آیین «چراغ» خاموشی نیست
نخستین زن مدیرمسئول نشریه در بعد از انقلاب
ستایش یگانه
سیما کوبان سال1318 در تهران به دنیا آمد و در سالهای کودکی آموزش نقاشی دید. تا کلاس 11 در تهران درس خواند و سپس برای ادامه تحصیل رهسپار بلژیک شد. در بلژیک دوره طراحی و نقاشی دیواری را گذراند و سال1342 به ایران بازگشت و تدریس در دانشکده هنرهای زیبا را آغاز کرد. سال1343، سردر کاشیکاری تئاتر سنگلج را به ابعاد 3 در 14متر طراحی کرد و آن را با همکاری گروه کاشیسازی هنرهای زیبا ساخت. هرچند خودش از این همکاری با وزارت فرهنگ رضایت نداشت و نه شرایط کار را خوب میدانست و نه نحوه پرداخت حق و حقوقش را. دوباره از ایران رفت و در فرانسه به تدریس دکور تئاتر پرداخت و خودش هم در رشته جامعهشناسی شهری در مقطع دکتری مشغول تحصیل شد. به گفته عذرا دژم در کتاب «اولین زنان»، پیش از پایان دوره دکتری به ایران برگشت و در سال1348 تدریس در دانشگاه تهران را آغاز کرد تا اینکه در سال1364 برای همیشه از خدمت دولتی منفصل شد. در سال1358، در انتشار دوره اول مجله «بوستان»- که بهصورت شورایی منتشر میشد و درباره فرهنگ و هنر انقلاب بود- مشارکت داشت، اما از کیفیت مطالبش رضایت نداشت. در دوره دوم انتشار این مجله، خودش صاحب امتیاز، مدیرمسئول و سردبیر بود و با کمک دکتر شفیعیکدکنی و با مطالبی از ساعدی، مجابی، سیمین بهبهانی و... شماره نخست را منتشر کرد که شماره اول و آخرش باقی ماند و پیگیریهای بعدیاش باعث گشایشی نشد. اما کوبان خستگی نمیشناخت و در سال1360 با «چراغ» آمد که گاهنامهای مشتمل بر مقالات ادبی و فرهنگی و داستان و شعر و فیلمنامه قلم زنان نامدار بود. چراغ از طریق کتابفروشیها توزیع میشد و بیشتر از 4شماره دوام نیاورد و جلد پنجمش توقیف شد که البته بعدها بخت انتشار یافت. کوبان که نخستین زن مدیرمسئول نشریه در بعد از انقلاب بود، باز ناامید نشد و در خیابان بزرگمهر کتابفروشی و نشر روشنفکری «دماوند» را با همکاری منیر رامینفر (بیضایی) و پرتو نوریعلاء راه اندخت. انتشار کتاب «نقد و تحلیل جباریت» مانس اشپربر با ترجمه کریم قصیم، کولاکی به راه انداخت و دماوند را محو کرد. کوبان این بار سراغ کار طراحی گلیم صادراتی رفت. 6ماه هم مشاور مدیرعامل سازمان زیباسازی تهران بود. سال1374 تهران را ترک کرد، اما او که دل در گرو این خاک داشت، گاهنامه «تهران» را در 6جلد منتشر کرد. او در سال1394 بهدلیل ابتلا به سرطان ریه در فرانسه درگذشت و در قبرستان پرلاشز به خاک سپرده شد.