محمد عمرانی| کارشناس اجتماعی:
از دهه80 که دولت به فکر افتاد با گرانکردن نان از ضایعات این محصول در جامعه بکاهد، کسبوکار نانخشکیها به نحوی آجر شد؛ بهویژه در اوایل اجرای این طرح که حتی زمزمههایی از ورشکستگی نانخشکیها به گوش رسید و عدهای به حمایت از این قشر، سنگشان را به سینه زدند و عدهای از خارجشدن این قشر از گردونه مشاغل سیار و مزاحم خوشحال شدند. اما نانخشکیها بیکار ننشستند و با تغییر شیوه کار خود کوشیدند تا در سایه شیوههای درست و غلط زندگی شهرنشینی جایگزینی برای نان خشک پیدا کنند؛ آنوقت بود که جمعکردن ضایعاتی چون پلاستیک و بطریهای یکبارمصرف را در دستور کار قرار دادند. چرخها به نیسان و وانت و موتورهای سهچرخه تبدیل شد و فریاد«نونخشکیه» معروف به «ضایعات، آهن، پلاستیک و دمپایی پاره میخریم» تغییر یافت. درست است که یارانهها در این تغییر شیوه کار نقش مؤثری داشت اما توسعه زندگی شهرنشینی و افزایش تولید زباله هم جزو لاینفک این قصه است؛ مسئلهای که اینروزها در جامعه ما باعث شده که اگر روزی تعداد نانخشکیهای فعال در یک شهر به انگشتان یک دست نمیرسید امروز این مجموعه در قالب یک صنف برای خود فعالیت کند.
نانهایی که آجر شد
در همینه زمینه :