نصرالله حدادی | تهران شناس:
سالهاست که بر سر میزان تعطیلیها در کشورمان بحث و گفتوگوست اما این طرح موضوع، در حد همان «حرف» باقیمانده و هیچ تغییر و ارادهای را شاهد نبودهایم. بدون بحث، میزان تعطیلیها در کشورمان بسیار زیاد است و متأسفانه این تعطیلیهای کمّی، باعث شادابی جامعه نیز نمیشوند. آمار تصادفها در ایام تعطیلات و بهخصوص نوروز، نشاندهنده این واقعیت است که خستگی و شتابزدگی، جزء لاینفک مسافرتهای چنددهمیلیونی نوروزیاست. کشته و مجروح شدن هزاران تن از هموطنانمان هم زنگ خطری است که سالهاست به صدا درآمده و با رشد روزافزون تولید خودرو در کشور، آمار آن، هر سال بالاتر میرود؛ پس باید حتما فکری به حال این میزان تعطیلات کرد.
از 29اسفند تا 13فروردین به مدت 14روز، تمامی امور در کشور مختل میشود و اگر دو سوی این تعطیلی به روزهای پایانی هفته متصل شود، چهبسا این میزان به 20روز هم برسد. تعطیلات در کشورمان به 3دسته مذهبی، ملی و مناسبتی تقسیم میشوند و برخی از تعطیلیهای بههمچسبیده مثل 12 و 13فروردین، 14 و 15 خرداد، و تاسوعا و عاشورای حسینی(ع) سببساز هجوم مردم به جادههای اطراف شهرها میشوند و تمامی جادههای منتهی به تهران هم، مملو از خودروهایی میشود که سرنشینان آنها، اکثرا خسته و خوابآلود، منتظر بهمقصدرسیدن هستند و طبیعیاست که چنین وضعیتی اگر حادثهای را رقم نزند، نشاطی را نیز باعث نمیشود.
مدتیاست که درنظرگرفتن تعطیلات زمستانی برای برخی از استانها و کاهش مدت تعطیلی مدارس در تابستان هم پیشنهاد شده است؛ تجربهای که در دوران تصدی شهردار فعلی تهران در وزارت آموزشوپرورش (دهه70) امتحاننداده، رفوزه شد؛ چراکه گرمای هوا در تابستان (حتی در شهریور) با توجه به نبود دستگاههای تهویه هوا در کلاسهای مدارس سراسر کشور و همچنین سختی و صعوبت مسافرت در زمستان، این امر را نیز چندان مقبولیت نمیبخشد. تعطیلیها در تمام دنیا «کیفی» است و اینگونه نیست که علاوه بر تعطیلی روزهای پنجشنبه و جمعه، قریب به 26روز تعطیلی مناسبتی داشته باشند؛ بهعبارت سادهتر، 130روز در سال! و اگر حداقل 20روز مرخصی استحقاقی را نیز لحاظ کنیم، ما 150روز سال را تعطیل هستیم!
آیا با این همه تعطیلی، راه به جایی میبریم؟ چرا برای کاهش میزان ترافیک، ساعات حضور دانشآموزان، کارگران، کارمندان و کسبه را مدیریت نمیکنیم؟ چرا اراده و قدرتی برای کاهش میزان تعطیلیها از سوی نهادهای قانونگذار در کشور ملاحظه نمیشود؟ از اتلاف میلیاردها لیتر بنزین که میلیونها دلار سرمایههای ملی ما را میبلعد چه صرفه و صلاحی بردهایم؟ آیا شلوغی و ازدحام در شهرهای کوچک، باعث رونق اقتصادی اینگونه شهرها در چند روز نوروز میشود؟ بر فرض که بشود؛ آیا به دیگر آسیبهای اجتماعی آن اندیشیدهایم؟ چرا تعطیلات را به امری مقدس تبدیل کردهایم تا نتوانیم به آن دست بزنیم و از میزان آن بکاهیم؟ همه ما ایرانی هستیم، این سرزمین را دوست داریم و خواستار ترقی و تعالی آن هستیم اما با این میزان تعطیلی که باعث «تنبلی ملی» شده است، راه به جایی نخواهیم برد. آیا سیره و شیوه زندگی پیامبر عظیمالشان اسلام، امیر مؤمنان علی(ع) و دیگر امامان معصوم(ع) ما اینگونه بوده است؟ مگر نه این است که اولمظلوم عالم فرموده است: «کار، بهترین تفریح است»؟ پس چرا فرمایش محبوبترین بنده خدا را به کار نمیبندیم؟ رخوت و تنبلی پس از این همه تعطیلات را یک بار به بررسی و کارشناسی بنشینیم تا دریابیم کاهش بهرهوری یعنی چه! در جهان پرشتاب فعلی که کار، اصلیترین سرمایه ملی بسیاری از کشورهاست، ما کجای کار ایستادهایم؟
بالاخره چی شد؟
در همینه زمینه :