مرد تغییر
ریاستجمهوری آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی
در 6مرداد1368، آیتالله اکبر هاشمیرفسنجانی که توانسته بود از 16میلیون رأی مردم در پنجمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، 15میلیون رأی به دست بیاورد درحالیکه تا پیش از این در جایگاه ریاست مجلس تکیه میزد بهعنوان رئیسجمهور قسم خورد. او به شوخی در تربیون مجلس خطاب به همکاران سابق خودش گفت که «بالاخره همه چیز دست به دست داد تا من را از مجلس بیرون کنند... .» حاضران در مجلس با خنده او را همراهی کردند. 2ماه از ارتحال امامخمینی، رهبر کبیر انقلاب اسلامی گذشته بود و مجلس خبرگان آیتالله خامنهای را بهعنوان جانشین امام برگزید. هاشمی در ابتدای مصاحبههای خود از این دوره با عنوان یک دوره جدید در تاریخ جمهوری اسلامی ایران نام برده بود و حالا باگذشت بیش از 30سال از آن زمان، میتوان گفت که این دوره آغاز یک جابهجایی گفتمانی در تاریخ جمهوری اسلامی ایران بود.
هاشمیرفسنجانی از شخصیتهای طراز اول انقلاباسلامی، سالها شکنجه و زندان را به جان خریدهبود و در بزنگاه انقلاب نیز در گروه نزدیکان امامخمینی (ره) قرارداشت؛ نخستین تصویری که از او در میان عموم منتشر شد زمانی بود که حکم نخستوزیری بازرگان را پیش از پیروزی انقلاب در محل استقرار امامخمینی (ره) در مدرسه علوی در برابر خبرنگاران خواند تا بهعنوان یک چهره جدید در میان انقلابیون که نزد امام (ره) از مقبولیت برخوردار است، شناخته شود. هاشمیرفسنجانی از همان ابتدا با تشکیل حزب جمهوری اسلامی در نهادهای انقلاب حضور داشت و در انتخابات مجلس بهعنوان نماینده تهران و بعدها ریاست مجلس شورای اسلامی برای سه دوره (دوره سوم به دلیل ریاست جمهوری نیمه کار ماند) نقش تعیینکنندهای در سیاستهای جمهوری اسلامی در دهه60 ایفاکرد. او در میانه دفاعمقدس یکی از فرماندهان تأثیرگذار جنگ بود کما اینکه در ماجرای مک فارلین یا پیشتر از آن، در مذاکرات با غرب در مسئله گروگانگیری نقشی کلیدی داشت. در آستانه رحلت امامخمینی (ره) کسی بود که نزد افکار عمومی بهعنوان پایاندهنده جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نام برده میشد و نزد غربیها نیز چهرهای میانهرو بود. ریاستجمهوری هاشمیرفسنجانی با موضوع بازسازی خرابیهای جنگ همراه شد. کشور از نظر زیرساخت با ویرانیهای بسیار روبهرو بود؛ نوار غربی و جنوبی کشور متأثر از جنگ، ویرانیهای گستردهای در حوزههای شهر و راه و کارخانههای صنعتی داشت. امامخمینی(ره) در پایان جنگ در فرمانی سیاستهای بازسازی بعد از جنگ را به دولت ابلاغ کرد که جدا از موضوعات بازسازی، ارتقای سطح توان کشور نیز در کنار موضوعاتی مثل توجه به عدالت اجتماعی موردتوجه قرارگرفت. از سوی دیگر بهدلیل اقتضائات جنگ، اقتصاد جدا از آسیبپذیری در حوزههای بازرگانی و تولیدی با قفل بزرگ دولتی شدن مواجه بود که سرمایهگذاری و دخالت بخشخصوصی در اقتصاد را مشکل میساخت. دولت هاشمی باید هم در حوزه بازسازی و سازندگی اقدام میکرد و هم در حوزههای رهاسازی اقتصاد از دولت.
هاشمی سازندگی را با قدرت شروع کرد و با اینکه بهدلیل حمله عراق به کویت و لشکرکشی غرب به خلیجفارس، قیمت نفت کاهشیافت اما او با وامگرفتن از نهادهای بینالمللی و با آزادسازی قیمتها و سیاستهای موسوم به تعدیل اقتصادی که به نوعی بخشخصوصی را وارد اقتصاد میکرد تا حدودی موفق شد در ابتدای راه، چرخه زنگزده اقتصاد کشور را به حرکت دربیاورد و از نظر توسعه و بازسازی مناطق آسیبدیده نیز توفیقاتی بهدست آورد. اما در سالهای بعدی با شتابگرفتن این سیاستها، بخشهایی از کشور با مشکلاتی روبهرو شد که خود را در شورشهای مشهد و اسلامشهر نشان داد. هاشمیرفسنجانی از نظر سیاسی در آن مقطع مهم از تاریخ معاصر در بزنگاه بعد از جنگ، تنها شخصیتی بود که از نظر اجرایی به روی او اجماع وجود داشت؛ همه جناحهای سیاسی در روزهای اول او را بهعنوان یک رئیسجمهور جامعالاطراف میشناختند اما رفتهرفته او مسیر خود را پیگرفت که باعث شد در دوجناح مخالفان جدی بیابد که در انتخابات بعدی ریاستجمهوری رخ نمایانکرد.