جدال بر سر توزیع منابع
چرا احساس بیعدالتی میکنیم
جمال رهنمایی
افزایش شدید نرخ خدمات، حملونقل، مسکن، سوخت و کالاهای اساسی در سال1370 بهدنبال اجرای برنامههای تعدیل اقتصادی، به یکی از موضوعات اصلی روز تبدیل شده بود و هر چند مدت یکبار کالایی نایاب و سپس گران میشد. این گرانیها و کمبودها در برخی شهرستانها و مناطق حاشیهای تهران به اعتراضهای خیابانی نیز انجامید. طبقات فرودست جامعه به تورمهای سنگین واکنش نشان دادند و گروههای چپگرا بر دامنه مخالفتهای خود با این برنامهها افزودند. گرانی، تورم و بیکاری دامنگیر طبقات ضعیف جامعه شد و عملا این گروهها را در مقابل این سیاستها قرار داد، هر چند وعدههای اولیه برنامهریزان کاهش فاصله طبقاتی و گسترش رفاه عمومی و عدالت عنوان شده بود. سیاستهای تعدیل اقتصادی در بخشهای عمرانی و ترمیم زیرساختهای کشور که در طول انقلاب و جنگ آسیبدیده و فرسوده شده بودند گامهای بزرگی برداشت، اما توزیع منابع مطابق وعدههای داده شده و انتظارات موجود ارزیابی نشده بود. برنامههای تعدیل اقتصادی متوقف شد و جامعه ایرانی بدون بهرهمندی کامل از مزایای این برنامهها با نتایج حاصل از شکست نسبی این سیاستها از قبیل کاهش ارزش پول ملی، تورم دورقمی، افزایش بیکاری و گسترش آسیبهای اجتماعی مواجه شد. میزان رضایت از توزیع منابع با مفهومی به نام عدالت اندازهگیری میشود و روانشناسان اجتماعی در تحقیقات خود درباره چگونگی این احساس رضایت با 2سؤال اصلی روبهرو هستند. اول آنکه عوامل تعیینکننده در تعیین رفتار عادلانه و منصفانه کدام هستند و دوم آنکه ما در تلاش برای رفع بیعدالتی چه اقدامی انجام میدهیم. هر چند پاسخ به این سؤالات بسیار متنوع بهنظر میرسند، اما تحقیقات نشان میدهند چنین قضاوتهایی براساس 3قاعده «عدالت توزیعی»، «عدالت رویهای» و «عدالت تبادلی» انجام میشود. عدالت توزیعی تقسیم منابع براساس میزان سهم اعضا در پیشبرد اهداف گروه تعیین میشود و بنابراین مساوی نیست. عدالت رویهای قاعدهای است که ما در ذهن خودمان درباره منصفانهبودن توزیع منابع داریم و عدالت تبادلی نیز به میزان روشنی دلایل و منطقیبودن آنها درباره چگونگی توزیع منابع میپردازد.