• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
چهار شنبه 24 دی 1399
کد مطلب : 121830
+
-

نقد و نظر/ کارگردان‌های فوتبالفارسی

سعید مروتی-  روزنامه‌نگار

  در دربی۹۴ جدای از نکات فنی و نتیجه هیجان انگیز 2 بر 2 که جای پرداختن به آن در صفحات ورزشی است؛ نمونه موردی مناسبی برای رفتار‌شناسی مربیان 2تیم بود؛ مربیانی که ما را دلتنگ 2جنتلمنی کردند که در دربی رفت فصل پیش روی نیمکت 2تیم حضور داشتند. مصاحبه‌های بعد از بازی گل‌محمدی و فکری در فرافکنی، نپذیرفتن اشتباهات تاکتیکی، حاشیه رفتن (ماجرای حمله به رسول‌پناه) و قلب واقعیت (نقش داور در نمایش ضعیف استقلال) عیار مربیانی را به نمایش گذاشت که هر حرفی زدند تا نگویند اشتباه کرده‌اند. پذیرش خطا احتمالا کسر‌شأن مربیان محترمی است که روی نیمکت پرطرفدارترین تیم‌های ایران نشسته‌اند. این میزان برخورد سطح پایین، این همه توجیه برای پوشاندن خطاهای فنی و تاکتیکی و این همه تلاش برای جلب توجه و گریز از مسئولیت‌پذیری، رقت‌انگیز بود. کارگردان‌های 2سوگلی فوتبالفارسی، 2تیمی که قلب‌های زیادی در تسخیرشان است، مسئولیت‌ناپذیری‌شان را به رخ کشیدند. این رفتار توجیه‌گر که گاهی جرزنی‌های زمین خاکی را تداعی می‌کرد، نشانه‌ها و معنای زیادی داشت. ما با استادانی مواجه شدیم که اتفاقا مصاحبه‌های بعد از بازی‌شان در همان حد از انتظاری بود که از آنها داشتیم. مسئولیت‌ناپذیر و به‌دنبال حاشیه و جنجال برای مخفی کردن ضعف‌ها و اشتباهات فنی.
   رفتار 2سرمربی پرسپولیس و استقلال، نمونه کاملی از فضای مسلط اجتماعی را نمایان می‌کند که در آن هیچ‌کس حاضر به پذیرش مسئولیت رفتارها و اقداماتش نمی‌شود. هیچ مدیری حاضر نیست زیر بار پذیرش اشتباهاتش برود و در توجیه در این سرزمین همیشه باز است. می‌توان هر خطا و اشتباهی را گردن دیگری انداخت و مسئولیت ناکامی را نپذیرفت. می‌توان از جیب ملت هزینه کرد، سرمایه‌ها را هدر داد و بعد هم مدعی و طلبکار شد. مدیریتی که پاسخ‌گویی را کسر‌ شان خود می‌داند و انتقاد آشفته‌اش می‌کند. لحن مصاحبه محمود فکری بعد از دربی به خوبی نشان‌دهنده این روحیه مسلط است. آشفتن گل‌محمدی علیه رئیس هیأت مدیره باشگاه (که ورودش به پرسپولیس خود حکایتی است جان‌سوز) مرزهای تازه‌ای در فرافکنی می‌گشاید. مردان همیشه طلبکار و مدعی، با گردن‌های افراشته که گرچه سطح توانایی‌شان یکسان نیست ولی رفتارشان نزدیک به هم است. وقتی به صحبت‌های دستیار یکی از این استادان گوش می‌کنیم هم تصویر پیشکسوت شکست‌خورده‌ای را می‌بینیم که حتی دیگر پیشکسوت باشگاه هم نیست. بوق‌چی‌ای است که بعد از کرونا باید به جایگاه تیفوسی‌ها بازگردد. مفهوم «کادر فنی» با چنین مربیانی همان قدر با معناست که بخواهیم از لیدرها کمک فنی بگیریم و گره‌های تاکتیکی را به تدبیر و تجربه‌شان باز کنیم.
فوتبال ایرانی آیینه تمام‌عیار جامعه‌ای است که در آن هر چیزی می‌تواند بیشتر از دانش و تخصص در اولویت قرار گیرد و در هر ناکامی احتمالی همه سهم دارند جز مقصران واقعی.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید