داوود پنهانی- روزنامهنگار
گردش در شهر، پدیده نوینی نیست. آدمها هر زمان که دلشان بگیرد، یا هوای پرسه زدن توی سرشان بیفتد، از خانه بیرون میروند تا لحظاتی را در خیابان و پیادهرو قدم بزنند یا حتی اگر شده کمی دورتر از محله خودشان میروند تا فضایی متفاوتتر را تجربه کنند. ما گاهی به قصد خرید، گاهی به قصد انجام کار اداری و گاهی برای دیدن یک دوست یا آشنا از این سوی شهر به آن سو میرویم. در همه این موارد، یک بهانه یا یک عامل ثانویه شما را مجبور به حرکت در شهر کرده است. یعنی گردش و پرسهزنی شما متاثر از عامل دیگری بوده و در نتیجه آن وارد شهر شدهاید، در خیابانها حرکت کردهاید، مغازهها را دیدهاید و بعد از انجام کارتان دوباره به خانه و محله خود بازگشتهاید. این بخشی از برنامه حرکت روزانه در شهر است. حرکت روزانه بسیاری از شهروندان در داخل شهر تابع این قاعده است. عده ای نیز برای رفتن به محل کار خود از خیابانها عبور میکنند. حرکت این عده از شهروندان نیز ساعت مشخص دارد. مسیر آن نیز تابع فاصله خانه تا محل کارشان است. رفت و برگشت. برای این عده شهر چیزی جز تکرار همان مسیر روزانه نیست. خیابانهایی که مجبورید در این فاصله رفت و برگشت، هر روز از آنها عبور کنید. همه چیز در این مدل حرکت تکراری است. هر روز از این خیابان برو، هر روز این مغازه و درختان و این ایستگاه اتوبوس را ببین و برو به محل کار و برگرد. مسیر بازگشت نیز همان است. همان ترافیک و همان هوای یکنواختی و همان خستگی همیشگی. زیستن در شهر و حرکت در دل آن و پرسه زدن در پیادهرو و خیابان همیشه اما از این نظم معمول پیروی نمیکند. کسانی هستند که جنس دلباختگیشان به شهر اما بهگونه دیگری است. این عده، جهانی دیگر دارند و شهر برایشان از طراوت دیگری برخوردار است. اسیر دست عادتها نشدهاند و وقتی در خیابانی پرسه میزنند تمنایشان برای کشف آن سویههای زیبایی از زندگی است که عادتها نمیگذارند ما آنها را ببینیم. قاب زیبای پنجره خانهای قدیمی، ترتیب درختانی که سایه انداختهاند توی راه و قدم زدن شمرده آدمها وقتی مسیر یک کوچه بلند را آهسته طی میکنند؛ همه اینها میتواند در جای خود بخشی از زیبایی یک شهر باشد. دیوارها، رنگ خانهها، کشف خزهها روی آجر خانههای قدیمی، دیدن درهایی که هنوز کلون دارند، دیدن مغازههایی که ۵۰ساله اند، رفتن به کافهها یا رستورانهایی که وقتی شهر تازه درست شده بود نخستین بار کسی آنها را برپا کرد و بعد ماندند و اکنون در تجمع برجها و مراکز خرید متعدد به فراموشی سپرده شدهاند.
آنها که شهر را برای محیط گردشگری خود انتخاب میکنند، انسانهای جالبی هستند. رویاهای قشنگی دارند و در تلاش برای کشف مکانهای متعدد این شهر بزرگ گاه جاهایی را شناسایی میکنند که ما سالیان بسیاری است آنها را فراموش کردهایم. این شیفتگان شهر، به ستایش تمام سویههای خرد و به ظاهر ناچیزی میپردازند که بسیاری از ما مدت نامعلومی است که خود را از دیدن آنها محروم کردهایم. مکانهای تاریخی و فرهنگی متعددی که میتوانند گاهی پذیرای قدمهای ما باشند و ما آنها را نمیبینیم. در این مدل پرسه زدن، شهر بهگونهای دیگر مصرف میشود و به چشم میآید. شهر فقط آن کلیتی نیست که با چند واژه کوتاه بتوان آن را در قالب مسائلی چون ترافیک و آلودگی توصیف کرد. در گردشگری شهری است که قابها تماشاییتر میشوند، خیابانها رنگ میگیرند، درختان چنار بهتر دیده میشوند و به یاد میآوریم که تهران، زیبایی هایی هم دارد. مکان تاریخی هم دارد و حفاظت از تمام این مکانهای دیدنی کاری ضروری است. در این پرسه زدن شهر تو را به سمت کشف ناشناختهها میبرد، مرزهای خیابان و کوچهها را نادیده میگیری و از هر دیواری برای خود قابی جهت تماشا بر میداری. چنین است که رسیدن به کوچههای تا پیش از این ندیده به غایت ارزشمند میشود. رفتن به مکانهای تاریخی، یافتن نشان آدمیان، دیدن برگهای ریخته پاییز بر کف پیادهروها و پرسه زدن در خیابانها تماشاییتر میشود. این عاشقان شهر، راویان خوب شهر میشوند، راویانی که سویههای قشنگ زندگی را برایمان روایت میکنند.
سه شنبه 30 دی 1399
کد مطلب :
122168
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/NknL6
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved