10سالگی انقلابهای عربی
نتایج سیاسی و اقتصادی انقلابهای موسوم به بهار عربی اکنون با گذشت 10سال روشنتر شده است
سیاوش فلاحپور ـ روزنامهنگار
10سال از آغاز موج انقلابهای موسوم به «بهار عربی» میگذرد؛ انقلابهایی که دیوار ترس و سکوت را در استبدادیترین کشورهای عربی شکسته و چهره منطقه را تغییر دادند. جرقه این انفجار بزرگ، خودسوزی محمد بوعزیزی، جوان دستفروش تونسی بود؛ جوانی که بهدلیل فوت پدرش از سنین خردسالی تحصیلات را کنار گذاشته و وارد بازار کار شده بود. بوعزیزی 26ساله بدون شک نمیدانست که خشم و نا امیدی او از برخورد تحقیرآمیز مامورین شهرداری در 17دسامبر، مقدمه چه توفان بزرگی در آفریقا و خاورمیانه خواهد شد. به روایت رسانههای تونسی، بو عزیزی پس از آنکه گاری فروش سبزیجات و میوهاش بهدلیل سد معبر توسط مامورین شهرداری ضبط شده و از سوی دیگر نیز مورد ضرب و شتم قرار گرفت درحالیکه گریه میکرد فریاد زد: «چرا با من چنین میکنید؟ چرا ظلم میکنید؟ من یک آدم عادی هستم که فقط میخواهم کار کنم». او دقایقی پس از این حادثه در مقابل ساختمان شهرداری پایتخت تونس ایستاد و خود را به آتش کشید.
بوعزیزی با تأخیر یک ساعته آمبولانس سرانجام به بیمارستان منتقل شد اما 18روز بعد درگذشت و هرگز نتوانست موج خشم و خروش میلیونها تونسی در واکنش به مرگ خود را ببیند. این آغاز موج انقلابهایی بود که به خیابانهای تونس محدود نماند و تحولات بزرگی را در لیبی، مصر، یمن، بحرین و البته سوریه رقم زد. انقلابهای بهار عربی با شعارهایی برای آزادی و عدالت شکل گرفت اما نتایج و تأثیر این انقلابها در کشورهای عربی از آنچه تصور میشد پیچیدهتر بود.
تونس: استثناء در معرض خطر
انقلاب تونس را میتوان کم هزینهترین انقلاب برای شهروندان عربی به شمار آورد؛ چرا که کمتر از یکماه بدون درگیری یا بحران قابل توجهی به سقوط دولت زینالعابدین بنعلی پس از 23سال منجر شد. شاید همین نکته نیز در موفقیت انقلاب تونس نسبت به سایر انقلابها در جهان عرب مؤثر بوده باشد. درپی فرار بنعلی از تونس به عربستان، احزاب این کشور ظرف مدت کوتاهی بر تشکیل دولت انتقالی به ریاست منصف مرزوقی، یکی از مخالفان شناخته شده دیکتاتوری سابق به توافق رسیدند. یک سال بعد، نخستین انتخابات پارلمانی تونس نیز با مشارکت بیسابقه تمام احزاب و جریانات سیاسی با موفقیت برگزار شد. اکنون و با گذشت یک دهه از انقلاب تونس، اگرچه برخی نیروهای نظام سابق این کشور با استفاده از روشهای دمکراتیک بار دیگر به قدرت بازگشتهاند اما دمکراسی تونس همچنان بهعنوان یک الگوی نوپا در جهان عرب شناخته میشود. تمام اینها در حالی است که وخیمتر شدن شرایط اقتصاد تونس (بهدلیل تضعیف گردشگری و بحرانهای منطقهای متعدد) به تهدیدی برای آینده این دمکراسی نوظهور تبدیل شده است. برخی صاحبنظران مانند عزمی بشاره، متفکر مشهور فلسطینی معتقدند جریانات وابسته به دولت پنهان در تونس بهدنبال استفاده از بحرانهای اقتصادی برای تضعیف نهادهای انتخابی و بازگشت شرایط این کشور به پیش از انقلاب سال2011 هستند.
مصر: کودتای خونین
واکنش دولت مصر به انقلاب مردم این کشور با تونس متفاوت بود. همانطور که انتظار میرفت دستگاههای امنیتی مصر که در سطح جهان عرب از قدرت کم نظیری برخوردار هستند با حضور مردم در خیابانها کنار نیامده و به سرکوب شدید مخالفان پرداختند. اگرچه باید توجه داشت که ارتش با دستگاههای امنیتی برای سرکوب مخالفان همراهی نکرد؛ امری که از سوی مخالفان مصری بهعنوان نوعی چراخ سبز برای سرنگونی دولت تفسیر شد. حسنی مبارک سرانجام پس از 18روز مقاومت مردم در خیابانها در نطقی تلویزیونی از تصمیم خود برای کنارهگیری از قدرت خبر داد. به این ترتیب شورایعالی نظامیان قدرت را برای 18ماه در اختیار گرفته و مسئول برگزاری انتخابات آزاد شد. در جریان هر دو انتخابات مجلس و ریاستجمهوری، حزب اخوانالمسلمین بهعنوان قدیمیترین تشکیلات مخالف دیکتاتوری مصر پیروز شد؛ اما برخلاف تمام انتظارات و شاید رویاهای مخالفان مصری، این پایان راه نبود و تنها یک سال بعد، دولت محمد مرسی با کودتای نظامیان به رهبری عبدالفتاح السیسی سرنگون شد. این کودتا مقدمهای برای ورود همه جانبه ارتش به صحنه سیاست بود. به گزارش دیدهبان حقوق بشر، تنها ظرف 2روز اول کودتا، بیش از 800نفر از حامیان دولت مرسی توسط نیروهای ارتش در خیابانهای قاهره به قتل رسیدند. طی 6سال گذشته فضای سیاسی و دانشگاهی مصر حتی از زمان دولت مبارک نیز بستهتر شده و عرصه بر مخالفان یا حتی منتقدان دولت تنگتر شده است. از سوی دیگر، وضعیت اقتصادی این کشور نیز بهدلیل کاهش نرخ گردشگری و سرمایهگذاری خارجی با بحرانهای بیشتری نسبت به گذشته روبهرو است. با این حال دولت سیسی در دریافت وامهای سنگین از نهادهای بینالمللی و دولتهای غربی تاکنون موفق بوده است.
لیبی: جنگ داخلی
لیبی یک نمونه کاملا شکست خورده از نتایج انقلابهای عربی سال2011 بهشمار میرود. اعتراضات خیابانی مردم این کشور به فاصله چند روز پس از انقلاب مصریها آغاز شد. پاسخ خونین ارتش لیبی باعث شد مخالفان قذافی در قالب نیروهای مسلح با دولت وارد درگیری شوند. اگرچه قذافی با استفاده از حملات هوایی موفق شد پیشروی مخالفان مسلح بهسوی پایتخت را متوقف کند اما ورود نظامی ناتو همه معادلات را بهسود مخالفان تغییر داد. این انقلاب سرانجام پس از حدود 6ماه جنگ داخلی با سیطره مخالفان بر تمام نقاط طرابلس به نتیجه رسید. اگرچه مخالفان عمدتا اسلامگرای لیبی در ابتدا تلاش کردند با الهام از الگوی تونس و مصر، دولت انتقالی تشکیل داده و دمکراسی را بر کشور حاکم کنند اما دخالتهای خارجی مانع از تحقق اهدافشان شد بهگونهای که این کشور از سال2014 به محور جنگهای نیابتی میان ترکیه و قطر از یک سو و با امارات، روسیه، عربستان و مصر از سوی دیگر تبدیل شده است. نیروهای مورد حمایت قدرتهای خارجی که مشغول جنگ با یکدیگر هستند نیز حول دو محور ژنرال حفتر در شرق و دولت وفاق ملی در غرب لیبی تعریف میشوند. با گذشت 6سال از جنگ، هنوز افق روشنی برای بازگشت ثبات به لیبی وجود ندارد. این تحولات باعث شد نفت لیبی (اصلیترین منبع درآمد کشور) نیز جایگاه خود در بازارهای جهانی را از دست داده و عمدتا بهصورت قاچاقی به فروش برسد.
یمن: سیاهترین بحران انسانی معاصر
اگر انقلاب در کشور لیبی به جنگ داخلی 6ساله منجر شد اما انقلاب یمن، بزرگترین بحران انسانی در سطح جهان (توصیف دبیرکل سازمان ملل) را بهدنبال داشته است. اعتراضات مردم این کشور در سال2011 در مدت کوتاهی به نتیجه رسید و علی عبدالله صالح، رئیسجمهور وقت با مداخله و فشار عربستان سعودی حاضر شد قدرت را در اختیار معاون اول خود، عبد ربه منصور هادی قرار دهد. منصور هادی نیز یک سال بعد در انتخاباتی نسبتا آزاد با حمایت گسترده احزاب و قبایل یمنی به پیروزی رسید. اما با تغییر معادله قدرت و افزایش دخالت سعودیها، اختلافات دولت جدید با جنبش انصارالله به جنگی تمام عیار در یمن تبدیل شد؛ جنگی که البته داخلی باقی نمانده و خیلی زود پای کشورهایی نظیر عربستان سعودی و امارات به آن باز شد. طی این سالها یمن بهطور کلی در محاصره بوده و زیر بمباران نیروهای هوایی سعودی و امارات قرار داشته است. به روایت سازمان ملل، در نتیجه حملات نظامی، قحطی و شیوع بیماریهای واگیردار، نزدیک به 50هزار شهروند یمنی جان خود را از دست دادهاند. از سوی دیگر اقتصاد این کشور نیز دچار فروپاشی شده بهگونهای که دولت یمن برای تامین مایحتاج اولیه شهروندان خود با مشکلات فراوانی روبهرو است. تمام اینها در حالی است که انتظار میرود مناطق جنوبی یمن طی سالهای آینده از این کشور جدا شود.
سوریه: مقاومت دولت
اگرچه بحران سوریه نیز تقریبا بهطور همزمان با انقلابهای عربی در سایر کشورهای نامبرده آغاز شد اما ساختار و پیش زمینههای به کلی متفاوتی نسبت به آنها داشت، ازجمله نقش آفرینی سازمانهای اطلاعاتی و در ادامه اعزام نیروهای خارجی به این کشور. نظام سوریه در همان ماههای اولیه پس از شروع بحران با عقب نشینی در مقابل خواستههای معترضان اعلام کرد برنامه جامعی را برای مبارزه با فساد، اعطای آزادیهای مدنی، عفو بسیاری از زندانیان سیاسی و افزایش حقوق و تسهیلات دولتی درنظر گرفته است. اگرچه این عقب نشینیها بخش مهمی از معترضان را راضی کرد اما حملات مسلحانه توسط مخالفان مورد حمایت کشورهای خارجی علیه دولت و ارتش سوریه ادامه یافت. اکنون با گذشت 10سال از بحران سوریه، عملا مخالفان دولت به استثناء برخی مناطق محدود همچون ادلب شکست خوردهاند. با این حال اما بخش بزرگی از زیرساختهای اقتصادی و عمرانی سوریه ویران شده و اقتصاد این کشور با معضلات بیسابقهای ازجمله سقوط نرخ ارز، فقدان منابع اولیه، ضعف شبکه ارتباطی و تحریم روبهرو است. بهگفته بشار اسد، هزینه بازسازی خرابیهای جنگ سوریه بیش از 400میلیارد دلار ارزیابی میشود. تمام اینها در حالی است که برخی مناطق سوریه هماکنون تحت سیطره نیروهای خارجی (آمریکایی، روسی، ترکیهای، فرانسوی، انگلیسی و اسرائیلی) قرار دارد.
بحرین: استعمار سعودی
مردم بحرین در سال2011 با الهام از انقلابهای عربی در سایر کشورها برای مطالبه حقوق تاریخی خود از رژیم آل خلیفه به خیابانها آمدند. رهبری اعتراضات مسالمتآمیز مردم بحرین در اختیار احزاب سیاسی شیعه که قدیمیترین مخالفان دولت در این کشور بودهاند قرار داشت. اگرچه برخی از سران نظام بحرین در نتیجه مقاومت مردم در مقابل سرکوب نیروهای امنیتی برای مذاکره با مخالفان آماده شده بودند اما ورود نظامی سعودیها به این کشور همهچیز را تغییر داد. عربستان سعودی انقلاب مردم بحرین را فرصتی برای افزایش نفوذ ایران در این کشور و البته تهدیدی برای خود معرفی میکرد. با ورود نیروهای نظامی موسوم به «سپر جزیره» اعتراضات شهروندان بحرینی ظرف مدت کوتاهی سرکوب شد؛ سرکوبی که در نتیجه آن بیش از 150شهروند کشته و هزاران تن نیز زخمی شدند. اما این پایان ماجرا نبود چرا که از آن زمان، عملا هرگونه استقلال سیاسی بحرین مقابل عربستان سعودی از بین رفته و این کشور به یک پایگاه برون مرزی برای سعودیها تبدیل شد. فضای سیاسی بحرین نیز پس از تحولات سال2011 بهدلیل افزایش نقش سعودیها بستهتر شده و مخالفان، حقوق گذشته خود در این کشور را هم از دست دادند. همچنین میزان وابستگی اقتصاد بحرین به کمکهای مالی عربستان نیز طی 10سال گذشته رشد چشمگیری داشته است.
سرنوشت رهبران در کشورهای بهار عربی
زینالعابدین بنعلی: او به فاصله کوتاهی پس از آغاز اعتراضات به حکومت 23ساله خود در تونس پایان داده و به عربستان سعودی گریخت. بنعلی در تمام این سالها هیچ حضور قابلتوجهی در معادلات سیاسی یا حتی رسانهها نداشت و سرانجام در اثر بیماری در سن 83سالگی (سال2019)، دور از وطن خود درگذشت.
معمر قذافی: او تا آخرین لحظات پیش از ورود انقلابیون به محوطه کاخ ریاستجمهوری در موقعیت خود باقی ماند و از طریق تلویزیون دولتی با مردم کشورش سخن گفت. قذافی پس از سقوط دولت بههمراه تعدادی از محافظان خود به شهر سرت گریخت و درحالیکه خود را تسلیم مخالفان کرده بود به طرز فجیعی به قتل رسید.
حسنی مبارک: انقلابیون مصر پس از پیروزی مرسی در انتخابات، محاکمه مبارک را به اتهام فساد و صدور فرمان قتل معترضان آغاز کردند. مبارک در دادگاه به حبس ابد محکوم شد اما قوه قضاییه مصر پس از کودتای سال2014 این حکم را باطل کرده و با برگزاری دادگاهی جدید، مبارک را بیگناه اعلام کرد. او سرانجام در سال2020 در سن 91سالگی بهدلیل بیماری و کهولت سن درگذشت.
علی عبدالله صالح: او با وجود آنکه در سال2011 از ریاستجمهوری کناره گرفت اما صحنه قدرت را ترک نکرد. صالح پس از آغاز جنگ یمن در ائتلافی موقت با جنبش انصارالله علیه سعودیها ایستاد، اگرچه عمر این ائتلاف کوتاه بود. او در سال2017 بار دیگر اعلام کرد خواهان ائتلاف با عربستان سعودی است اما درحالیکه بهدنبال خروج از صنعا برای حرکت به سوی امارات بود توسط جنبش انصارالله محاصره شده و به قتل رسید.
حمد بنعیسی آلخلیفه: گفته میشود پادشاه بحرین برای عقب نشینی مقابل معترضان کشورش آماده بود تا جایی که در نطقی تلویزیونی به تندی از قتل دو معترض توسط نیروهای امنیتی گلایه کرد. اما قدرت او با ورود عربستان برای سرکوب معترضان تحکیم شد. حمد بنعیسی همچنان بهعنوان پادشاه بحرین قدرت را در اختیار دارد.
بشار اسد: رئیسجمهور سوریه طی یک دهه گذشته بهرغم تمام فشارهای نظامی، سیاسی و اقتصادی غرب و متحدانش حاضر به عقب نشینی مقابل مخالفان مسلح دولت، حتی در شرایطی که به چند کیلومتری کاخ ریاستجمهوری رسیده بودند، نشد. او در سال2014 بار دیگر با رأی مردم سوریه بهعنوان رئیسجمهور این کشور انتخاب شد.
10سالگی بهار عربی در 8نمودار
10سال بعد از بهار عربی، زندگی مردم در کشورهای بحرین، مصر، لیبی، سوریه، تونس و یمن در جنبههایی پیشرفت داشته و در بخشهای بیشتری پسرفت. شورای روابط خارجی آمریکا، جنبههای مختلف زندگی مردم در این کشورها در 10 سال گذشته را به نمودار کشیده تا تغییرات آنها نمایان شوند.