• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
پنج شنبه 25 دی 1399
کد مطلب : 121898
+
-

مناسبت


تحفه‌ای از آسمان
گفته می‌شود که حضرت فاطمه پنج سال بعد از بعثت رسول خدا و در مکه به دنیا آمد. البته نقل غالب در منابع شیعی آن است که در این تاریخ به دنیا آمده است. وگرنه نقل‌های دیگری هم وجود دارد که 5 سال قبل از بعثت و 3 سال بعد از بعثت به دنیا آمده است. نام مادر گرامی‌اش حضرت خدیجه بوده است. جالب اینکه قبل از به دنیا آمدن او، پیامبر یک دوره چهل روزه اعتکاف را به نماز و عبادت طی کرده بود و طعامی نیز از عالم غیب به وی رسیده بود تا روح پاک آن، در روح پاک حضرت فاطمه دمیده شود. چنین بود که بشارت داده شد که سلاله‌‌ای پاک از این دختر به‌وجود خواهد آمد که فخر عالم خواهند بود.

کوثری که آمد
درست در سال اول بعثت بود که سوره کوثر بر او نازل شد. نزول این سوره هم البته ماجرای خاصی دارد. در این سوره، خداوند به‌طور خاص پیامبر اسلام را خطاب قرار می‌دهد به اینکه نعمتی چون کوثر را به او ارزانی کرده است. ماجرا هم چنین بوده که فردی در جلسه‌ای، خطاب به پیامبر او را ابتر یعنی نسل‌بریده خطاب می‌کند. چرا؟ چون صاحب دختر شده بود. در عرب جاهلی، دختران را زنده به گور می‌کردند و زنان شأنی نداشتند. این سخن برای پیامبر سنگین بود. تا اینکه خداوند این سوره را نازل کرد و به او بشارت کوثر را داد. می‌گویند گوینده سخن که پسرهای زیادی داشت، مقطوع‌النسل شد. این سوره فضیلت بسیاری برای قرائت کردن دارد.

روزهای سخت
وقتی پیامبر اسلام می‌بیند که کار در مکه گره خورده و سخت شده است، تصمیم می‌گیرد که به مدینه منوره هجرت کند؛ جایی که خیلی‌ها منتظرش بودند. به همین دلیل مقدمات این سفر را در خفای کامل فراهم می‌بیند. در این هنگامه نیز فاطمه زهرا(س) هشت سال یعنی تا سال سیزدهم بعثت، در مکه و در خدمت پدر گرامی‌اش بوده است؛ البته اگر نقل تولد ایشان در پنجم بعثت را معتبر بدانیم. بعد از آن بود که ابتدا پیامبر راهی مدینه شد، سپس او و چند تن از زنان هاشمی از جمله فاطمه‌بنت‌اسد مادر امیرمؤمنان به همراه حضرت علی علیه‌السلام به سمت مدینه به راه افتاد تا به پدرش بپیوندد. روزهای مکه، روزهای سخت اسلام و پیامبر و خانواده‌اش بود و سختی‌های زیادی تحمل کردند.

قلب‌های آرام
وقتی که حضرت زهراس به سن ازدواج رسید، به واسطه اینکه دختر پیامبر بود و ویژگی‌های بارزی داشت، افرادی از صحابه و بزرگان و سرشناسان پا پیش گذاشتند تا خواستگاری کنند. البته هیچ‌کدام از این اتفاقات نیفتاد، چرا که پیامبر منتظر بود. تا اینکه حضرت علی‌ع پا پیش گذاشت. علی کسی بود که به نوعی در دامان پیامبر بزرگ شده و نزدیک‌ترین فرد به وی محسوب می‌شد. پیامبر هم وقتی که پیشقدم شدن علی را دید، با این امر موافقت کرد. می‌گویند که پیامبر از ماجرای خواستگاری علی بسیار شادمان شد. ازدواج او را به سال دوم هجری، به نقلی مربوط می‌دانند. البته‌ نقل‌های دیگری هم وجود دارد که او هنگام ازدواج از 9تا 18سال داشته است.

منظومه مقدس
حضرت زهراس در زندگی کوتاه خود، صاحب پنج فرزند شد که دو تن از آنها از امامان بزرگوار تشیع هستند. نام فرزندان او حسن، حسین، زینب و ام‌کلثوم بود. البته هنگام شهادت، فرزندی را نیز در رحم داشت که به شهادت رسید. امام حسن مجتبی‌ع در سال سوم هجری به دنیا آمد؛ در نیمه رمضان. یعنی تقریبا یک سال بعد از ازدواج. امام حسین‌ع نیز در تاریخ چهارم هجری به دنیا آمد. حضرت زینب کبری‌س نیز در سال پنجم هجری به دنیا آمد و دو سال بعدتر نیز، شاهد تولد ام‌کلثوم بود. فرصت دیگر به تولد محسن نرسید و در آن حادثه تلخ، نوزادش را از دست داد. فرزندان او در دوران کودکی، شاهد رنج‌های پدر و مادرشان بودند.

