اصل عشق
شهاب مهدوی_روزنامه نگار
سلطان
مسعود کیمیایی ۱۳۷۵
«سلطان» عاشقانهترین فیلم بعد از انقلاب کیمیایی و مهمترین فیلم او در دهه 70 است. نقش و اهمیت فیلم از ارتباط گستردهاش با نسل جوان میآید. نسلی که در دهه 60 بهنظر میرسید خیلی سینمای کیمیایی را بهجا نمیآورد. سلطان بعد از «ضیافت» دومین گام مؤثر کیمیایی برای رسیدن به حس و حساسیتی است که نسل پس از انقلاب با آن پیوند یابد و ارتباط برقرار کند. آنچه فیلم را به اثری متمایز در زمان خودش تبدیل کرد، ابتدا خلق شخصیتی کاریزماتیک و بعد تصویر بیواسطه عشق در روزگار محدودیت است.
فیلم خیابانی و جمع و جور و ارزان کیمیایی که با سرعت ساخته شد، تصویری از دورانش (دوران سازندگی و تغییر سیمای تهران) بهدست میدهد و عشقی جوانانه را با فرجامی تراژیک خلق میکند که گویی پیوند میان آدمهایی از دو نسل و دو دنیای متفاوت است.
سلطان انگار از دل سیاه و سفیدهای خاطره انگیز دهه 50 بیرون آمده و مریم کوهساری دختری متعلق به روزگار معاصر است. این عشق میان گذشته و امروز است. گذشتهای که به زمان حال میآید. دلپذیرترین عاشقانه کیمیایی بعد از انقلاب، با دیالوگهایی که جوانها به خاطرشان سپردند و لحظات ناب عاطفیاش تصویری از دوران میسازد، خاطره جمعی رقم میزند و عشق را همانطور که از کیمیایی انتظار میرود متبلور میسازد. عشق در پیادهروها و خیابانهای تهران دهه 70 که در سینمای آن دوران حکم کیمیا را داشت. تصویری ناب از اصل جنس. مثل لحظهای که سلطان پس از تحویل اسناد، هنگام خداحافظی به مریم میگوید: «اونی که بهت دادم فتوکپیه. برای اصلش یه بار دیگه میبینمت».