از حال بد به حال خوب
«روزی روزگاری» در صحرا
محمد مسعود احدی
ادبیات داستانی و هنرهای نمایشی ما مملو از قصههایی است که به تحول و تطور شخصیتهای منفی و بدلشدن آنها به انسانهایی صالح و متعالی میپردازد. اغلب این داستانها بهقدری ناملموس و گلدرشت روایت میشوند که مخاطب را پسمیزنند و خیلی زود بهدست فراموشی سپرده میشوند و تنها آنهایی به ماندگاری میرسند که علاوه بر پرهیز از اغراق، از عناصر داستانی مانند پیرنگ، شخصیت و معنا بهدرستی بهره میجویند. روزی روزگاری یکی از همین سریالهاست که توانست با شخصیتپردازی صحیح و صحنهپردازی حرفهای، درونمایه تکراری خود را به شکلی مطلوب عرضه کند. داستان درباره راهزنی به نام مرادبیگ است که در درگیری با گروهی دیگر از راهزنان مجروح میشود و بهوسیله خانوادهای روستایی نجات مییابد. مؤانست مرادبیگ با روستاییان، رفتهرفته باعث تغییر در منش و رفتارش میشود و به رستگاری او میانجامد. نویسندگی و کارگردانی این مجموعه 17قسمتی را که در سال1370 پخش شد، امرالله احمدجو برعهده داشت. بالابودن تعداد صحنههای اکشن، از خصوصیات منحصربهفرد این سریال تا آن زمان محسوب میشد. انتخاب جمشید هاشمپور بهعنوان گزینه اول ایفای نقش مرادبیگ و انصراف هاشمپور از بازی در این سریال، باعث شد تا احمدجو بهسراغ خسرو شکیبایی برود که به تازگی با «هامون» درخشیده بود. روزی روزگاری سریالی پرکاراکتر بود که از میان آنها میتوان به حسامبیگ (محمود پاکنیت) و خالهلیلا (ژاله علو) اشارهکرد. ازجمله شخصیتهای فرعی، اما به یادماندنی روزی روزگاری، قدرت رنگرز بود که توسط متخصص نقشهای فرعی - پرویز پورحسینی - ایفا شد. موسیقی این اثر که هنوز هم در آرشیو ذهن بینندگانش موجود است، توسط فرهاد فخرالدینی ساخته شده است.