• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
چهار شنبه 19 آذر 1399
کد مطلب : 118247
+
-

جریان اصلی و جریان رسمی

وضعیت شاعران جریان اصلی شعر در سال‎‌‎های پس از انقلاب اسلامی چگونه است؟ رسانه‎‌‎های رسمی چه موضعی نسبت به آنها دارند؟

شعر
جریان اصلی و جریان رسمی


مرتضی کاردر

سال‎‌‎های نخست پس از انقلاب اسلامی، سال‎‌‎های آزادی‎‌‎های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی است؛ سال‎‌‎های گوناگونی صداها و حضور جریان‎‌‎های فکری و گروه‎‌‎ها و شخصیت‎‌‎های مختلف در عرصه عمومی. میل عمومی مردم به آگاهی از تغییراتی که دارد اتفاق می‎‌‎افتد و تولیدات فرهنگی و رسانه‎‌‎ای همه جریان‎‌‎ها و گروه‎‌‎ها، یکی از درخشان‎‌‎ترین دوره‎‌‎های تاریخ مطبوعات و کتاب را در ایران رقم می‎‌‎زند. شمارگان کتاب و مجله در سال‎‌‎های انقلاب با هیچ دوره‎‌‎ای در تاریخ ایران قابل مقایسه نیست. بسیاری از کتاب‎‌‎هایی که در فضای باز یکی دو سال نخست انقلاب منتشر می‎‌‎شوند، کتاب‎‌‎هایی هستند که در سال‎‌‎های حکومت پهلوی پشت اداره ممیزی گیر کرده‎‌‎ بودند.
اما پس از سال1360 یعنی پس از جدال‎‌‎های طولانی سیاسی که به نبرد مسلحانه نیز می‎‌‎انجامد، جمهوری اسلامی بر گروه‎‌‎ها و جریان‎‌‎های مخالف غلبه می‎‌‎کند و اغلب مخالفان حکومت حذف می‎‌‎شوند. جنگ تحمیلی نیز به شتاب تسویه‎‌‎حساب با گروه‎‌‎های داخلی می‎‌‎افزاید؛ چراکه انقلاب اسلامی ایران درگیر دشمن خارجی است و توانی ندارد که صرف گروه‎‌‎های معارض داخلی کند. پس از سال1360 دیگر خبری از آزادی‎‌‎های سال‎‌‎های نخست نیست. اما وضعیت روشنفکران، به‎‌‎ویژه نویسندگان و شاعران، در این سال‎‌‎ها چگونه است؟ 
شماری از روشنفکران که گرایش‎‌‎های چپ‎‌‎گرایانه دارند، دستگیر و زندانی می‎‌‎شوند. شماری دیگر نیز به ‎‌‎ناگزیر مهاجرت می‎‌‎کنند. آنها که مانده‎‌‎اند هم اغلب بازنشسته یا بازخرید یا تصفیه و در هر صورت از کار بیکار می‎‌‎شوند. دانشگاه‎‌‎ها، به‎‌‎خاطر انقلاب فرهنگی تعطیل‎‌‌‎اند و مؤسسه‎‌‎های فرهنگی گذشته که محل کار بسیاری از شاعران و نویسندگان بوده یا منحل یا ادغام شده‌اند و احتمالاً برای روشنفکرانی که به‎‌‎راحتی می‎‌‎توان برچسب ضدانقلاب یا طاغوتی را به آنها چسباند، جایی ندارند.
شاعران جریان اصلی شعر، حالا با نسل تازه‎‌‎ای از شاعران مواجه شده‎‌‎اند که رسانه‎‌‎های رسمی را در اختیار دارند. شاعران جریان اصلی در سال‎‌‎های پیش از انقلاب، حالا شاعران و نویسندگان جریان روشنفکری نام می‎‌‎گیرند و نسل تازه شاعرانی که برآمده‎‌‎اند شاعران انقلابی خوانده می‎‌‎شوند. حکومت در حوزه‎‌‎های گوناگون، ازجمله فرهنگ، استقرار بیشتری پیدا می‎‌‎کند؛ یعنی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سامان می‎‌‎گیرد و قوانین تازه فرهنگی مصوب می‎‌‎شود و میزان نظارت بر حوزه‎‌‎های کتاب و مطبوعات بیشتر و سخت‎‌‎تر می‎‌‎شود. ناشران موظف‎‌‎ می‎‌‎شوند که کتاب‎‌‎ها را برای اخذ مجوز به اداره کتاب بدهند. انتشار مطبوعات نیز نیازمند کسب مجوز از معاونت مطبوعاتی است و هر کسی به‎‌‎راحتی نمی‎‌‎تواند به مجوز انتشار مجله دست پیدا کند.
