پدر دلسوز
یدالله سحابی 23فروردین 1381درگذشت
حمیدرضا محمدی
وقتی علیه دکتر مصدق کودتا شد، 48ساله بود و در دانشکده علوم دانشگاه تهران، زمینشناسی درسمیداد و البته شاهد صادق آنروزها؛ «فردای روز 28مرداد، یأس و ناامیدی مردم را فراگرفتهبود. سکوتی بر شهر حاکم شده بود و هیچ زمزمه شور و حرکتی به گوش نمیرسید و فکر چارهای به ذهن کسی خطور نمیکرد... بنا شد اخباری که منبع موثق دارند به شکل مرتبی جمعآوری شوند و تا جاییکه امکان داشته باشد مردم را از اخبار درست آگاه نمود، تا شایعه و دروغ راه آنها را گم نکند. برای همین مسئله یک همکاری ساده بهوجود آمد» که منتج به شکلگیری «نهضت مقاومت ملی» شد.
«یدالله سحابی» اما تنها در صحنه سیاست مبارزه نمیکرد، دانشگاه هم سنگر او بود. یکسال بعد از کودتا، وقتی کنسرسیوم نفتی در دولت فضلالله زاهدی، توسط علی امینی به امضا رسید، او و11استاد دیگر دانشگاه تهران چون مهدی بازرگان، کریم سنجابی و محمد قریب، بیانیهای امضا کردند که در متن آن آمده بود: «منظور غایی و اصلی از تمام این اعمال همانا انجام قراردادی برای نفت ایران و تثبیت اوضاع و احوال سابق است که مباین با حیثیت و استقلال و آزادی ملی است.»
او حتی به نوشته عزتالله سحابی، «در مدتی که رئیس اداره فرهنگ تهران بود با نادرستیهای آموزشوپرورش مبارزه کرد و تعدادی از افراد بانفوذ را مهار کرد» و از اصولش عدول نکرد. او چهرهای بود مورد وثوق همه جریانهای فکری و سیاسی. چنانکه بهگفته بهزاد نبوی، «امام خیلی هم با احترام درباره ایشان صحبت میکرد» و بهگفته محمدعلی عمویی از اعضای حزب توده، «رفتار پرمهر دکتر که چیزی از نوعی رفتار پدرانه بود از همان آغاز چشمگیر بود... معاشرت با همبندان بهویژه همصحبتی با زندانیان قدیمی را از دست نمیداد و در این معاشرتها با دلی باز و رویی مهربان پای گفتههای علاقهمندان، حتی کسانی که چندان سنخیت یا سوادی نداشتند مینشست» و چون «پدری دلسوز» بود.