پیامدهای عادیسازی روابط با اسرائیل برای نظامهای عربی
خلیل العنانی- استاد علوم سیاسی دانشگاه جانهاپکینز آمریکا
نظامهای استبدادی عربی ولو به شکل ظاهری براساس حمایت سیاسی، دیپلماتیک و مالی از مسئله فلسطین، برپایه یک کشور مستقل در مرزهای1967 با پایتختی قدس شرقی و تضمین بازگشت آوارگان تعریف میشد، اما مواضع این نظامهای استبدادی نسبت به مسئله فلسطین از زمان انقلابهای بهار عربی شاهد تغییری بنیادین بود. این تغییر صرفا به خروج مسئله فلسطین از اولویت نظامهای عربی محدود نماند و نزدیکی به اسرائیل برای مقابله با انقلابها را نیز شامل شد.
بر این اساس، ظهور یک محور جدید، متشکل از عربستان، امارات و رژیم صهیونیستی امری غافلگیرکننده نبود؛ محوری که اعضای آن بر 2 اصل مهم اشتراک داشتند؛ ضرورت مقابله با انقلابهای عربی و توقف آن به هر قیمت و همچنین همکاری برای پایانبخشیدن به مسئله فلسطین. «معامله قرن» در نتیجه شکلگیری این محور بهوجود آمد. درحالیکه اگر انقلابهای عربی به نتیجه رسیده بود و نظامهایی بر پایه رأی و حمایت مردم شکل میگرفت، هرگز چنین معاملهای به واقعیت تبدیل نمیشد.
بهعبارت دیگر، میتوان گفت بهار عربی، علنیشدن ائتلاف استراتژیک میان اسرائیل با نظامهای استبدادی عربی را تسریع کرد؛ چراکه اصل روابط پنهانی میان این نظامها با رژیم صهیونیستی در سطوح سیاسی و اطلاعاتی به بیش از 25سال گذشته برمیگردد. منبع این ادعا، علاوه بر رسانههای اسرائیلی، اظهارات مقامات اماراتی، ازجمله یوسف العتبیه، سفیر این کشور در واشنگتن و همچنین دیگر مقامات بحرینی، مراکشی و... است.
آنچه در این نقطه تاملبرانگیز بهنظر میرسد، آن است که تنها بازیگر برنده از عادیسازیهای صورتگرفته، اسرائیل خواهد بود. این رژیم از یکسو روابط عادی خود با نظامهای استبدادی عربی را بهعنوان یک دستاورد مقابل ملتهای منطقه به نمایش میکشد و از سوی دیگر، از پیامدهای بیثباتکننده این تصمیم در کشورهای عربی نیز سود خواهد برد، چراکه در نهایت هرگونه ضعف، چندپارگی و انقسام عربی، بهنفع اسرائیل تمام میشود.
در سالهای گذشته نظامهای عربی بهدلیل خودداری از برقراری روابط با رژیم صهیونیستی (دستکم بهطور علنی) به حداقلی از مشروعیت و مقبولیت نزد مردم خود دست یافته بودند، اما حالا با مسابقهای که برای ورود به صف عادیسازی روابط با اسرائیل شکل گرفته، میتوان گفت آخرین برگ مشروعیت این نظامها در داخل کشورهای عربی سوخته است. دقیقا برخلاف تصور موجود نزد برخی از رهبران عربی، عادیسازی روابط با اسرائیل نهتنها حاشیه امن بیشتری نسبت به گذشته برای آنها ایجاد نمیکند، بلکه تهدیدها و خطرات داخلی را نیز دوچندان خواهد کرد؛ چراکه دیگر خبری از هیچگونه مشروعیت مردمی نیست و جریانات ضدحکومتی هم بهانه جدیدی برای اعتراض علیه حاکمیت در اختیار دارند. ممکن است در پاسخ به این کلام گفته شود که اصولا نظرات و مواضع مردم برای این نظامها اهمیتی نداشته و هرگونه اعتراض احتمالی هم پاسخی جز سرکوب نخواهد داشت. اما در مقابل نباید فراموش کرد پرشدن ظرفیت خشم و سرخوردگی در جوامع عربی بهمثابه بمبی است که امکان انفجار آن با کوچکترین جرقهای در هر لحظه وجود دارد. شاید ملتهای عربی برای مطالبه حقوق تاریخی فلسطین قیام نکنند، اما اگر قیامی رخ دهد، بدونشک مسئله فلسطین یکی از سرفصلها و شعارهای اصلی آن خواهد بود.
برای درک بهتر این مسئله بهتر است نگاهی به انقلاب 25ژانویه مصر داشته باشیم؛ انقلابی که شعارهای مردمی برای حمایت از فلسطین در آن مشهود بود و به فاصله کوتاهی پس از سقوط دولت مبارک، حمله جوانان مصری به سفارت اسرائیل در قاهره را بهدنبال داشت، آن هم درحالیکه بیش از 3دهه از عادیسازی روابط نظام مصر با رژیم صهیونیستی میگذشت. این اتفاقی است که بهسادگی میتواند با توجه به علل و ریشههای مشترک (سرخوردگی، ناامیدی، فقر، سرکوب و...) در تمام کشورهای عربی تکرار شود. بدونشک خفقان موجود در کشورهایی نظیر مراکش، سودان و... انفجاری سیاسی را بهدنبال دارد؛ انفجاری که ضرورتا در آیندهای دور رخ نخواهد داد.
ریشه تمام این بحرانها و تنشها نیز به اصل حق انتخاب و تعیین سرنوشت ملتهای عربی برمیگردد؛ حقی که توسط نظامهای استبدادی از اغلب شهروندان عرب سلب شده است. بدونشک اگر دولتهای عربی با رأی و اراده مردم بر سر کار آمده باشند، چارهای جز اجرای مطالبات مردم و در نتیجه تامین رضایت آنها ندارند. به این ترتیب است که میتوان گفت برقراری دمکراسیهای حقیقی، ضامن امنیت و ثبات در کشورهای عربی خواهد بود و باز بر همین اساس است که اسرائیل، همواره برآمدن نظامهای مردمی در جهان عرب را تهدیدی وجودی برای خود تلقی میکند. شاید نظامهای استبدادی عربی هماکنون از نتایج احتمالی تصمیم خود برای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی به وجد آمده باشند و آن را تضمینی برای بقای خود در قدرت بدانند، اما در واقعیت، این نظامها باید برای خیزش بزرگ مردمی در کشورهای عربی آماده شوند؛ خیزشی که حتما یکی از ابعاد آن، مخالفت با زیر پا گذاشتن حقوق مردم فلسطین و برقراری روابط با اسرائیل است.
منبع: العربیالجدید