رازهای خفاش شب
پروندهای که مغلوب ترس شد
جمال رهنمایی
آدمربایی، سرقت، آزار، تجاوز و قتل اتهامات غلامرضا خوشرو، یکی از معروفترین قاتلان زنجیرهای ایران بود که در سال1376 به دار آویخته شد.
قتلهای پیدرپی و مشابه او در بهار و تابستان سال76 موجی از ناامنی و اضطراب در تهران به راه انداخته بود. قاتل به شیوهای یکسان زنان و دختران جوان را در پوشش مسافرکشی سوار اتومبیل خود میکرد و پس از آزار و تجاوز آنان را کاردآجین میکرد و جسد آنان را میسوزاند. او پس از ارتکاب 9فقره قتل بهصورت اتفاقی دستگیر شد و با خونسردی اتهامات را رد کرد و آرام تسلیم دار مجازات شد. در گزارشهایی که از جریان دستگیری، محاکمه و اعدام او منتشر شده، هیچ اشارهای به تهیه گزارشهای بررسی متخصصین روانشناس یا روانپزشک از متهم نشده است. شیوه عملکرد، بیرحمی و خشونت عریان و انتقامجویی بیهدف و آرامش غیرطبیعی در جریان محاکمه و اعدام و همچنین سوابق قبلی او در سرقت، تجاوز و فریب و فرار از دست مأموران و حتی تلاش برای جازدن خود بهعنوان جاسوس بینالمللی نشاندهنده عمق اختلالات عجیب شخصیتی او بودهاند.
بررسی روانشناختی اینگونه مجرمین منحصر به فرد، رمزگشایی سؤالات بسیاری درباره شرارتهای منحصر به فرد این افراد جنایتدوست است درحالیکه متهم خیلی زود پس از دستگیری زیر فشار شدید افکار عمومی و التهاب و ترس مردم و شاید بهدلیل ترس از متواری شدن مجدد او با عجله و بدون واکاوی این رازهای مخوف اعدام شد. او با زیرکی پس از هربار دستگیری هویت اصلی خود را پنهان میکرد و در آخرین دستگیری خودش را تبعه افغانستان معرفی کرد و به همین علت مهاجران افغانی در آن ایام مورد حمله و صدمات مالی و جانی در سراسر ایران قرار گرفتند و همین ناآرامیها هم یکی دیگر از دلایل سرعت بخشیدن به اجرای مجازات و تسکین خشم و ناآرامی عمومی بود.
غلامرضا خوشرو از سوی مطبوعات «خفاش شب» نام گرفت و نام او حتی پس از مرگ مدتها آرامش کشور را از بین برده بود. مجازات سریع او بازگشت آرامش به شبهای تهران را در پی داشت اما چراییهای این جنایتپیشگی و رازهای مگو و تاریک او نیز با خودش به خاک سپرده شد.