و فیلمهای پرطرفدار دیگری نیز هستند که در فضای بومی دیگر نقاط ایران ساخته شدهاند. از جمله آنها میتوان به «قصههای مجید»، «نان وشعر» و «صبح روز بعد» ساخته کیومرث پوراحمد، «فرش باد» ساخته کمال تبریزی، «شاخههای بید» امرالله احمدجو و ... که در اصفهان ساخته شدهاند اشاره کرد. فیلمهایی چون «اشک سرما» و «شکوفههای سنگی» ساخته عزیزاله حمیدنژاد، «آرزوهای زمین» ساخته وحید موساییان و «مرثیه برف» ساخته جمیل رستمی تنها تعدادی از بسیار فیلمهای مهمی هستند که در فضای کردستان ساخته شدهاند. فیلم «آدم» ساخته عبدالرضا کاهانی در روستایی در نیشابور، «یک حبه قند» در یزد و «بمانی» داریوش مهرجویی در ایلام از جمله فیلمهای مطرح در سینمای بومی ایران هستند.