در مسیر سینمای اسلامی
اکران «سفیر»، پرفروشترین فیلم سال62 ، مصادف شد با ظهور «توبه نصوح» که نمایشی گسترده در مساجد و محافل مذهبی داشت
سعید مروتی
با کنار رفتن مهدی کلهر (که قصد همکاری و همراهی با بازماندگان سینمای فارسی را داشت) و کمال حاج سیدجوادی (که در دورهگذار ترجیح داد تا حد امکان همهچیز را مسکوت بگذارد)، فخرالدین انوار و سیدمحمد بهشتی از تلویزیون به ارشاد آمدند. نظارت و حمایت 2بال پروازی هستند که انوار و بهشتی برای سینمای ایران درنظر گرفتهاند. انوار در ابتدای حضورش در معاونت سینمایی، خطاب به فیلمسازان میگوید: «ما در حالگذار از یک فرهنگ مبتذل به فرهنگی سالم هستیم. اما مشخصات فرهنگ سالم، هنوز بهطور کامل شناسایی نشده است». مسئولان تازه تقریبا میدانند چه چیزی مطلوبشان نیست، ولی دقیقا نمیدانند چه میخواهند. آنچه مشخص است تلاش برای ایجاد مشروعیت برای سینمای ایران و کوشش در جهت رونق تولید است. بنیاد سینمایی فارابی هم با همین نیت تأسیس میشود.
سال62 برای سینمای ایران با اکران فیلم «سفیر» (فریبرز صالح) شروع میشود؛ فیلمی درباره صدر اسلام و با محوریت ماجرای قیسابن مسهر، سفیر امام حسین(ع) در کوفه. ورود به عرصه تازه و تجربهنشده سینمای تاریخی -مذهبی که احتمالا محصول تأثیرپذیری مسئولان سیاسی- فرهنگی از فیلم «محمد رسولالله» (مصطفی عقاد) بود پس از انقلاب اکران موفقی را پشت سر گذاشت. سپاه پاسداران در مقام نهاد تامینکننده سرمایه تولید، کنار فریبرز صالح از کارگردانان تلویزیون قرار میگیرد و بهترینهای آن زمان به پشت و جلوی دوربین میروند؛ نعمت حقیقی و جمشید الوندی در پشت دوربین و فرامرز قریبیان و جلال پیشواییان مقابل دوربین. داستان سرراست و سروشکل حرفهای سفیر که نشان میداد تکنیسینها کارشان را درست انجام دادهاند، جواب مثبتی از گیشه گرفت و سفیر پرفروشترین فیلم سال62 شد. سفیر بهعنوان فیلمی تاریخی -مذهبی شاید به سینمایی که هنوز ممکن بود سروکارش به اداره منکرات و کمیته بیفتد مشروعیت میبخشید، ولی چنین فیلم پرهزینهای قابل توصیه برای سینمای تحلیلرفته پس از انقلاب نبود. در همین سال، محسن مخملباف با «توبه نصوح» پرچمدار سینمای اسلامی شد. برخلاف سینمای پرهزینه سفیر، راهی که برادر محسن در توبه نصوح در پیش گرفته بود قابل توصیه به دیگران بهنظر میرسید. پس تحول لطفعلیخان (فرجالله سلحشور) و لحن مذهبی فیلم، میتوانست توجه متدینین را بهخود جلب کند. توبه نصوح پس از اکران عمومی، با کپیهای شانزدهمیلیمتریاش، از مساجد و به همت جهاد سازندگی، در روستاها سردرآورد تا نخستین فیلم بلند تئوریسین هنر و سینمای اسلامی، سربلند از عرصه اکران عمومی و مردمی بیرون بیاید. این دو فیلم حرکت در مسیر فیلمسازی اسلامی را موکد میکردند و در سوی دیگر، کارگردانها در جستوجوی راهی برای انطباق با شرایط بودند. پس مسعود اسداللهی «قرنطینه» را ساخت و علیرضا داوود نژاد با «جایزه» و «خانه عنکبوت» کوشید راهحلهایی جذاب و بهروز برای سینمای ایران بیابند. حذف بیشتر فیلمهای تبلیغاتی و تقریبا کل بازی ایرن از فیلم، جایزه را به یک آقای هالوی الکن تبدیل کرد و خانه عنکبوت هم با وجود حضور توأمان عزتالله انتظامی، جمشید مشایخی و داوود رشیدی، موفقیتی در گیشه بهدست نیاورد. سال62 هنوز سینماها در تسخیر فیلمهای خارجی بودند و همچنان با مشخص نبودن معیارها، کمتر کسی میدانست که چه و چگونه باید فیلم بسازد. پس چه باک اگر در کل بازار کوفه حتی یک زن هم حضور نداشت. سینمای ایران سری را که درد نمیکرد دستمال نمیبست.