
ای وای از کرونای قاتل و وحشی
روز گذشته اسامی فیلمهای بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر اعلام شد تا مشخص شود جشنواره باز هم برای حاشیه تب کرده است

مسعود میر- روزنامه نگار
اگر در این بلاد، سونامی و جنگ و هزار مصیبت و بحران هم نازل شود باز هستند آدمهایی که منافع شخصی و استدلالهای غیرمنطقی و البته هزینهتراشیهای بیدلیل را بهنحوی در زندگی روزمره میتابانند و همهچیز را از دریچه همین تاریکی ممتد مینگرند. کرونا که اصلا جای خود دارد و چندان مهم نیست. چرا؟ چون کرونا توانست سازوکار معیوب بهرهمندی از هیأت انتخاب برای دروازهبانی فیلمهایی را که مایلند در جشنواره مهم سینمایی کشور حضور داشته باشند، در هم بکوبد اما حریف تکرویها و خودرأییهای آنهایی نشد که جشنواره صعب امسال را پیش از آغاز در توفان حاشیه رها کردند.
وضعیت سفید نشد
از جشنواره سال قبل که 2سرمایهگذار برای پول و چک، بساط فیلمساز بااستعداد و محبوب سینمای ایران را به هم زدند تا امسال که مشکلات سرمایهگذاری فیلم حل شد اما شورای پروانه نمایش آنقدر شجاعت نداشت که فیلم «قاتل و وحشی» را حتی برای داوران و اهالی رسانه به نمایش دربیاورند، سینمای ایران یک کرونا را تجربه کرده و البته یک بحران تکراری را. بحران ناتوانی در مدیریت صحیح و مقابله با تلنبارشدن فیلمهای توقیفی که البته مسئلهای همیشگی بوده است. هیأت داوران به شهادت دبیر جشنواره برای تماشای فیلم نعمتالله انتظار کشیده اما ظاهرا فشارهای بالادستی و البته همراهی چند نفر در سازمان سینمایی که متأسفانه گویا یکیشان هم در بین هیأت داوران جشنواره سیونهم حضور دارد، سبب شد تا قاتل و وحشی حالا به یک فیلم توقیفی در سینمای ایران بدل شود. خب، کاملا قابل پیشبینی است که چه اتفاقاتی برای این فیلمساز در راه است و چه سرخوردگیهایی از راه خواهد رسید. حالا بماند که همین حالا یک کپی افتضاح از نسخههای این فیلم که بالاخره برای دریافت پروانه نمایش در وزارت ارشاد دست بهدست شده چه مشتریانی دارد و چند نفر منتظرند تا سرمایه هنری یک فیلمساز شریف را بر باد دهند.
ذوقمرگیهای عجیب
اگر روی حساب نام خانوادگی و البته نام فیلم براساس حروف الفبا هم نبود، باز نرگس آبیار و فیلمش توسط خیلیها روی دست حلوا حلوا میشدند. «ابلق» نخستین فیلمی بود که دبیر جشنواره خبر سودایش برای کسب سیمرغ را اعلام کرد و جالبتر اینکه هنوز چند روزی تا آغاز جشنواره مانده به سیاق همیشه برخی منتقدان به تماشای فیلمها نشستند اما یکی دو منتقد دانهدرشت چنان برای این ساخته آبیار ذوقمرگ شدهاند و از بیان این حس ابایی هم ندارند که گویی جشنواره امسال قرار است به کام آبیار و شرکایش شیرین شود. در اینکه آبیار فیلمساز زیرکی است و کارش را هم بلد است، تردیدی نداریم اما حالا در تجربه و درایت برخیها باید شک کنیم. راستی حالا که حرف ابلق وسط است بد نیست بدانید که در این فیلم هم مانند ساخته قبلی آبیار هوتن شکیبا و الناز شاکردوست نقش زوج را بازی میکنند اما دیگر خبری از توحش و قتل و آدمربایی نیست و همهچیز در بستری اجتماعی روایت میشود.
همان همیشگی
شاید اگر بخواهیم درباره دیگر فیلمهای مهم جشنواره امسال لااقل روی کاغذ چیزهایی بنویسیم باید به این قرار متن را ادامه دهیم که آیدا پناهنده به سیاق آثار قبلی خود در شمال کشور زنانههایش را پیگیری کرده و «تیتی» را ساخته است. محمدحسین مهدویان که قبلا هم بعد از فیلمی سیاسی مثل ماجرای نیمروز سراغ سوژهای اجتماعی مانند لاتاری رفته بود، امسال و بعد از تجربه موفق اما بسیار دراماتیک درخت گردو سراغ ساخت فیلمی طنز رفته است تا به همه ثابت کند فیلمسازی را بلد است و شوخی و جدی و سیاسی و اجتماعی برایش فرقی ندارد. «شیشلیک» رضا عطاران دارد و پژمان جمشیدی و بینهایت شوخی کلامی که البته حسابی هم اصلاحیه خورده است. شاید برای الان همینقدر کافی باشد که بدانید فیلم قصه کارگران یک کارخانه تولید «پشم» است. «بیهمهچیز» محسن قرایی هم فارغ از اینکه چطور از آب درآمده، بسیار جذابیتبرانگیز است. چرا؟ بهخاطر نامهایی که در این فیلم بازی میکنند. بهخاطر پرستویی و تهرانی و حجازیفر و کوثری و مصفا. «روشن» و «رومانتیسم عماد و طوبی» هم دو فیلمی هستند که بیشتر از خودشان با حال و هوای سازندگانشان تعریف میشوند. روحالله حجازی و کاوه صباغزاده فیلمهایی ساختهاند که انگار در ساختنشان تسلط دارند، همان همیشگی را...
فجر 39ساله با همان معضلات کهنه
جشنواره فیلم فجر بهخاطر اعمال نظرهای مختلف شخصی و تغییرات مداوم آییننامهای هرسال با حاشیه درگیر بوده است. امسال هم حاشیه با کرونا و قاتل و وحشی به جشنواره آسیب زده و باید امیدوار بود ضربهها تا پایان مسیر جشنواره بیشتر و عمیقتر نشود.