• پنج شنبه 13 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 23 شوال 1445
  • 2024 May 02
دو شنبه 15 دی 1399
کد مطلب : 120802
+
-

هاشمی‎‌‎رفسنجانی و عدالت اجتماعی

یادداشت اول
هاشمی‎‌‎رفسنجانی و عدالت اجتماعی


محمود صدری  

هاشمی رفسنجانی در 3دوره متفاوت زندگی سیاسی‎‌‎اش، 3نگاه متفاوت به مفهوم عدالت اجتماعی داشت. این سه نگاه هریک به‎‌‎طریقی بر جهت‎‌‎گیری سیاست و اقتصاد در ایران تأثیر گذاشت.
دوره نخست، قبل از انقلاب بود. هاشمی رفسنجانی در دهه‎‌‎های1340 و 1350، که روزگار جوانی و میانسالی‎‌‎اش بود، عدالت را به‎‌‎طور اعم و عدالت اجتماعی را به‎‌‎طور اخص، از منظر نهضت رهایی‎‌‎بخش ملل اسلامی دنبال می‎‌‎کرد. در آن دوران، عدالت برای هاشمی رفسنجانی مبارزه با استعمار و علی‎‌‎الخصوص تلاش برای رساندن فلسطینی‎‌‎ها به حقوق از دست‎‌‎رفته‎‌‎شان بود. مبارزه با رژیم پیشین نیز ذیل همین آرمان آزادی فلسطین قرار داشت. در آن دوران، هاشمی دغدغه دیگری هم داشت که ذیل سرفصل‎‌‎های دیگر حیات سیاسی‎‌‎اش قرار می‎‌‎گیرد اما بی‎‌‎ارتباط با آرمان دیگرش نیست. آن دغدغه، تحقق رؤیای محقق‎‌‎نشده امیرکبیر و خلاصی ایران از چنبره استعمار بود.
هاشمی رفسنجانی در این دوره نخست، برای رسیدن به هدف‎‌‎های دوگانه‎‌‎اش، یعنی آزادی فلسطین و رهایی ایران از استعمار، عمده تلاش خود را صرف تضعیف رژیم صهیونیستی و رژیم پهلوی کرد. این تلاش‎‌‎ها عمدتا در داخل کشور به‎‌‎صورت ساماندهی شبکه مخالفان رژیم و تامین مالی مبارزان سیاسی و در خارج، ساماندهی ارتباطات امام خمینی و کمک مالی به مبارزانی بود که برای آموزش به فلسطین و لبنان می‎‌‎رفتند. پس در دو دهه منتهی به انقلاب1357، عدالت برای هاشمی رفسنجانی چیزی نبود مگر ساقط کردن رژیم پهلوی و پیشبرد آرمان آزادی فلسطین.
دوره دوم، با انقلاب ایران آغاز شد. سیاسیون و مردم ایران، بدترین خصیصه رژیم پهلوی را بی‎‌‎اعتنایی آن به وضع تهیدستان می‎‌‎دانستند و پس از انقلاب، یکی از آرمان‎‌‎های انقلابیون «کاهش فاصله طبقاتی» بود. خطبه‎‌‎های معروف هاشمی رفسنجانی در نمازهای جمعه دهه1360معطوف به همین هدف بود. هاشمی در آن خطبه‎‌‎ها درباره نسبت «عدالت و توسعه» سخن می‎‌‎گفت و هر یک را موکول و مشروط به دیگری می‎‌‎دانست. این نگاه، وی را به چپگرایان آن زمان یا نیروهای پیرو خط امام، نزدیک و از راستگرایان آن دوران، دور کرده بود. این تلقی هاشمی رفسنجانی از عدالت، در سال‎‌‎های پایانی دهه60 و در پی ضعیف شدن اقتصاد ایران، اندک‎‌‎اندک تغییر کرد و دوران سوم اندیشه‎‌‎ورزی وی درباره عدالت اجتماعی آغاز شد.
در دوران سوم، که سال1368 و با ریاست‎‌‎جمهوری هاشمی رفسنجانی آغاز شد، رشد اقتصادی در کانون نظریه عدالت وی قرار گرفت. مبنای دوران سوم این بود که تا کیک اقتصاد بزرگ نشود، یعنی تولید ناخالص داخلی افزایش نیابد، سخن گفتن از عدالت، مهمل‎‌‎گویی است؛ زیرا مادامی که کالا و خدماتی تولید نشده است، هرگونه فعالیت توزیعی، فقط به توزیع فقر منجر می‎‌‎شود و محرومان، نه‎‌‎تنها به عدالت نمی‎‌‎رسند بلکه فقیرتر هم می‎‌‎شوند. هاشمی رفسنجانی اقتصاد ایران را از 1368تا 1373 کمابیش بر همین مبنا اداره کرد و رشد اقتصادی هم افزایش چشمگیری یافت و حتی قشرهای فقیرتر جامعه هم تاحدودی از مواهب رشد اقتصادی بهره‎‌‎مند شدند؛ اما از سال1373، ابتدا فشار چپگرایان و آنگاه فشار راستگرایان، موجب توقف برنامه‎‌‎های اصلاحی هاشمی رفسنجانی شد و اقتصاد ایران دوباره میان دولتی بودن و خصوصی بودن معلق ماند.
از سال1376، تأثیرگذاری مستقیم هاشمی رفسنجانی بر روند عدالت‎‌‎خواهی تقریبا از بین رفت مگر پاره‎‌‎ای تأثیرگذاری‎‌‎های غیرمستقیم بر دولت بعدی خودش. از 1376تا 1384 شماری از یاران و پیروان هاشمی، عهده‎‌‌‎دار امور اقتصادی دولت شدند و گام‎‌‎های بلندی هم در زمینه پیشبرد اقتصاد ایران و تامین عدالت از طریق فراوانی کالاها و خدمات برداشتند. از سال1384 این تأثیرگذاری غیرمستقیم هم پایان یافت و هاشمی رفسنجانی تا آخر عمرش دیگر بر اقتصاد ایران تأثیری نگذاشت.

این خبر را به اشتراک بگذارید