انسانیت، کرونا و دیگر هیچ
یک سال از آنروز میگذرد. میدانم دنیا را تکان دادهام. فیلمهاوانیمیشنها ساخته شد،کتابها نوشته شد، بی خبر از آنکه قرار است واقعاً چه اتفاقی رخ بدهد.
انسان نمیخواهد دوست داشتن یاد بگیرد وگرنه منِ ویروس را چه به ۹ میلیارد آدمیزاد؛ آدمیزادی که همنوع خود را شکار میکند!
مهم نیست کجا باشم؛ آمریکا، آلمان، افغانستان، اسپانیا، ایران، هلند، بلژیک، ایران، پرو یا مراکش. آدمها بهجان هم میافتند!
مردم دارند جان میدهند؛ در خیابان و بیمارستان. اگر انسانیت این است، بیایید انسانیت را کنار بگذارید. میلیونها سال است انسانیت همه را بیچاره کرده است! انسانیتی که میگوید اگر پول آزمایش کرونا راداری کهداری، اگر نداری باید جان بدهی!
کدام انسانیت میگوید اگر پول درمان داری زنده میمانی و در غیر اینصورت باید چشمت را بهروی این دنیا ببندی؟ کدام انسانیت میگوید با وسایلنقلیهی عمومی رفتوآمد نکن و ماشین هم نداشته باش؟انسانیتی که مرد را از زن، ثروتمند را از فقیر و روشنایی را از خاموشی جدا میکند و بینشان فرق میگذارد؟
مشکل دنیایک ویروس نیست. مشکل جهان من نیستم. یادتان باشد این من نیستم که به افغانستان و سوریه حمله میکنم و سر مردم عراق را میبرم. این من نیستم که جنگلهای استرالیا را آتش میزنم. من نیستم که درختان را قطع میکنم و بهجایش جاده میسازم. راه رودخانه را تغییر میدهم تا سیل بیاید و... من نیستم که به رنگ پوست کسی و نژادش توهین میکنم.
نیوشا شیرزادی
14ساله از تهران