نترس از هجوم حضورم!
حمایت گسترده نهادهای فرهنگی از ساخت و انتشارترانههای پاپ
حسین عصاران
ترانهای که روز 14فروردین1377 بین دونیمه فوتبال بین «پرسپولیس» و «دالیان» از شبکه سوم پخش شد، سرفصل تازهای را برای ترانههای فارسی گشود؛ ترانهای روی تصاویر دریا و جنگل، اما با صدایی در تشابه با صدای خوانندهای محبوب و آهنگی که با زهیهای کشیده، درامز، همخوانان زن، ساکسیفون وگیتار یادآور فضای ترانههای محبوب و گوشآشنای دهه 50 بود و از آن مهمتر شعری که به جای سخن با طبیعت و گل و شب و شمع این بار از «تو» صحبت میکرد. پخش ترانه «من وتو و درخت و بارون» مجوز رسمی محافظهکارترین رسانه حکومتی برای بازگشت به آن سویی ازترانهسازی بود که هنرورزان و علاقهمندانش دستکم 2دهه از نزدیکشدن به آن منع شدهبودند.
با وجود اینکه صداوسیما از چند سال پیش از این و با معرفی چهرههایی چون بیژن خاوری و عباس بهادری و ساختههای بهاصطلاح «شاد» فرید شبخیر رویکرد به نسبت متفاوتی را در فضای موسیقی ترانهها تجربه کرده بود، اما همچنان کلام ترانهها سازمانیاش را در محدوده موضوعات انتزاعی و بیخطری چون بهار و بلبل و«گل میروید به باغ» و «زیباست در باران رقص گلها» باقی نگاه داشته بود؛ اما در فضای سیاسی و اجتماعی پس از «دوم خرداد» و به پشتوانه حضور چهره موجه فریدون شهبازیان در اتاق فکر «مرکز موسیقی و سرود»، جریانی پرقدرت را برای راهگیری و رو آمدن دوباره ترانههای پاپ شهری بهوجود آورد. این رویکرد تازه و ناگهانی وقتی معنادار و حتی شوکهکننده مینماید که بدانیم تنها چند هفته پیش از این بود که شرکت سروش (بهعنوان بازوی انتشاراتی محصولات دیداری و شنیداری «صداوسیما»)آخرین تولیدات پیشین این سازمان را در قالب آلبوم «سروش76» و با صدای خوانندگانی چون مختاباد، جمالالدین منبری، حسین فداییان، حسین نظری و مهرداد کاظمی منتشر کرده بود.
پس از بازپخشهای پیاپی ترانه «منو تو و درخت و بارون» با صدای خشایار اعتمادی، «عیدانه» با صدای علیرضا عصار، «وقف پرندهها» با صدای قاسم افشار و «معبود» با صدای شادمهر عقیلی، چندآلبوم تازه از خوانندگان جوان نیز به بازار آمد که استقبال کمنظیر از آنها سمت و سوی آینده بازار موسیقی را مشخص کرد؛ «شوکا» با آهنگسازی داریوش تقیپور و صدای مهرداد شهسوارزاده، «دل شوره» با آهنگسازی بابک بیات و صدای خشایار اعتمادی، «مسافر» با صدا و آهنگسازی شادمهر عقیلی، «حسرت» با آهنگسازی فواد حجازی و صدای محمد اصفهانی و... .
قطارترانه پاپ شهری پس از 20سال سکون به راه افتاده بود و در بهمنماه همان سال هم به نخستین «جشنواره موسیقی پاپ» رسید. این جشنواره که بهمدت 11روز در فرهنگسرای «بهمن» برگزار شد بهنحوی محل بروز، معرفی و اجرای دهها گروه موسیقی شد که پیش از این معیارها و موازین سفت و سخت رسمی، هرگونه امکانی را برای شناسایی و نمود استعداد و علاقهشان سد کردهبود.
اما نکتهای که آن روزها زیرپوست آن اتفاقات پیشروانه پنهان ماند و دیده نشد، تغییر اساسی کلام ترانه «مرسدس» و در مرحله بعدی اجازهندادن به قرارگیری همان ترانه تعدیلشده، روی فیلم «مرسدس» بود؛ چرا که برایند شعر ایرج جنتیعطایی و آهنگ بابک بیات در پیوند با جهان معنایی فیلم مسعود کیمیایی به فضای اجتماعی و سیاسی شکلگرفته روی خوش نشاننمیداد و در آن روزهای پرآرزو از «فانوس ترانه روشن نیست» و «مشکوکم» میگفت. سانسور و ممیزی کلام ترانههای نو نفس آن روزگار، همزمان با خود اتفاق، کار خود را آغاز کرده بود، اما در آن هیاهو کسی متوجه این حضور همیشگی نبود.