ساعت خوش، خیابانهای خلوت
روایت رامین ناصر نصیر از مهمترین برنامه تلویزیونی دهه هفتاد
پنجشنبه هر هفته، خیابانها خلوت و به مدت 75دقیقه زندگی روزمره متوقف میشد و مردم روبهروی جعبه جادو در انتظارِ چند جوان خلاق مینشستند. سال1373 نقطه عطف تلویزیون ایرانِ پس از انقلاب بود. گروهی جوان تازه پا به صحنه گذاشته، در تلاش برای شادکردن مردم تازه از جنگ رهاشده بودند. «ساعت خوش» نام مجموعهای بود که در سالهای 1373 و 1374هفتهای یکبار از شبکه2 سیما پخش میشد. این برنامه شامل طنزهای کوتاه، جدید و متفاوت بود. در روزگار تلویزیون 2شبکهای ایران، که در بیشتر برنامهها بر پیامهای اخلاقی تأکید داشت، ظهور گروهی جوان که آغازگر حرکت جدیدی در عرصه طنز بودند نگاهها را به سمت این برنامه کشاند. مهران مدیری کارگردان ساعت خوش بود و رضا عطاران، ارژنگ امیرفضلی، مهدی فیروزی، روانشاد داوود اسدی و علیرضا مسعودی نویسندههای آن. مهران مدیری، سعید آقاخانی، رضا عطاران، نادر سلیمانی، رضا شفیعیجم، امیر غفارمنش، ارژنگ امیرفضلی، حمید لولایی، حسین رفیعی، نصرالله رادش، داوود اسدی، یوسف صیادی، فاطمه هاشمی، روانشاد پوپک گلدره، نعیمه نظامدوست، معصومه کریمی، طیبه ابراهیم، نیما فلاح، اردشیر منظم، محسن حاجیلو، آرش میراحمدی، علیرضا مسعودی و رامین ناصرنصیر، گروه بازیگران این برنامه را تشکیل میدادند. اما ساعت خوشیها سرانجام خوشی نداشتند. روزنامه کیهان در فروردین1374 نوشتهای را علیه این برنامه به چاپ رساند و این آغاز راه سقوط بود. در ادامه، ماجرای در اوج به پایانرسیدن ساعت خوش را بهقلم رامین ناصرنصیر، یکی از بازیگران این سریال، بخوانید:
برنامه جذاب و متفاوت «نوروز72»، نوروز سال 1372 به کارگردانی روانشاد مهرداد خسروی و داریوش کاردان از تلویزیون پخش شد. این برنامه توجه زیادی را برانگیخت و نوید تولد گروهی جوان را با رویکردهای جدید و متفاوت، در زمینه تولید برنامههای کمدی در تلویزیون داد. بهدنبال استقبال بسیار گسترده از این برنامه، مهران مدیری که خود از بازیگران آن بود به همراه ارژنگ امیرفضلی و زندهیاد داوود اسدی - که آنها هم در آن برنامه حضور داشتند - و با گردآوردن گروهی از بازیگران بسیار جوان که اغلب از تحصیلکردگان رشته بازیگری در دانشکده هنرهای زیبا، فرهنگسرای نیاوران و دانشگاه هنر بودند و در حوزه نمایش کمدی خودی نشان داده بودند، اما هنوز سابقه حضور در مقابل دوربین تلویزیون را نداشتند، در قالب برنامهای 10قسمتی به نام «پرواز57» - که در ایام دهه فجر پخش شد - به آزمون و خطا در زمینه تولید کمدی تلویزیونی پرداختند. همین گروه با تغییری مختصر، کسانی بودند که چندماه بعد، در تابستان 1373 نطفه برنامه موفق و تأثیرگذار ساعت خوش را ریختند؛ برنامهای که تولید آن بیش از یک سال طول کشید و موفقیت آن در حدی بود که میشد تعداد تماشاگرانش را با خلوتشدن خیابانها در ساعات پخشش ارزیابی کرد. جستوجوی دلیل این موفقیت غیرمنتظره، نیازمند تحقیقی جامعهشناسانه است، اما قطعا اصلیترین علت آن نیاز به برنامههای مفرح و شادیبخش در جامعه غمزدهای بود که تازه جنگ را پشت سر گذاشته و به دوران بازسازی پا گذاشته بود. جامعهای که احتیاج داشت با تعدیل در رویکردی که خنده را مکروه و باعث زوال عقل میشمرد، روحیه اجتماعی خود را هم بازسازی کند. طبیعتا رویکرد متفاوت و زاییده ذهن عاری از کلیشه این جوانان تازه پا به عرصهگذاشته، پاسخ مناسبی به این نیاز اجتماعی محسوب میشد. بنابراین ساعت خوش، بهسرعت مقبول خانوادهها، بهخصوص جوانان و نوجوانان واقع شد و به تأثیراتی دست یافت که بیاغراق میشود گفت آن را در حد یک پدیده اجتماعی مهم و تأثیرگذار بالا برد. ساعت خوشیها در طول فعالیت یکسال و اندی خود به زبان مشترک و فرم مخصوص بهخود رسیدند، تا حدی که گاه دیگر حتی بدون نیاز به یک متن نمایشی مکتوب، قادر بودند با بداههسازی حول یک موضوع اجتماعی به خلق قطعات نمایشی مفرح و در عین حال گویا و تأثیرگذار بپردازند.
اما این میزان از محبوبیت و تأثیر اجتماعی بیحاشیه نماند. اواخر تابستان1374، درحالیکه ضبط برنامه به پایان رسیده بود و پخش آن هنوز ادامه داشت و علی لاریجانی، ریاست وقت صدا و سیما، از تأثیر تلاش مؤثر گروه در افزایش مخاطبان تلویزیون تشکر کرده بود و برای تولید سری جدید برنامه رهنمود میداد، ناگهان ورق برگشت. در طول مدتی کوتاه ارگانهای مختلفی از قبیل آموزشوپرورش، حوزه علمیه قم و... با انتشار بیانیههایی از تأثیر اخلاقی مخرب این برنامه روی جوانان گفتند و از اینکه نشانی از ادای شعائر دینی در این نمایشها دیده نمیشود، یا اینکه بازیگران همه با محاسن تراشیده جلوی دوربین ظاهر میشوند گله کردند و آن را مصداق بارز «تهاجم فرهنگی»، واژهای که بهتازگی در سپهر گفتمان اجتماعی ایران ظاهر شده بود دانستند. متعاقب آن، یادداشتهای انتقادآمیز نشریههای افراطی نسبت به مدیران تلویزیون و اجتماع اعتراضی انصار حزبالله مقابل جامجم، مدیریت سازمان را به عکسالعملی انفعالی واداشت و سرانجام علی لاریجانی با حکمی ادامه پخش برنامه را متوقف و کلیه عوامل دخیل، اعم از بازیگران، نویسندگان، کارگردان و حتی عوامل فنی را تا اطلاع ثانوی از هرگونه فعالیت در تولیدات صدا و سیما محروم کرد؛ محرومیتی که 3سال ادامه پیدا کرد و تبعیت مسئولین فرهنگی وزارت ارشاد از این حکم، باعث ممنوعیت فعالیت این افراد در حوزه سینما و تئاتر و حتی در فعالیتهای پشت صحنه شد. چنین محرومیتی نهتنها باعث قطع ارتباط تازه شکلگرفته این گروه جوان با مخاطبان نویافتهاش شد، بلکه بر زندگی شخصی آنها تأثیرهای حاد و ویرانگری گذاشت که شرح آن خارج از موضوع این بحث است.
اما شگفت آنکه قطعات نمایشی ساعت خوش، همانهایی که جوانان سازندهاش بهخاطرشان 3سال در محاق سکوت فرورفتند، بعدها و اکنون در قالبهای مختلف از شبکههای گوناگون صداوسیما بازپخش میشوند و هیچکس هرگز نپرسید که اگر این آثار مصداق بارز تهاجم فرهنگی بودهاند چرا بازپخش میشوند؟ و اگر نبودهاند، چهکسی مسئول حکم ظالمانهای است که زندگی و خلاقیت این افراد را در بهترین سالهای فعالیت هنریشان مورد تأثیر قرار داد؟ پس از گذر از آن 3سال، در سال1377 مهران مدیری سعی کرد با تجدید سازمان گروهش راه نیمهرفته را پی بگیرد و در فضای جدید جامعه که بسیاری از تنگنظریهای قدیمی را در خود تحلیل برده بود، پل ارتباطی جدیدی با مخاطبان قدیمی برقرار کند.
* رامین ناصرنصیر؛ از نویسندگان و بازیگران برنامه ساعت خوش