بدرود پدر
در سال یازدهم هجری بود که پیامبر بزرگوار اسلام، درحالی‌که سر بر زانوی حضرت علی‌ع داشت، رحلت کرد. این ضایعه برای خانواده علی و فاطمه بسیار دردناک بود؛ خاصه برای دختری که چنین وابسته به پدرش بود. اما رحلت پیامبرص، سرآغاز وقایعی دیگر بود. مسائلی بر سر خلافت و جانشینی پیامبر داشت اتفاق می‌افتاد که در زندگی این بانو، بسیار اثرگذار بود. در واقع انصار و مهاجران هر کدام دوست داشتند که خلافت نزد آنها باقی بماند درحالی‌که حضرت علی‌ع سرگرم غسل دادن و دفن پیامبر بود. پیامبر به حضرت علی وصیت کرده بود که پیکر مطهرش را از زمان غسل تا دفن به هیچ عنوان رها نکند؛ بعضی‌ نقل‌ها می‌گویند که علی در غسل دادن پیامبر تنها بوده است.

روز واقعه
عده‌ای از نزدیکان و یاران پیامبر، در حمایت از امیرالمومنین، در خانه او تحصن کردند. این تحصن در حمایت از علی و در نقد کسانی بود که جانشینی مسلم پیامبر را نفی می‌کردند. اما گروهی که جانشین پیامبر را انتخاب کرده بودند، درصدد شکستن این تحصن بودند؛ چرا که آن را برای اعتبارشان مضر می‌دانستند. نیت اصلی، وادار کردن حضرت علی به بیعت کردن بود. دستور به شکستن تحصن داده شد. گروهی به خانه فاطمه رفتند و تهدید کردند. گروهی از خانه خارج شدند و درگیری‌هایی صورت گرفت. در نهایت، در هجوم‌ آخر به منزل فاطمه، هیزم و آتش آوردند و خانه به آتش کشیده شد. فاطمه پشت در بود که ضربه‌ای سنگین به در نیم‌سوخته زدند و او بین در و دیوار مانده و آسیب فراوان دید.

به سمت آسمان
یک روایت از 75روز و روایت دیگر از 95روز صحبت می‌کند؛ فاصله‌ای که بین شهادت حضرت فاطمه و وفات پیامبر وجود داشته. علت هم در بی‌نقطه بودن حروف عربی در آن زمانه بوده که باعث این تردید شده است. آن حضرت پس از تحمل رنج بسیار ناشی از صدمات حمله به منزل، به شهادت رسید. اسماء، خدمتکار او نخستین کسی بود که متوجه شد که روح از کالبد شریف آن حضرت پر کشیده است. وارد اتاق شده و دید که آن حضرت از دنیا رفته است. فریاد و فغان سر می‌دهد و حسنین به اتاق می‌آیند. خبر به حضرت علی رسید که در مسجد بود. البته چند روایت دیگر هم از نحوه رساندن خبر شهادت به حضرت علی و... هم وجود دارد.

جانشینی پیامبر
پس از وفات پیامبر اسلام، ماجراهایی برای جانشینی او اتفاق افتاد. البته ماجرای جانشینی او که حل شده بود، اما گروهی از صحابه و مهاجران درصدد این بودند که چون در یاری دین و اسلام آوردن پیشقدم بوده‌اند، باید جانشینی و خلافت به آنها برسد. در نهایت که جانشینی پیامبر (ص) از حضرت علی(ع) دریغ شد. در روزهای بعد از وفات پیامبر(ص) بود که نزدیک‌ترین فرد به پیامبر(ص) و دختر رسول خدا و حسنین، نزد انصار و مهاجران می‌رفتند تا ماجرای غدیر را به یادشان بیاورند. ولی متأسفانه کسی دست یاری به آنها نداد. پس حضرت علی(ع) سریعا به جمع‌آوری و مستندسازی آیات قرآن پرداخت تا خدای ناکرده تحریفی در آنها صورت نگیرد. در نهایت اینکه حتی برخی از نزدیکان پیامبر(ص) این قضیه را نپذیرفتند.

آه از فدک 
فدک منطقه‌ای حاصلخیز در خیبر، در 160کیلومتری مدینه بود. زمانی در اختیار یهودیان بود و هنگامی که پیامبر(ص) عزم این جماعت کرد، آن را تسلیم کردند و رفتند. سپس پیامبر(ص) آنجا را به دخترش فاطمه بخشید. بعد از رحلت پیامبر، این باغ‌ها و منطقه، از مالکیت فاطمه(س) درآمد و گفته شد که پیامبران چیزی به میراث نمی‌گذارند پس نباید اینجا نیز به میراث کسی برسد. شکایت علی(ع) و فاطمه(س) هم راه به جایی نبرد و این منطقه برای همیشه غصب شده و از آنها گرفته شد. البته می‌گویند در زمانه یکی از خلفای اموی و یکی از خلفای عباسی، درآمد حاصل از آن به فرزندان فاطمه(س) بخشیده شده است. اما در نهایت، حقی بود که غصب شد و هیچ‌گاه برگردانده نشد.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید