
سرخ و سیاه
درباره ضعیفترین فصل تاریخ تراکتورسازی در لیگبرتر

نهمین فصل حضور متوالی در لیگ، ناامیدکنندهترین تجربه لیگ برتری تراکتورسازی بوده است. آنها در همه ادوار قبلی هرگز به این اندازه آسیبپذیر و بحرانزده نشان ندادهاند. تراکتور 3بار نایبقهرمان لیگبرتر شده و هرگز فصل را در ردهای پایینتر از هفتم بهپایان نبرده است اما حالا در رتبه دهم جدول لیگ ایستاده و حتی در صورت پیروزی در 3دیدار باقیمانده فصل نیز شانسی برای صعود به رده هفتم نخواهد داشت. 11شکست در 27بازی، حتی بقای این باشگاه در لیگبرتر را با تردید روبهرو کرده است. آنها در طول فصل فقط 7بار زمین را بهعنوان تیم برنده ترک کردهاند و یکی از ضعیفترین خطوط دفاعی لیگ را در اختیار دارند. تراکتورسازی در نیمفصل دوم لیگ تنها 3بار برنده شده و بعید بهنظر میرسد روند این تیم در دیدارهای پایانی فصل نیز با تعییر چندانی روبهرو شود. سرخپوشان تبریز در بدو ورود به لیگبرتر، یکی از هیجانانگیزترین تیمهای فوتبال ایران به شمار میرفتند و در هر مسابقه تماشاگران بسیار زیادی را به ورزشگاه میکشاندند اما به مرور زمان تغییراتی در باشگاه اتفاق افتاد که موجب شد آنها دیگر نه برای هواداران خودی جذاب باشند و نه یک در جایگاه یک باشگاه تعیینکننده در کورس قهرمانی لیگ قرار بگیرند. تصمیمهای اشتباه مدیریتی، بدشانسی، بیتفاوتی ستارهها و البته ضعف فنی، مشکلاتی بودند که زنجیروار به هم وصل شدند تا فصلی سراسر کابوس را برای تراکتور بسازند و دومینوی سقوط این تیم را به راه بیاندازند. مشکل تیراختور اما تنها در نتایج لیگ خلاصه نمیشود. بحران، اینبار هویت باشگاه را نشانه رفته است.
اولین دردسر بزرگ تراکتورسازی برای شروع لیگ هفدهم، محرومیت از نقلوانتقالات بود. مدیرانی که با لغو خرید فوتبالیست ارمنی در تبریز شوی محبوبیت به راه انداخته بودند، نتوانستند پروندههای تیمشان در فیفا را مدیریت کنند. این محرومیت در فصل گذشته به سراغ تراکتور آمد و تبعات آن در آغاز این فصل نیز همراه باشگاه بود. پنجره بسته نقلوانتقالاتی، موقعیت جذب مهرههای جدید را از تیم اول تبریز گرفت اما مهرههایی مثل خالد شفیعی و سعید آقایی نیز حفظ نشدند و ترجیح دادند مسیر دیگری را برای آینده فوتبالشان انتخاب کنند. ایده اصلی تراکتور، استفاده از بازیکنان جوان بود و به نظر میرسید انتخاب یحیی گلمحمدی، یک استراتژی درست باشد اما انتظارات از این مربی با داشتهها و ابزارش هماهنگ نبود و همین موضوع فشار زیادی را روی شانههای یحیی قرار داد. چند بازیکن جوان در حال شکوفا شدن در فوتبال تبریز بودند اما بحران مصدومیت به سراغ تیم آمد و شرایط را برای سرخپوشان سختتر کرد. آسیبدیدگی شدید، فصل را برای هادی محمدی، امیر نصرآزادانی و محمدامین بهرامی تمام کرد. چند بازیکن دیگر تیم نیز در مقاطع مختلف آسیبدیدگیهای نسبتا شدیدی را تجربه کردند. بهنظر میرسید تعطیلات نیمفصل، زمان مناسبی برای ترمیم ترکیب تراکتورسازی است اما مدیران باشگاه روش دیگری را برای ایجاد انقلاب در باشگاه انتخاب کردند. آنها عذر یحیی را خواستند و با هیاهوی بسیار زیاد، ارطغرول ساغلام را به جای او روی نیمکت نشاندند. تیمی که قرار بود در پنجره نقلوانتقالات زمستانی کاملا متحول شود، به جذب چند بازیکن سرباز و امضای قرارداد با چند مهره خارجی نه چندان باکیفیت اکتفا کرد و ناچار شد مهدی شریفی را نیز در پایان دوران سربازی به سپاهان برگرداند. بر خلاف آنچه هواداران تراکتور تصور میکردند، ساغلام شباهتی به یک فرشته نجات نداشت. او تا امروز در 12بازی روی نیمکت این باشگاه فقط دوبار برنده شده و 5بار نیز شکست خورده است. حذف زودهنگام از لیگ قهرمانان و نتایج ضعیف در لیگبرتر، سلطنت حواشی و استیلای بحران را در تراکتور رقم زدهاند.
تیم محبوب تبریزیها بر اساس نتایجی که در زمین گرفته قضاوت میشود اما آنچه باشگاه را به وضعیت نگرانکننده امروز رسانده، شکاف عمیق بین هواداران و مدیریت باشگاه است. بسیاری از طرفداران تراکتورسازی بر این باور هستند که تیمشان با مدیریت غلط به «پادگان» تبدیل شده و هویت مردمیاش را از دست داده است. امضای قرارداد با سربازهای بیتفاوت و «حاضریخور» شدن به جای ساختن تیم، قدرت بازگشت را از تراکتور گرفته و این باور عمومی را به وجود آورده که این فرم بد، تنها مربوط به این فصل نیست و قرار نیست در آینده نیز تداوم داشته باشد. بهنظر میرسد برای عبور از این بحران بزرگ، باید تغییرات گستردگی در باشگاه اتفاق بیافتند. تغییراتی که اگر رخ ندهند، تراکتور در مسیر محو شدن قرار
خواهد گرفت.