• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
سه شنبه 4 آذر 1399
کد مطلب : 116742
+
-

واقعه بندرعباس و نظام مدیریت شهری

نگاه
واقعه بندرعباس و نظام مدیریت شهری

عبدالرضا گلپایگانی-معاون معماری و شهرسازی شهردار تهران

در خبرها آمده که شهرداری بندرعباس بنای غیراصولی، بدون پروانه و در ملک غیر را تخریب کرده است. این رویداد تلخ از وجوه بسیاری قابل بررسی است، اما به واسطه مسئولیتی که بر‌عهده دارم و رویکردی که در شهرداری تهران، مبنی بر «قانونمندی» پیگیری می‌کنم از منظر وظیفه شهرداری و دیگر نهادها به نکات زیر پرداخته‌ام؛ چراکه به‌نظر می‌رسد جو رسانه‌ای نشانه درستی از اشکال بنیادین نمی‌دهد.
در آغاز کلام بر این نکته پای می‌فشارم که در «شهری برای همه»، خرد و حکمرانی درست ایجاب می‌کند که شهر باید برای همه شهروندان فراخور توان و سلیقه، کار مناسب، فضای مناسب زندگی و زمینه‌های زندگی پاکیزه (حیاه طیبه) را فراهم کند.
به استناد ماده100 قانون شهرداری، مالکان می‌بایست برای عملیات ساختمانی خود در حریم و محدوده شهر پروانه بگیرند و پس از احراز تخلف و تشخیص ضرورت قلع بنایی که بدون رعایت اصول شهرسازی و فنی و بهداشتی ساخته شده پرونده به کمیسیون ماده100 ارسال می‌گردد. طبق اعلام شهرداری بندرعباس، این تخریب با حکم رأی کمیسیون ماده100 صورت پذیرفته است.
یعنی شهرداری بندرعباس به وظیفه قانونی خود عمل کرده است و درصورت اهمال از وظیفه مستوجب بازخواست هم هست. بسیاری از مناطق بحرانی در شهرداری‌های کشور، اسکان‌های غیررسمی و محله‌های آسیب‌پذیر و دارای انواع مشکلات اجتماعی همیشه از یک آلونک آغاز شده‌اند. آیا شهرداری بندرعباس در شهری با آمار بسیار بالای محله‌های ناکارآمد، در برابر آغاز شکل‌گیری یک محله بحران‌زای دیگر نمی‌بایست وظیفه قانونی خود را انجام دهد؟
در زمین‌لرزه‌های مهیب تجربه شده در کشور در 50سال گذشته، جان شمار بسیاری از هموطنان، قربانی ساخت‌وساز خارج از اصول فنی شده است. اگر خدایی ناخواسته یک روز پس از اسکان این خانواده در یک بنای غیراصولی که با تکانی به‌شدت 5ریشتر هم فرومی‌ریخت، جان اعضای خانواده زیر آوارهای آلونک به تجربه مرگ آمیخته می‌شد، همه داوری‌ها از بی‌توجهی شهرداری به کوتاهی در انجام وظیفه منجر نمی‌شد؟
پرسش‌های دیگری می‌توان در سیاهه این رویداد ناگوار نوشت و همین داستان را برای سیل، برای نامناسب بودن فضای زندگی، نبود امنیت، نبود خدمات زیرساختی و خدمات شهری در محله‌های ناکارآمد و... بیان کرد، اما در این ماجرا نشانی درست کوتاهی در انجام وظیفه به کدام‌سو باید باشد؟
اگر سخن از کرامت انسانی است چرا یک شهروند بندرعباسی نباید سرپناهی برای خود داشته باشد؟ اگر سخن از انجام وظیفه است، مسئولیت تامین فضای سکونت شهروندان به کدام نهادها سپرده شده است؟
اگر سخن از پوزش‌طلبی است، چه‌کسی باید عذرخواهی کند؟
هنگامی که 19میلیون ایرانی حاشیه‌نشین‌ هستند و چیزی در همین حدود در بافت‌های ناکارآمد و فرسوده و ناپایدار در شهرها زندگی می‌کنند، یک جای کار ایراد بنیادین دارد. آیا نباید به جای نشانه گرفتن شهرداری بندرعباس به ریشه‌های دیگری توجه کرد؟
آیا خدمتگزاری که کارش را طبق وظیفه قانونی انجام داد، باید مورد بازخواست قرار گیرد یا کسی که کارش را درست به ثمر نرسانده؟
نظام برنامه‌ریزی و مدیریت شهری و شهرسازی در ایران اشکال‌های بنیادین دارد. شهرداری‌ها در پایانِ یک رشته از علت‌های ناکارآمدی در نظام شهرسازی با مشکلات روزمره دست به گریبانند و در جبهه نخست حل مشکلات فضای زندگی مردم، بازگشت به قانون و «قانون‌گرایی برای همه»، حرکت به سمت تقسیم درست و بازمهندسی اختیار و مسئولیت در شهرها از آمایش و برنامه‌ریزی تا اجرا، خردگرایی و بهره‌گیری از تجربه‌های ارزشمند داخلی و خارجی است که راه بازگشت عدالت اجتماعی به شهرها را هم بازخواهد کرد؛ آرزوهایی که برای جامعه پویا و اندیشه‌ورز ایرانی دست‌یافتنی است.

این خبر را به اشتراک بگذارید