سال‎‌‎های آغازین دهه60، سال‎‌‎های بلاتکلیفی جریان روشنفکری در ادبیات است. پس از طوفان مجله‎‌‎ها و کتاب‎‌‎ها در 3-2 سال نخست پس از انقلاب حالا شمار کتاب‎‌‎ها، دست‎‌‎کم در جریان روشنفکری، به حداقل می‎‌‎رسد. در حقیقت تکلیف نویسندگان و شاعران با وضعیت تازه مشخص نیست؛ همچنان که تکلیف حکومت نیز با ایشان معلوم نیست. به‎‌‎عنوان نمونه منوچهر آتشی را درنظر بگیرید که مدیر صفحه شعر مجله تماشا بوده و حق پدری به گردن بسیاری از جریان‎‌‎های نوگرای شعر در دهه‌های 50و40 دارد، پس از یکی دو سال کار در مجله‎‌‎ای که حالا سروش نام گرفته، بازنشسته می‎‌‎شود و به بوشهر مهاجرت می‎‌‎کند و در طرح گاز کنگان مشغول به‎‌‎کار می‎‌‎شود. تا سال1365 نیز مجموعه‎‌‎ای منتشر نمی‎‌‎کند. اما تقریباً از سال‎‌‎های میانی دهه60 وضعیت کمی فرق می‎‌‎کند. جریان اصلی شعر کم‎‌‎کم با وضعیت تازه کنار می‎‌‎آید و به‎‌‎مرور مجموعه‎‌‎های خود را منتشر می‎‌‎کند. جمهوری اسلامی نیز قدری سهل‎‌‎گیرانه‎‌‎تر با آنها مواجه می‎‌‎شود؛ مثلا به‎‌‎طور خاص دو مجله «آدینه» و «دنیای سخن» پایگاه جریان روشنفکری می‎‌‎شوند؛ یعنی به هر حال حکومت جریان روشنفکری را به رسمیت می‎‌‎شناسد و مجوز نشریه‎‌‎ای به آنها می‎‌‎دهد که آثارشان آنجا منتشر شود یا به‎‌‎مرور مجوز کتاب‎‌‎هایشان صادر می‎‌‎شود. جریان رسمی از میان شاعران بزرگ امروز، نیما یوشیج را به‎‌‎عنوان آغازگر و سهراب سپهری را انتخاب می‎‌‎کند که وجهه سیاسی ندارند. البته زمینه اقبال عمومی به سهراب سپهری میان عموم مردم وجود دارد. مهدی اخوان ثالث و احمد شاملو زنده‎‌‎اند اما جایی در رسانه‎‌‎های رسمی (صداوسیما، کتاب‎‌‎های درسی، روزنامه‎‌‎های کثیرالانتشار و...) ندارند. فروغ فرخزاد ممنوعه است و مجموعه اشعار او تا سال‎‌‎ها نمی‎‌‎تواند به‎‌‎طور کامل مجوز بگیرد. دسته‎‌‎بندی سال‎‌‎های نخست تا سال‎‌‎ها در حوزه ادبیات برقرار است. کسانی که در این سال‎‌‎ها می‎‌‎خواهند به شعر بپردازند، قدری بلاتکلیف‎‌‎اند. کم‎‌‎کم نسل تازه‎‌‎ای می‎‌‎آید که نه لزوماً می‎‌‎خواهد انقلابی باشد نه مخالف سیاسی یا اپوزیسیون فرهنگی. مسئله‎‌‎اش شعر است و می‎‌‎خواهد شاعر باشد. اما نمی‎‌‎داند به کدام جریان بپیوندد. پیوستن به یکی در حقیقت معادل حذف دیگری است. نسل نوی شاعران پس از مدتی رفت‎‌‎و‎‌‎آمد میان این دو گروه سرانجام یکی را انتخاب می‎‌‎کنند و در یکی از دو دسته‎‌‎ قرار می‎‌‎گیرند. هرچند قرار‌گرفتن در هر کدام از این دو دسته لزوماً بر مبنای ارزش‎‌‎های ادبی نیست و بیشتر نوعی تقسیم‎‌‎بندی حلقه‎‌‎ای و جریانی است... سال‎‌‎ها باید بگذرد تا میان این دو دسته آشتی برقرار شود.

این خبر را به اشتراک بگذارید