کرونا یلدا و مکافات!
علی مولوی:
یادتان هست پارسال در یادداشت «یلدا و مکافات»، از مکافاتهای خانهمان دربارهی یلدا نوشته بودم؟ شاید بگویید برو بابا دلت خوش است! کی مکافاتهای تو را یادش میماند؟ اما اگر یادتان باشد، موضوع سال قبل دربارهی این بود که هرسال مامانجانمان با باباجانمان بر سر اینکه خانوادهی مامانجانمان در شب یلدا بیایند خانهی ما یا خانوادهی باباجانمان، بحثشان میشود. اما فکرش را هم نمیکردم که بعد از یک سال به وضعی دچار شویم که بگوییم هزاران رحمت به مکافاتهای پارسال!
کاش امسال هم دستکم یک طرف این نبرد دیرین پیروز میشد یا مامانخانم و باباخان و خاله و شوهرخاله و بچههای غیرقابل تحملشان به همراه دایی و تازهعروسش میآمد خانهمان، یا آقاجان و خانجان و عمو و زنعمو و بچههای آبزیرکاهشان! اصلاً کاش فقط یکی، فقط یکی میآمد و زنگ خانهی ما را میزد و قیافهی دِفورمهاش از توی آیفون تصویری میزد بیرون و بعد، ما از تمامرخِ دماغش در آیفونتصویری که اندازهی یک آواکادوی تازه بود، عکس خفنی میگرفتیم و میگذاشتیم اینستاگرام. اما حیف که دیگر هیچکس جز پیک، زنگ خانهی ما را نمیزند. گفتن ندارد، حتماً خودتان میدانید که خود این پیک هم از مکافاتهای من است. یعنی هرچه که در خانه کم میآید، مامانجانمان و باباجانمان مرا صدا میزنند و دستور میدهند که برایشان آنلاین بخرم. تا هم میآیم بگویم آخر من وسط فلان کارم، میگویند «اینهمه پول تلفن هوشمند برات دادیم که به کلاسهای آنلاینت برسی، حالا کمت میآد دوتا خرید بکنی؟!»
نه، کمم نمیآید، اما هیچ مامانجان و باباجانی نمیداند که وسط بازی «بَتِل رویال» در «کال آف دیوتی»، وقت خرید مایع سوسککش و قند حبه و رب انار و خمیردندان مناسب برای دندانهای حساس نیست. هیچ مامانجان و باباجانی نمیداند وقتی در بازیات، هرسه یارت را از دست دادهای و دور و برت پر از نیروهای دشمن است و امید تمام تیم به تویی است که فشنگ کافی هم نداری و جلیقهات هم پاره شده، وقت مناسبی برای سفارش نیمکیلو دانمارکی کرمدار و یک کیلو شیرینی کشمشی و یک بسته پشمک لقمهای شکلاتی نیست. تازه کاش کل مکافات ماجرا به خرید آنلاینش ختم میشد؛ تحویلش که به تنهایی یک مثنوی هفتاد من است. فکر میکنید چه کسی باید برود دم در و خریدها را تحویل بگیرد و بعد همان طور که در قسمت قبل برایتان تعریف کردم، بیاید دم در بایستد تا مامانجانش، سر تا پایش را الکلپاشی کند؟ بعد چه کسی است که میرود خریدها را دستهبندی میکند و شستنیها و نشستنیهایش را جدا میکند؟ بله، حدسش سخت نیست، بندهام!
حالا شاید ته دلتان بگویید، آخر مرد حسابی، برو این دام بر مرغ دگر نه! هنوز که پنجشنبه، 27 آذرماه است و شب یلدا نشده. از الآن داری مرثیه و مکافاتنامه یلدا برایمان میخوانی؟ اما به قول استاد بنایی، زهی خیال باطل! اشتباه میکنید دوست عزیز. کرونایلدای ما چند روز است که شروع شده و مکافاتهایش از هماکنون به پر و پایمان پیچیده.
بله، درِ خانهی ما هم مثل خانهی شما به روی میهمانهای هرساله بسته است، اما درِ لپتاپ که بسته نیست. ممکن است مامانجانمان و باباجانمان برسر اینکه چه کسی امسال بیاید خانهمان بحث نکنند، اما بحث بر سر اینکه ما با چه کسی ویدیوچت داشته باشیم که باز است و برقرار. یعنی همان مکافاتهای سال قبل و سالهای قبل. حالا هم همهچیز افتاده گردن من بیچاره. یعنی قرار است من مثل برنامههای تلویزیون، کنداکتوری آماده کنم که در طول شب یلدا در هرساعت و هردقیقه با چه کس یا کسانی تماس آنلاین بگیریم و مدتزمان هرتماس چهقدر باشد. برنامهریزیمان باید در حد جُنگهای زندهی شب یلدا با اجرای «رضا رشیدپور» باشد، با این فرق که رشیدپوری در کار نیست و همهی مکافاتهایش مال خود خودم است.
لابد پیش خودتان دارید فکر میکنید خب حالا چهارتا جدول کشیده و تنظیم کرده که به چه کسانی و در چه ساعتهایی زنگ بزند. اما مگر به همین راحتی است؟ مسئله کاملاً دیپلماتیک است. فکر کردهاید مثلاً من ساعت 9 و 45 دقیقه به خانهی عمویمان زنگ بزنم، جواب میدهند؟ خیر، نمیدهند. چون همان زمان خانوادهی عمویمان دارند با خواهرخانم عمویم که در که خارج تشریف دارند به صورت آنلاین جشن یلدا میگیرند. بنابراین برای هرتماس باید از قبل با هرخانه هماهنگ کنی که تماس تصویریمان خط روی خط نشود. از طرف دیگر، اگر فکر کردهاید برای تمام این هماهنگیها و تماسهای آنلاین و ویدیوهایی که قرار است از سفرههای یلدایمان با هم به اشتراک بگذاریم، بستهی اینترنتی خاصی تدارک دیده شده، باز هم باید بگویم، زهی خیال باطل!
آقاجان! بستهی اینترنت، همان است که بود. همان که قرار است کلاس آنلاین و دانلود فیلم و بازی کال آف دیوتی را پوشش دهد. باباجانمان گفته یک قِران هم بابت خرید ترافیک اضافه نمیدهد و بنابراین بنده باید این یک هفته، به جز کلاسهای آنلاینم، هرکار غیرضروری آنلاینی را تعطیل کنم که در آخرین شب آذرماه، حجم بستهی اینترنتمان تمام نشود.
و درپایان، هشتگ #کرونایلدا و اینترنت برباد رفته!