• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
دو شنبه 17 آذر 1399
کد مطلب : 117956
+
-

نمایش کیسه‌های آرد

تناقض‎‌‎هایی که ما را آزار می‎‌‎دهند

روانکاوی معاصر
نمایش کیسه‌های آرد


 جمال رهنمایی
 
افزایش تحریم‎‌‎ها و فشارهای بین‎‌‎المللی برای مجبورکردن ایران به پذیرش آتش‌بس و طولانی‌شدن جنگ باعث شده بود تا آرام‌آرام نشانه‎‌‎های کمبود اقلام عمومی و نان در کشور محسوس شود. دولت نوپای انقلابی که درگیر اختلافات داخلی و هزینه‎‌‎های جنگ بود، در سال 1362برای سامان‌بخشیدن به اوضاع دست به‌کار شد و قوانین ویژه‎‌‎ای برای کنترل قیمت‎‌‎ها و مقابله با احتکار کالاهای عمومی وضع کرد. نانوایی‎‌‎ها موظف شدند تا کیسه‎‌‎های آرد را بیرون مغازه و در معرض دید عموم قرار دهند تا مردم مطمئن شوند که نان به اندازه کافی وجود دارد و نیازی نیست که نان را خشک کنند و در خانه نگه دارند. حافظه تاریخی دو‌قحطی بزرگ قرن معاصر می‎‌‎توانست وارد عمل‌شده و بر دامنه مشکلات بیفزاید.
بازاریان و اصناف سهم تعیین‌کننده‎‌‎ای در به ثمررسیدن انقلاب داشتند و خود را در آن سهیم می‎‌‎دانستند. آنها با توسل به قواعد تجارت آزاد و مالکیت خصوصی این محدودیت‎‌‎ها را مانع فرایند طبیعی کسب و کار خود می‎‌‎دانستند.
پیروی از منفعت فردی از ویژگی‎‌‎های بنیادین آدمی و ضروری برای بقای اوست. انسان امروزی با پذیرش قواعد زندگی اجتماعی پذیرفته که بخشی از این منفعت فردی را برای به‎‌‎دست‌آوردن منافع بزرگ‎‌‎تری کنار بگذارد و محدوده تعادل بین منفعت شخصی و منفعت عمومی همواره مورد مجادله بوده است.
دانشمندان روانشناسی اعتقاد دارند که سلسله مراتب نیازهای بشر درصورتی به مراحل بعدی منتقل می‎‌‎شود که نیازهای ماقبل آن تامین شده باشد و نمی‎‌‎توان از کسی که نیازهای اولیه او مانند غذا، آب، سرپناه و روابط مطمئن برای تداوم نسل برآورده نشده، انتظار خودشکوفایی، احترام متقابل و احترام به قوانین را داشت و تعداد بیشتری از افراد جامعه درصورت عدم‎‌‎تامین این نیازهای اولیه به مرحله قبلی رشدی خود پسرفت کرده و احترام به دیگران و قوانین اجتماعی را به زمانی پس از تامین این نیازهای اولیه موکول خواهند کرد.
جامعه ایرانی در طول تاریخ پرفراز و نشیب خود زندگی در امپراتوری‎‌‎های عظیم و جهانگیر، برخورداری از بزرگ‎‌‎ترین دانشمندان زمانه و سرآمدی در علوم و تمدن روز را تجربه کرده است و از سوی دیگر فقر، ناامنی، انحطاط و بردگی ناشی از سقوط همین تمدن را نیز در حافظه تاریخی خود دارد. هنگام بروز نشانه‎‌‎های خطر و جنگ هر دو تجربه تاریخی در اذهان ایرانیان فعال می‎‌‎شود و در همان حالی‎‌‎که مشغول احتکار مایحتاج عمومی به‌قدر وسع برای نجات خود در این عرصه است، در گفت‎‌‎وگو‎‌‎های روزمره و شبکه‎‌‎های اجتماعی این رفتار را نکوهش کرده و به باد انتقاد می‎‌‎گیرد. این تناقض بزرگ، ما ایرانیان را دچار یک روان‌نژندی جمعی فراگیر کرده که ما امروز هم در آن به سر می‎‌‎بریم.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید