فاصله تا حد مطلوب
حمیدرضا اسلامی_روزنامهنگار
قسمت اول نمایش تلویزیونی «همرفیق» در شبکههای نمایش اینترنتی با تبلیغات وسیع در بیلبوردها و فضای مجازی آغاز شد. قضاوت درباره این مجموعه پس از تماشای یک قسمت آن زود است اما میتوان به چند نکته در مورد آن اشاره کرد.
نخستین نکته در مورد نامگذاری این مجموعه است. ترکیب همرفیق یا همرفیق برساختهای تقریبا بیمعناست. خود واژه رفیق ناظر بر رابطه 2 یا چند نفر است. افزودن پیشوند «هم» به آن نه تنها چیزی به مفهوم آن نمیافزاید، بلکه یک واژه زیبا را دچار اختلال معنایی میکند. با اتکاء به حافظه (و نه بررسی لغتنامههای معتبر) شاهدی بر استفاده از آن نیافتم. همرفیق بیمعناست، همان قدر که همدوست بیمعناست.
نکته شکلی دوم آنکه تعداد حاضران در سالن اجرای برنامه میتواند و باید از این هم کمتر باشد. حالا که از خیر جمعیت انبوه گذشتهایم چه بهتر که به وضوح نشان دهیم پروتکلهای بهداشتی را در شکل حداکثری رعایت میکنیم. همه میدانیم که فضای مسقف و زمان طولانی حضور در آن میتواند خطرناک و البته بدآموز باشد.
این از 2 نکته شکلی، اما سوژه محوری این مجموعه یعنی رفاقت، سوژهای ارزشمند است. مردمان هر عصر و دورهای گمان میکنند که در دورهای که کودک بودهاند یا دورههای پیش از آن رفاقت در روابط بین مردم بیشتر حاکم بوده و کیمیای دوستی ارج و قرب بیشتری داشته است. صرفنظر از درست یا غلط بودن این باور، خوب است که مردمان هر روزگار در سطوح مختلف دست به تبیین اصول و شرایط رفاقت بزنند و این مفهوم عزیز را بازتعریف کنند. اساسا خوب است که رفاقت سکه رایج فرهنگ ما باشد، چنان که بوده و آثار آن در تولیدات هنری و ادبی ما آشکار است و به آن میبالیم. نکته اما اینجاست که برای ترویج رفاقت از طریق یک نمایش تلویزیونی نمیتوانیم فقط به قربان و صدقه هم رفتن و احساساتی شدن چهرههای محبوب از یاد کردن دوستانشان اکتفا کنیم. این قبا درصورت تکرار، خیلی زود از جلوه میافتد. برای پیشبرد خواست برنامه لازم است درک درستی از مناسبات جامعه امروز و جلوههای رفاقت و دوستی در شرایط واقعا موجود داشت. برای نیل به این هدف لازم است در کنار مطالعات درزمانی در مفاهیم مورد نظر از دیدگاههای دانشمندان جامعهشناس، متخصصان جوامع شهری و صاحبنظران حوزه اخلاق نیز مطلع باشیم. صاحبنظرانی که درک درستی از شرایط روز جامعه داشته باشند. سپس از این مطالعات و نیز از تجارب مکتوب و منتشر شده ایده بگیریم و برای پیشبرد آن کار برنامهای داشته باشیم.
نگارنده خود را در مورد شکل ارائه و ارزیابی میزان موفقیت مجری و مهمان و کارگردان صاحب صلاحیت نمیداند، اما میتواند بهعنوان یک بیننده معمولی بگوید که میزان اثرگذاری مجری در روند بحث و پیش بردن آن اندک بود. بهنظر میرسید که برای برنامه، هدفی بهجز آنکه مهمان محبوب بیاید و چیزهایی در مورد خود بگوید تدارک دیده نشده بود. برنامهای پنهان که گفتوگو را پیش ببرد و عمق ببخشد وجود نداشت و این ضعف در واقع کاستی در طراحی و محتواسازی برای برنامه بود.
نخستین قسمت همرفیق، معیار خوبی برای قضاوت در مورد آن نیست. این را ابتدا گفتم و عیبی هم ندارد که بگویم از بازیگری محبوب و خوش سیما و خوش سخن و برنامهای که احتمالا برای آن بسیار هزینه شده است توقع بیشتری میرود.