• شنبه 27 مرداد 1403
  • السَّبْت 11 صفر 1446
  • 2024 Aug 17
دو شنبه 10 آذر 1399
کد مطلب : 117248
+
-

حیات نشئه تنهایی

سهراب سپهری در سال 1359زندگی را بدرود گفت اما «مرگ پایان کبوتر نیست»؛ او حاکم بلامنازع شعر دهه‎‌‎های 60 و 70 است

شعر
حیات نشئه تنهایی



مرتضی کاردر 

 سهراب سپهری حرکت آرامی است که از شعر سنتی آغاز می‎‌‎شود و خیلی زود به شعر نیمایی می‎‌‎رسد و هرچه پیش‎‌‎تر می‎‌‎آید تمایز و تشخص بیشتری می‎‌‎یابد و فارغ از هیاهو، بی‎‌‎کوششی برای اثبات خود یا جدال با مدعیان، آرام‎‌‎آرام به جایی می‎‌‎رسد که در کنار نیما و اخوان و شاملو و فروغ در شمار پنج شاعر بزرگ شعر امروز قرار می‎‌‎گیرد و جایگاهی می‎‌‎یابد که تا امروز دست‎‌‎نیافتنی و خلل‎‌‎ناپذیر باقی‌مانده است. از میان شاعران بزرگ امروز سهراب سپهری، خوش‎‌‎اقبال‎‌‎ترین و فراگیرترین شاعر است که شعرها و سطرهای بسیاری از او میان عموم مردم راه یافته و فراتر از شعر، ضرب‎‌‎المثل شده است.
 سهراب سپهری، نماد شاعرانگی در شعر امروز است. شاعر، از منظر عموم، یعنی کسی که در خلوت خویش، غرق در تخیل است و آب را گل نمی‎‌‎کند و کاری نمی‎‌‎کند که به قانون زمین بربخورد و خدا را لای شب‎‌‎بوها می‎‌‎بیند و... در میان شاعران امروز نه‌تنها سهراب سپهری بیش از هر شاعری چنین شخصیتی را نمایندگی می‎‌‎کند بلکه جهان‎‌‎بینی و زیبایی‎‌‎شناسی شاعرانه ویژه‎‌‎ای در شعر امروز پدید می‎‌‎آورد. نمی‎‌‎توان درباره اقبال به شعر سهراب سخن گفت و نقش شخصیت شاعرانه و خلوت‎‌‎گزیده او را در این اقبال بی‎‌‎تأثیر دانست.
 سهراب سپهری شاعر تأمل در جهان و زندگی پیرامون و نگاه تازه به عناصر طبیعت و اشیاست. او نماد همزیستی مسالمت‎‌‎آمیز و دوستی با طبیعت است. شماری از شعرهای سهراب نمونه‎‌‎وارند و نمایانگر جهان‎‌‎بینی او مثل «آب را گل نکنیم» و «من نمی‎‌‎دانم که چرا می‎‌‎گویند، اسب حیوان نجیبی است...». اما مهم‎‌‎ترین و عمومی‎‌‎ترین شعر او از این نظر «صدای پای آب» است. دو شعر بلند صدای پای آب و «مسافر» و شعرهای مجموعه «حجم سبز» کمال شعر سهراب سپهری است. او در این شعرها به سادگی و صمیمیتی در جهان‎‌‎بینی‎‌‌‎اش دست می‎‌‎یابد که عموم خوانندگان شعر فارسی را تا امروز شیفته خود کرده است. مقبولیت شعرهای سه کتاب او آن‎‌‎قدر هست که ضعف شماری از شعرهای ابتدایی یا نامتعارف مجموعه‎‌‎های قبلی او به‌چشم نیاید.
 آنچه سهراب سپهری در ترکیب‎‌‎سازی و کنار‌هم‌نشاندن کلمه‎‌‎های عینی و ذهنی یا محسوس و معقول یا تصویر و معنا بدان می‎‌‎رسد، چیزی است از جنس ابهام و جادوی شعر که سخت مقبول عموم خوانندگان شعر می‎‌‎افتد. تمایز شعر سهراب سپهری گاه در ترکیب‎‌‎سازی‎‌‎های غریب و بدیع است و گاه در نگاه تازه به طبیعت و گاه در سادگی. طبیعی است که بعضی از ترکیب‎‌‎های او درخشان از کار درمی‎‌‎آید و کم نیست وقت‎‌‎هایی که ترکیب‎‌‎ها خوش نمی‎‌‎نشیند و حتی بی‎‌‎معنی به‎‌‎ نظر می‎‌‎رسد. در ساختار شعر نیز گاه به اطناب دچار می‎‌‎شود. نگاه تازه او به طبیعت و اشیا نیز خیلی‎‌‎وقت‎‌‎ها به تکرار می‎‌‎افتد و بیش از اندازه احساسات‎‌‎زده می‎‌‎شود. اما خوش‌بینانه اگر بخواهیم بنگریم، زمانی که هر کدام از اینها می‎‌‎لنگد، دیگری بار شعر او را به‎‌‎دوش می‎‌‎کشد و آن را به منزل می‎‌‎رساند. ‎‌‎
 راه سهراب سپهری از آغاز برای خود او روشن بوده است. او محصول سلوک و آزمون ‎‌‎و ‎‌‎خطایی طولانی است که به مرور زمان به کمال می‎‌‎رسد. آنچه او از آموزه‎‌‎هایی مثل بودیسم و عرفان هندی یا عرفان ایرانی و تصویرگرایی هایکوی ژاپنی و شکل ترکیب‎‌‎سازی‎‌‎های شاعران سبک هندی و شعر دیگر شاعرانی مثل هوشنگ ایرانی و هم‎‌‎سخنی با فروغ فرخزاد و احمدرضا احمدی کسب می‎‌‎کند، افزونه‎‌‎هایی است که جلوه بیشتری به شعر او می‎‌‎دهد. بسیار درباره تأثیرپذیری سهراب از دیگران گفته‎‌‎اند؛ به‎‌‎ویژه از سبک هندی و شعر هوشنگ ایرانی. کدام شاعر است که از شاعران پیش از خود تأثیر نپذیرفته باشد. اما سهراب اگر از آنها تأثیر پذیرفته باشد، مثل هر شاعر بزرگ دیگری تأثیرات را از آنِ خود کرده است. او اگر متأثر از سبک هندی است، سبک هندی را در شعر خود تعدیل کرده و اگر متأثر از هوشنگ ایرانی است، هوشنگ ایرانیِ متعارف‎‌‎شده است.
 اعتدال و فقدان وجه سیاسی از وجوه تمایز شعر و شخصیت سهراب سپهری است. شعر سهراب سپهری مثل شعر فروغ عصیانگر نیست، مثل شعر شاملو قابلیت تأویل سیاسی ندارد. حتی همزیستی با اصحاب خروس جنگی نیز سبب خروج او از مسیر اعتدال نمی‎‌‎شود. فقدان وجه سیاسی و بی‌توجهی سهراب به اتفاق‎‌‎های روزگار سبب تعریض بسیار به او شده است، از احمد شاملو تا رضا براهنی درباره بی‎‌‎توجهی او به اتفاق‎‌‎های امروز به‎‌‎طعنه سخن گفته‎‌‎اند. در سال‎‌‎هایی که سکه شعر سیاسی ‎‌‎-‎‌‎ چریکی میان شاعران رایج است، شعر سهراب خریداران زیادی ندارد. اما زمانی که خوانندگان شعر فارسی، خسته از سیاست، به‌دنبال شعری می‎‌‎گردند که قدری وضع موجود را تلطیف کند و چشم‎‌‎انداز تازه‎‌‎ای به‌دست دهد، به شهر سهراب پناه می‎‌‎برند و سهراب سپهری قدر و قیمت بسیار می‎‌‎یابد. نیز در سال‎‌‎های پس از انقلاب اسلامی که بسیاری از شاعران سیاسی از رسانه‎‌‎های رسمی حذف می‎‌‎شوند، باز هم فقدان وجه سیاسی و اعتدال است که سبب می‎‌‎شود شعر سهراب همچنان باقی بماند. اعتدال سهراب حتی در شکل شعرهای او نیز نمایان است. او در شعرهایی که اقبال عمومی می‎‌‎یابند، با تسامح و توسع از وزن نیمایی استفاده می‎‌‎کند اما به شعر بدون وزن نمی‎‌‎رسد که همچنان مقبول عموم خوانندگان باشد.
 سهراب سپهری شاعر‎‌‎- ‎‌‎نقاش است و هر دو را همزمان پیش می‎‌‎برد. در پیش‎‌‎برد همزمان دو هنر از شاعرـ‎‌‎ نقاشان امروز مثل منوچهر یکتایی و منوچهر شیبانی و... توفیق بیشتری دارد. وقت‎‌‎هایی که شعر کم‎‌‎رنگ می‎‌‎شود به نقاشی پناه می‎‌‎برد و وقت‎‌‎هایی حضور روشن شعر جای نقاشی را می‎‌‎گیرد. او در نقاشی هم طبیعت‎‌‎گراست و نوعی از مدرنیسم طبیعت‎‌‎گرایانه را دنبال می‎‌‎کند که در شعر پی می‎‌‎گیرد.
 سهراب سپهری حاکم بلامنازع شعر دهه‎‌‎های 60 و70 است. در سال‎‌‎هایی که نوگرایان به سکوت و ممنوعیت دچار می‎‌‎شوند یا از ایران مهاجرت می‎‌‎کنند، «هشت کتاب» سهراب سپهری بارها چاپ می‎‌‎شود و شمارگانی رؤیایی می‎‌‎یابد. دهه‎‌‎های 60 و 70 شمسی سال‎‌‎های فراگیری شعر سهراب سپهری است و دهه‎‌‎های 80 و 90 سال‎‌‎های فراگیری نقاشی‎‌‎های او. سهراب سپهری اکنون در شمار گران‎‌‎ترین و محبوب‎‌‎ترین نقاشان ایران است و تابلویی از او می‎‌‎تواند به‌راحتی رکوردشکن حراجی‎‌‎های چندمیلیاردی باشد. شعر و نقاشی در کنار هم شخصیت او را شکل داده‎‌‎اند. اما گزاف نیست اگر بگوییم آنچه قدر و قیمت نقاشی‎‌‎ها و شمارگان مجموعه شعرهای او را بیشتر می‎‌‎کند، اقتدار نام سهراب سپهری است.
 کم نیستند تحلیل‎‌‎گرانی، در دو سوی شعر امروز که سهراب سپهری را نکوهش کرده‎‌‎اند؛ از محمدرضا شفیعی کدکنی تا ضیاء موحد. اما شعر او، فارغ از تحلیل‎‌‎ها، قلب بسیاری  از دوستداران شعر فارسی را تسخیر کرده است؛‎‌‎ چه عموم خوانندگان که بسیاری از آنها شعر نو را به سهراب سپهری می‎‌‎شناسند، چه خوانندگان حرفه‎‌‎ای‎‌‎تر شعر فارسی که هنوز محو جادوی ترکیب‎‌‎سازی‎‌‎های سهراب سپهری مانده‎‌‎اند و چه شاعرانی که جایگاه یگانه سهراب سپهری هنوز برایشان رشک‎‌‎برانگیز و دست‎‌‎نیافتنی است.

این خبر را به اشتراک بگذارید