• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
سه شنبه 4 آذر 1399
کد مطلب : 116682
+
-

حالا دیگر سوخته‎‌‎اند و فیلم روبه پایان است

سینما رکس آبادان 28مرداد 1357 آتش گرفت

گزارش ویژه
حالا دیگر سوخته‎‌‎اند و فیلم روبه پایان است


 معراج قنبری

یک کبریت در 28مردادماه 1357جان‌های زیادی را گرفت. نیم‎‌‎قرن گذشته و تنها چیزی که مشخص است سوختن و رفتن آدم‎‌‎هاست. آن هم نه یک نفر و دو نفر؛ به روایتی 377 نفر. آمارها، خاطره‎‌‎ها و روایت‎‌‎ها در هیچ‎‌‎یک از ابعاد این ماجرا یکدست نیست. گفته‌شده که برای آن سانس از فیلم «گوزن‎‌‎ها» 630بلیت فروخته شده‌بود. درصورتی که حدود 10نفر از سینما خارج شدند. همه‎‌‎چیز مبهم و تاریک است. حادثه‎‌‎ آتش‎‌‎سوزی در سینما رکس آبادان حاصل مجموعه‎‌‎ای از تندروی‎‌‎ها، کم‎‌‎کاری‎‌‎ها، تقابل‎‌‎ها و ترسیدن‎‌‎هاست. کم‎‌‎کاری شهربانی، ساواک، آتش‎‌‎نشانی و دربار به‎‌‎وضوح نمایان است اما حقیقت اشتباه آن 4جوان پرشور بود. در طول تماشای فیلم دادگاه این حادثه به چهره‎‌‎ و صحبت کردن «حسین تکبعلی‎‌‎زاده» فکر می‎‌‎کردم؛ به خانواده و شهر و پیشه‎‌‎اش. او نمی‎‌‌تواند قاتل باشد. نمی‎‌‌تواند به‎‌‎تنهایی مسبب این فاجعه باشد. کبریت کشیدن و عامل انجام کاری بودن نهایت قدرت او بود. چه کسانی او و 3دوست دیگرش را به سینما فرستادند؟ چه کسانی بعد از آتش‎‌‎سوزی درهای سینما را بستند؟ مخزن‎‌‎های آب آتش‎‌‎نشانی به‎‌‎یک‎‌‎باره چرا خالی بود؟‎‌‎ شهربانی‎‌‎چی‎‌‎ها چرا اجازه‎‌‎ نزدیک‌شدن به هیچ احدی را نمی‎‌‎دادند؟ در سینما چه خبر بود؟ آتش شروع شده و در همان زمانی که بازیگران در حال هنرنمایی روی پرده‎‌‎ سینما بودند، زن و بچه و پیر و جوان به‎‌‎دنبال راهی برای بازگشت به زندگی. حالا دیگر سوخته‎‌‎اند و فیلم روبه پایان است. روند پیگیری، بررسی، دادگاه و محاکمه به چه دلیل تا این حد طولانی شد؟‎‌‎ سینما رکس و زندگی آن 377نفر (630نفر)، با مجموعه‎‌‎ای از اهمال‎‌‎کاری‎‌‎ها دود‌شد و رفت هوا. تکبعلی‎‌‎زاده در اعترافاتش گفته که آن شب با 3رفیق دیگرش به سینما رفته و شیشه‎‌‎های حاوی ترکیب تینر و روغن را به دیوارهای سالن انتظار پاشیده‎‌‎اند. او می‎‌‎گوید که کبریت را من کشیدم. گمان می‎‌‎کرده که آدم‎‌‎ها راه گریزی پیدا‌می‎‌‎کنند. در سراسر حرف‎‌‎ها و دقایق دادگاه مشخص است که به او گفته بودند برو و کبریت را بکش. از او چیزی فراتر از این نمی‎‌‌توان انتظار داشت. ماجرا یک سینما و 4جوان نبود، ریشه‎‌‎های تاریخی و سیاسی پس‎‌‎پشت این حادثه پیچیده بود؛ از هم‎‌‎زمانی تاریخش با کودتای 28مرداد گرفته تا دیگر ریشه‎‌‎های تاریخی شهر. این چهار نفر قبل از آتش‌زدن سینما رکس 2بار برای سوزاندن سینما سهیلا نیز اقدام کرده بودند و نافرجام مانده بود. فاجعه با این گروه شروع شد اما می‎‌‎توانست پایان بهتری داشته‌باشد. رسیدگی به موضوع دائما از ساواک به شهربانی و از تیم نخست‎‌‎وزیری به جای دیگر محول می‎‌‎شد. نمی‎‌‌خواستند کمک کنند که اگر می‎‌‎کردند درهای سینما بسته نبود و مخزن‎‌‎های آتش‎‌‎نشانی می‎‌‌توانست پر باشد. آیا آن 3عامل دیگر هنوز زنده‎‌‎اند؟ کسی جز خودشان نمی‎‌‎داند. حسین تکبعلی‎‌‎زاده نمی‎‌‎داند که آنها هم از سینما خارج شده‎‌‎اند یا نه اما به یاد‌دارد که یکی‎‌‎شان همان ابتدای حادثه غیبش زده‌است! پیشنهاد می‎‌‎کنم برای درک ابعاد و جزئیات پیچیده‎‌‎ این حادثه کتاب «سینما جهنم» نوشته کریم نیکونظر را بخوانید؛6 گزارش جذاب و تمام‎‌‎عیار از این راز چندلایه و مبهم. پر از نگاه‎‌‎ها و نام‎‌‎های تازه و گزارش و سند و حرف جدید. نویسنده خاکستر گرم را کنار می‎‌‎زند تا مشخص شود چه‌کسی سینما رکس را آتش زد.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید