زیر نورماه
اکران فیلم بیضایی، فیلمسازی تقوایی
سعید مروتی
در دهه70 این سؤال میان علاقهمندان سینما مطرح بود که چرا بیضایی و تقوایی فیلم نمیسازند؟ سال80 «سگکشی» بیضایی اکران شد و تقوایی «کاغذ بیخط» را ساخت. فیلمهایی که در دوران سیفالله داد پروانه گرفتند ولی زمانی ساخته شدند و به نمایش درآمدند که داد از معاونت سینمایی رفته بود. فردی که بعدها از او بهعنوان بهترین مدیر سینمایی بعد از انقلاب یاد شد، چندماه بعد از کنارهگیری مهاجرانی و در انتهای سال79 استعفا کرد و جای خودش را به محمدحسن پزشک داد. مدیر سابق بنیاد سینمایی فارابی در سالهای 76 تا 78، جانشین سیفالله داد شد و در قدم اول کوشید تا از حساسیتهای بهوجود آمده بکاهد. حساسیتهایی که محصول فشارهای سیاسی محافظهکاران علیه اصلاحطلبان بود. شهریور 80 تهمینه میلانی که «نیمه پنهان» را روی پرده داشت دستگیر و روانه زندان اوین شد. ابتدا بهنظر میرسید مشکل به فیلم نیمه پنهان بازمیگردد ولی خیلی زود مشخص شد که علت دستگیری میلانی حرفهایی است که در مصاحبه با روزنامه همبستگی زده است. میلانی خیلی زود از زندان آزاد شد و ارشاد هم در روزهایی که او در زندان به سر میبرد حاضر نشد فیلم را از پرده پایین بیاورد و پا به پای سینماگران کوشید تا او زودتر رها شود. سال 80 دوران کمی محافظهکاری و دست به عصا حرکت کردن بود. سالی که جایزه بهترین فیلم جشن خانه سینما نه در روی سن که در پارکینگ به کارگردان «دایره» اهدا شد. سالی که سگکشی با شعار بهرام بیضایی پس از 10سال، در تهران فراتر از تصور فروخت. سالی که پویا فیلم از فیلمهایی از جنس «دوستان» به فیلمی چون «آواز قو» رسید که هنوز هم بهترین فیلم دو دهه اخیر حاجی فرحبخش است. سال اکران «مریم مقدس» که پرتماشاگرترین فیلم اکران 80 شد و مقایسهاش با پرتماشاگرترین فیلم سال قبلش (شوکران) میتوانست خیلی چیزها را ثابت کند.سال 80 سال شکست تلخ حاتمیکیا هم بود؛ بعد از اختلاف با تهیهکننده «موج مرده» که نشست مطبوعاتی حاتمیکیا را در پی داشت؛ سرانجام فیلم به همان صورت مطلوب تهیهکننده و نه کارگردان، روی پرده آمد.
سال80 «دختری به نام تندر» اکران شد که تیتراژ پایانیاش را فریدون فروغی خوانده بود؛ همه آن منتقدان و روزنامهنگارانی که در جشنواره نوزدهم، فیلم آشفته آشتیانیپور را تا انتها تحمل کردند تا پس از گذشت بیش از دودهه صدای فروغی را بشنوند و با تشویق همراهش کنند اگر میدانستند چندماه بعد داستان فریدون فروغی چگونه به پایان خواهد رسید، شاید بیشتر هوایش را میداشتند.
سال 80سال ظهور رضا میرکریمی هم بود؛ سینماگری که با «زیر نور ماه» به دوایر ملتهب نزدیک میشد اما از آنها عبور نمیکرد.
در سالی که «شبهای تهران» و «پر پرواز» و «پارتی» پرفروش شدند و «شب یلدا» و «بچههای بد» خیلی مورد توجه قرار نگرفتند، «آب و آتش» هم آمد که پایانی بر یک دوران از فعالیت فیلمسازی در حوزه هنری بود. سینمای ایران در سال80 علی پروین و استیلی و افشین پیروانی را هم داشت؛ در «فوتبالیستها» بهعنوان یکی از پدیدههای اکران 80 در اوج موفقیتهای پرسپولیس و محبوبیت علی پروین، فقط کمی بیش از 135هزار نفر به تماشای هنرنمایی سلطان و بازیکنانش در روی پرده سینما نشستند و بقیه ترجیح دادند ستارههای محبوبشان را در جای درستش، ورزشگاه کارگران، تپههای داوودیه و استادیوم آزادی تماشا کنند.در انتهای سال80 وقتی بیستمین جشنواره فیلم فجر برگزار شد بیشتر نگاهها معطوف به «خانهای روی آب»، «من ترانه 15سال دارم»، «قارچ سمی» و «کاغذ بیخط» شد. فرمان آرا مثل سال78 جایزه بهترین فیلم جشنواره را گرفت ولی طولی نکشید که تفاوت دو نیمه متفاوت حضور اصلاحطلبان در قدرت را درک کرد.