• سه شنبه 18 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 28 شوال 1445
  • 2024 May 07
چهار شنبه 24 دی 1399
کد مطلب : 121771
+
-

اسرار شهلا

جسد لاله سحرخیزان همسر ناصر محمدخانی در خانه‎‌‎اش پیدا شد

حوادث
اسرار شهلا


جواد عزیزی

  «آیا قاتل اصلی لاله سحرخیزان، شهلا جاهد بود؟» این سؤال بزرگی است که از سال81 تا همین امروز در گوشه ذهن خیلی از خواننده‎‌‎های صفحات حوادث روزنامه‌ها جا خوش کرده. سؤالی که بی‎‌‎شک شهلا و لاله تنها انسان‎‌‎هایی بودند که پاسخ قطعی آن را می‎‌‎دانستند و جز آنها، سرنخ‎‌‎ها و شواهد به‎‌‎دست آمده از سوی پلیس، اعترافات شهلا پس از 11ماه بازداشت و سطر به سطر برگه‎‌‎های این پرونده قطور، نشانه‎‌‎هایی بودند برای اثبات یک جنایت؛ نشانه‎‌‎هایی که همه قضات حاکم در این پرونده را تنها به یک سو راهنمایی کرد؛ اینکه قاتل لاله، کسی جز شهلا جاهد نیست. 17مهرماه سال81 در خیابان‎‌‎ گل‎‌‎نبی تهران همه‎‌‌‎چیز کاملا عادی و معمولی بود. عقربه‎‌‎های ساعت 2بعدازظهر را نشان می‎‌‎داد که علی و عرفان، پسران ناصر محمدخانی، فوتبالیست معروف کشورمان از سرویس مدرسه پیاده شدند و دوان‌دوان خود را به مقابل در آهنی خانه رساندند. آنها هر چه زنگ زدند، کسی جوابشان را نداد و وقتی کلید را در قفل در چرخاندند و وارد خانه شدند، صحنه‎‌‎ای هولناک را مقابلشان دیدند. مادرشان لاله، غرق خون روی زمین، جلوی در اتاق خواب افتاده‌بود و نفس نمی‎‌‎کشید.
 
در جست‌وجوی قاتل 
خبر قتل همسر ناصر محمدخانی، مثل بمب در شهر صدا کرد. صبح روز بعد، روزنامه‌ها از پیدا شدن جسد لاله که با قساوت تمام و با 37ضربه چاقو به قتل رسیده بود، نوشتند و حالا همه در جست‌وجوی پاسخ این سؤال بودند که چه‎‌‎کسی قاتل لاله سحرخیزان است؟  هر چند در چنین جنایت‎‌‎هایی، نخستین مظنون، همسر مقتول است اما در لحظه وقوع قتل‎‌‎، ناصر محمدخانی همراه با تیم پرسپولیس در اردوی آلمان به سر می‎‌‎برد. از سوی دیگر، با توجه به نحوه کشته‌شدن مقتول و اینکه سرقتی از داخل خانه صورت نگرفته‌بود، این فرضیه که لاله قربانی انتقام‎‌‎جویی شده است مدنظر قرار گرفت و مظنون‎‌‎گیری‎‌‎های گسترده پلیس شروع شد اما تحقیق و بازجویی از همه این مظنونین هم نتوانست اسرار جنایت را فاش کند. تا اینکه حدود یک‎‌‎ماه بعد، مأموران زنی را شناسایی کردند که کلیدی‎‌‎ترین مظنون جنایت شد.
 
دستگیری شهلا 
خدیجه جاهد معروف به شهلا در روزی که لاله به قتل رسید، چکی به مبلغ یک‌میلیون تومان را به بانک برده و این مبلغ را از حساب ناصر محمدخانی برداشت کرده بود. او نه از اقوام لاله بود و نه ناصر محمدخانی و هنوز مشخص نبود که چه رابطه‎‌‎ای با این خانواده دارد تا اینکه پس از دستگیری‎‌‎اش معلوم شد که وی همسر صیغه‎‌‎ای ناصر محمدخانی است و مدت‎‌‎هاست که زندگی مخفیانه‎‌‎ای با او دارد. بعدها شهلا در جریان رسیدگی به پرونده‎‌‎اش گفت که وقتی فقط 13سال داشته عاشق ناصر محمدخانی شده بود؛ «من در یک خانواده پرجمعیت در جنوب تهران زندگی می‎‌‎کردم. عاشق فوتبال بودم و بعد عاشق ناصر شدم و می‎‌‎خواستم هر طوری شده او را ملاقات کنم.» پرونده شهلا تراژدی عشق، نفرت و حسادت است. او وقتی جوان‎‌‎تر شد، نه‎‌‎تنها توانست به ملاقات ناصر برود، که وارد زندگی‎‌‎اش شد، مخفیانه به عقد موقت او درآمد و به خانه‎‌‎ای نقل‌مکان کرد که ناصر برایش اجاره کرده‌بود. اما با همه عشقی که به ناصر داشت، حسادتش به لاله چنان وجودش را پر کرده بود که نمی‎‌‎توانست آن را پنهان کند. تا جایی که به ‎‌‎گفته ناصرمحمدخانی «یک شب که شهلا در غیاب همسر و فرزندانم به خانه‎‌‎ام آمده بود، با دیدن چرخ خیاطی‌ای که به تازگی برای لاله کادو گرفته بودم، چنان عصبانی شد که آن را روی زمین انداخت و شکست».
 
چرا شهلا قاتل است؟
شهلا از همان روزی که دستگیر شد در بازداشتگاه پلیس به سر می‎‌‎برد و در این مدت شواهد زیادی به‎‌‎دست آمده بود که نشان‌می‎‌‎داد او تنها کسی است که راز جنایت را می‎‌‎داند. اول: مأموران دفترچه خاطراتی از او کشف کردند که وی کارهای روزمره‎‌‎اش را در آن یادداشت می‎‌‎کرد. اما در صفحه‎‌‌‎ای که روز به قتل رسیدن لاله را نشان می‎‌‎داد شهلا چیزهایی نوشته و بعد آنها را خط زده بود. این تنها قلم‌خوردگی‎‌‌‎ای بود که در دفترچه خاطرات شهلا به چشم می‎‌‎خورد.
دوم: بررسی پرینت تماس‎‌‎های شهلا نشان می‎‌‎داد از روزی که ناصر به اردوی آلمان رفته بود، هر روز و هر چند ساعت با او تماس می‎‌‎گرفت اما از ساعت 8غروب روز پیش از جنایت تا 10:30صبح روزی که لاله به قتل رسید، هیچ تماسی با وی نگرفته بود.
سوم: گفته‎‌‎های ناصر محمدخانی درباره اینکه شهلا چطور به لاله حسادت می‎‌‎کرد از این حکایت داشت که او نسبت به لاله کینه عمیقی به دل داشته و از اینکه برخلاف لاله مجبور بود مخفیانه در زندگی ناصر حضور داشته باشد رنج‌می‎‌‎برد. چهارم: بررسی صحنه جنایت از این حکایت داشت که لاله، صبح روز حادثه زمانی که در خواب بوده از سوی قاتل غافلگیر شده است. او در را به روی غریبه باز نمی‎‌‎کرد و بنابراین قاتل برای اجرای نقشه‎‌‎اش باید با کلید یدکی وارد خانه شده باشد و به‎‌‎گفته ناصر، به غیراز اعضای خانواده تنها کسی که کلید یدکی خانه را داشت، شهلا بود. همه این شواهد، پلیس و تیم جنایی را به این نتیجه رسانده بود که قاتل کسی جز شهلا نیست، اما او که از هر فرصتی برای نشان‌دادن عشق و علاقه‎‌‎اش به ناصر استفاده می‎‌‎کرد، همچنان منکر جنایت بود تا اینکه 11‎‌‎ماه بعد از دستگیری او، اتفاقی رخ‌داد که می‎‌‌توانست سرنوشت این پرونده جنایی را مشخص کند.

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :