روایت یک قهرمان
میترا جلیلی
برخی آیتالله هاشمیرفسنجانی را امیرکبیر زمان میخواندند و اصلا شاید همین علاقهاش به امیرکبیر بود که باعث شد وی را با این لقب یاد کنند. هاشمیرفسنجانی سالها قبل از اینکه سردار سازندگی نام بگیرد و برای 8سال بهدنبال ایجاد تغییراتی جدی در سطح جامعه باشد، شیفته فعالیتها و مرام امیرکبیر بود، هرچند نقدهایی را نیز به این بزرگمرد تاریخ ایران وارد میدانست.
هاشمیرفسنجانی در دوران پرافت و خیز مبارزات سیاسی خود از مطالعه، نگارش و ترجمه کتاب فاصله نگرفت و در اوایل دهه40، با 2کتاب عملا مبارزان را با اصول مبارزات انقلابی آشنا کرد و البته بارها نیز مورد تشویق امام(ره) قرارگرفت. او در اوایل دهه40 شمسی با نگارش کتاب امیرکبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار عملا زندگینامه و عملکرد وی درطول مدت صدارتش را به تصویر کشید و مدت زمان کوتاهی پس از آن نیز به ترجمه کتاب «سرگذشت فلسطین» به قلم اکرم زعیتر پرداخت. هاشمیرفسنجانی در خاطراتش عنوان کرده که کتاب امیرکبیر را پس از خواندن کتاب «میراث خوار استعمار»، نوشته دکتر مهدی بهار تالیف کرد، چراکه احساس میکرده باید موضوع مبارزه با استعمار یعنی آمریکا و انگلیس را برای طلاب و عموم مردم ملموستر کند. دراین راستا با همکاری نشر فراهانی، این کتاب را در 542صفحه و در قطع وزیری روانه بازار نشر کرد.
هاشمیرفسنجانی با تألیف این کتاب تلاش کرد تصویری که در آن زمان از امیرکبیر بهعنوان یک چهره لائیک یا سکولار ساخته بودند را تغییر دهد. درآن زمان بیشتر متجددها از امیرکبیر بهخوبی یاد میکردند و همین موضوع شائبه غربزدگی وی را ایجاد کرده بود و او با همه توانش، خصوصیتهای مهم ملی، روحیه ضداستعماری و علاقه امیرکبیر به مذهب را به رشته تحریر درآورد.
وی در یکی از خاطراتش گفته است: «در تالیف کتاب امیرکبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار، نمونههایی از مذهبی بودنش را گفتم، بهخاطر اینکه وقتی حوزه میخواست مبارزه را آغاز کند، طلبهها تاریخ امیرکبیر و سابقه مبارزه با استعمار را بدانند و این شخصیت را از قشر مذهبی جامعه جدا ندانند». نویسنده در بخشی از کتاب درباره منش استعمارستیزی وی مینویسد: «آنطور که تاریخ نشان میدهد و قضاوت میکند اگر امیرکبیر درآن لحظه حساس به داد کشور و ملت نرسیده بود، ایران پس از تجزیه در شکم فراخ استعمار میرفت و نیز اگر دست استعمار پس از مدت کوتاهی امیرکبیر را از میان نبرده بود و چند سال دیگر بر دوره کوتاه خدمتگزاری او اضافه شده بود، اکنون این کشور هم مثل ژاپن در ردیف کشورهای مترقی و پیشرفته جهان قرار داشت».
وی البته منتقد برخی رفتارهای امیرکبیر نیز بود که یکی از آنها را اعتقاد به شاه میداند و مینویسد: «همیشه شاه را مظهر قدرت و بت مقتدر فعال مایشاء و منشأ تمام قدرتهای کشور معرفی کرده است. این روش با پرورش روح دموکراسی در کشور و میدان دادن به افکار ملت و در سیاست کشور، سازگار نیست و باعث تحکیم موقعیت رژیم دیکتاتوری که منشأ همه فلاکتهای کشور است». آیتالله پس از گذشت حدود نیمقرن و در سال1393 درحالیکه حالا دیگر نه در قالب یک مبارز جوان که بهعنوان یکی از شناختهشدهترین رجال سیاسی ایران در منطقه و جهان شناخته میشد، بار یگر و با مقدمهای جدید تصمیم به تجدید چاپ کتاب امیرکبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار گرفت. جالب اینجاست که بعد از گذشت پنجدهه، بازهم همان ناشر اولیه به تجدید چاپ کتاب پرداخت تا جوانان این روزگار نیز همچون جوانان دهه40 با امیرکبیر آشنا شوند. وی البته منتقد برخی رفتارهای امیرکبیر نیز بود که یکی از آنها را اعتقاد به شاه میداند و مینویسد: «همیشه شاه را مظهر قدرت و بت مقتدر فعال مایشاء و منشأ تمام قدرتهای کشور معرفی کرده است. این روش با پرورش روح دموکراسی در کشور و میدان دادن به افکار ملت و در سیاست کشور، سازگار نیست و باعث تحکیم موقعیت رژیم دیکتاتوری که منشأ همه فلاکتهای کشور است.» آیتالله پس از گذشت حدود نیم قرن و در سال 1393 درحالی که حالا دیگر نه درقالب یک مبارز جوان که بهعنوان یکی از شناختهشدهترین رجال سیاسی ایران در منطقه و جهان شناخته میشد، بار دیگر و با مقدمهای جدید تصمیم به تجدید چاپ کتاب «امیرکبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار» گرفت. جالب اینجاست که بعد از گذشت 5دهه، بازهم همان ناشر اولیه به تجدید چاپ کتاب پرداخت تا جوانان این روزگار نیز همچون جوانان دهه40 با امیرکبیر آشنا شوند.