درباره «همسایگی» چیزی نیاموختهایم
کامل دلپسند_دکتری جامعهشناسی توسعه دانشگاه تهران
هنر نزد ایرانیان است و بس... بهنظر میرسد که این جمله فقط یک ادعا باشد؛ هنر ایرانی، رفتار ایرانی است که فراموششده و عملکرد کنشگر ایرانی که هیچکس متولی آن نیست و همه صاحب آن هستند. در این فضا هرآنچه بهعنوان واکنش متقابل ایراد دارد دو آسیب محسوب میشود و ناشی از عملکرد بد تمام مجموعههایی است که فرهنگ و نظام اجتماعی را میسازند، نگه میدارند و بازسازی میکنند. وقتی میگویم همه مجموعهها یعنی هیچ مجموعهای نیست که دخیل نباشد. هر مجموعه به اندازه کنشگری، نفوذ و اختیاراتی که دارد؛ از فرد، نظام آموزشی، نظام رسانهای اعم از رسانه ملی و رسانه مکتوب گرفته تا وزارتخانههای متولی فرهنگ و مراکز فرهنگی، همه و همه در آنچه امروز با آن مواجه هستیم مقصرند.
شرایط امروز بهگونهای است که در جامعه ایرانی، مردم تجربه کنشهای متقابل را از تجربه مستقیم روزمره یاد میگیرند، نه از مراکز متولی فرهنگ. این سازمانها و ابزارهایشان آنقدر در درونیکردن نظام ارزشی و هنجارهای فرهنگی ناکارآمد و ناتوان هستند که تا آنچه در کنش متقابل، دیگران از آن آزار میبینند را لمس نکنیم، متوجه نمیشویم تا چه اندازه رفتارهای ما میتواند آزاردهنده باشد. بهطور مثال در طول 9ماه اخیر، نظام قانونی و اجرایی کشور با اعمال حداکثر توان نتوانسته است مردم را قانع کند که ویروس کووید-۱۹ چه مصیبتهایی برای خانواده و جامعه بههمراه دارد و تا زمانی که شخصی از آن خانواده دچار بیماری کرونا نشود، این شرایط ادامه مییابد.
ممکن است در همسایگی هرکدام از ما شخصی باشد که با وجود پوشش ظاهری مناسب و موجه، در جمعکردن کفشهایش از پشت در خانه و رعایت سادهترین قواعد آپارتماننشینی و مراعات همسایگی بهعنوان یکی از مظاهر کنش متقابل مشکل داشته باشد؛ رفتارهای فردیشدهای که بهعلت زندگی در کلانشهرها بهعنوان یکی از مقتضیات غریبهبودن، روابط غیرانسانی و بیتفاوتشدن نسبت به غریبه در ما شکل گرفته است. زندگی در کلانشهرها، حیات ذهنی را تغییر میدهد و در نتیجه خروجی رفتار هم براساس تغییر حیات ذهنی، تغییر میکند. بهطور مثال پدر و مادر به بچههای خود آموزش میدهند حتی اگر همسایه هم پشت در منزل بود، در را باز نکنند زیرا کنش زندگی آدمها نشان میدهد در یک محیط غیرامن و نامطمئن ممکن است آدمها از نزدیکترین جای ممکن آسیب ببینند.
همسایگی بهقدری مهم است که گاهی فرد با هزینههای سنگین، خانهای را تهیه میکند و یک همسایه بد مقدار قابل توجهی از ارزش مالی آن خانه را از بین میبرد و فرد را مجبور به جابهجایی میکند.
حتی در روایتهای دینی هم بسیار بر اهمیت همسایه تأکید شده تا جایی که حضرت علی فرمودهاند آنقدر رسول اکرم در مورد همسایه سفارش کردند که ما شک کردیم شاید همسایه از ما ارث ببرد.
اگر در جامعهای هنوز روابط، غیرشخصی و غریبهوار نشده است، مثل نظام شهرهای کوچک یا نظام جوامع روستایی، همسایه مطمئنترین فرد برای کنش متقابل است اما در شرایطی که نظام فرهنگی حاکم بر کلانشهرها همسایه را بهعنوان فردی بیگانه میشناسد، باید فرهنگ و قواعد متناسب با روابط اینچنینی پذیرفته شود. اینجاست که پای قواعدی که به آن قواعد آپارتماننشینی میگوییم باز میشود. این قواعد هرقدر در طبقات مختلف جامعه درونی و تبدیل به هنجارهای ارزشی شود، تنشهای ناشی از همسایگی و حتی تنشهای درون خانواده هم کمتر میشود. همین روند به روابط بین فردی در جامعه هم تعمیم پیدا میکند.
اصولا در آپارتمانهای واقع در طبقات بالای جامعه (دهکهای بالای درآمدی)، قواعد تعبیهشده از سوی هیأت مدیره آنقدر الزامآور است که حتی ممکن است درصورت عدمپذیرش و رعایت این قوانین، آن واحد به فرد اجاره داده نشده و یا فروخته نشود. هرقدر از نظامهای طبقاتی بالا به سمت پایین حرکت میکنیم از شدت الزامآوری اجرای این قوانین کاسته میشود و حتی گاهی در مناطق حاشیهای، ساکنین آپارتمانها هم نیازی به برقراری این قواعد و قوانین نمیبینند. این حقیقت، حقیقت تلخیاست.
این روزها آپارتمانها، نقش مهمتری را در زندگی همه ما ایفا میکنند. در شرایط کنونی چند ماهی است که به واسطه شیوع بیماری کرونا و دورکاری و اعمال شرایطی همچون قرنطینه، آپارتمانها به محلی برای زندگی طولانی مدتتری تبدیل شدهاند و از شرایط خاص گذشته که خانه را عملابه خوابگاه تبدیل میکرد، خارج شدهایم. زندگی طولانیمدت در شرایط قرنطینه و شرایط کاری خاص باعث شد که دید ما نسبت به مشکلات موجود در جامعه ازجمله مشکلات و معضلات آپارتماننشینی باز شود؛ درواقع کرونا باعث شد متوجه شویم همسایه هم وجود دارد و تعامل با او از ملزومات زندگی ماست.
اما سؤالی که در این میان وجود دارد این است که برای درونیشدن این رفتارها و تبدیل آنها به هنجار، رسانههای جمعی، مطبوعات و کتب درسی همگی چه کردهاند؟ بهطور مثال در کتب درسی واقعا چند درس راجع به مدارای همسایگی و مدارای اجتماعی وجود دارد ؟ مدارا... رفتاری که میتواند به جامعهای آسایش ببخشد یا بهواسطه رفتار افراد آن جامعه از آن، سلب شود.