ایران جوان
نگاهی به نتایج سرشماری سراسری سال 1355
علی عمادی
سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال1355نشان میدهد که در آن زمان ایران 33میلیون و 708هزار و 744نفر جمعیت داشت و بیشترین جمعیت مربوط به گروه سنی صفر تا 4سال میشد (5میلیون و 430هزار نفر). با افزایش سن، از میزان جمعیت گروههای سنی نیز کاسته میشد. در این حال 44.5درصد جمعیت زیر 14سال سن داشتند و زیر 20سالهها بیش از نیمی از جمعیت آن زمان را تشکیل میدادند؛ دقیقا 55.2درصد. در این سال 2.5درصد جمعیت نیز بیش از 70سال سن داشتند. ایران در آن زمانه با رشد جمعیت 2.7درصدی، بسیار جوان بود.
سرشماری سال55پس از اصلاح ساختار اداری مرکز آمار ایران، از 8تا 28آبان در 16هزار حوزه سکونت اعم از شهر و روستا و 600حوزه ویژه جمعیت غیرساکن با کمک بیش از 30هزار نفر از مسئولان و مأموران سرشماری در سراسر کشور انجام پذیرفت. نتایج اولیه این سرشماری طی ماههای پایانی سال56 و اوایل سال57منتشر شد اما استخراج نتایج اصلی به اعتصابهای سراسری برای پیروزی انقلاب اسلامی برخورد و عملا پس از انقلاب صورت گرفت. برخی از نتایج این سرشماری چنیناند:
نسبت جنسیتی
در کل کشور تعداد مردان بیشتر از زنان بود (17، 356، 347مرد و 16، 352، 397زن). این اختلاف بیش از یک میلیون نفری، نسبت جنسیتی را در آن سال به 106رساند؛ یعنی 106مرد به ازای هر 100زن.
وضعیت تاهل
از بین جمعیت 10ساله و بیشتر، 56.6درصد همسر داشتند. بین این جمعیت 55درصد مردان و 58.5درصد زنان دارای همسر بودند. 31.4درصد بین 10تا 20سال سن داشتند و هرگز ازدواج نکرده بودند. 4.6درصد بر اثر فوت، بیهمسر شده و 0.5درصد طلاق گرفته بودند. 6.9درصد این جمعیت، بالای 20سال سن داشتند و هرگز ازدواج نکرده بودند. در این سال حدود 500هزار زن و مرد بالای 25سال هرگز ازدواج نکرده در کشور زندگی میکردند که 363هزار نفرشان مرد و باقی زن بودند.
سواد
51.7درصد از جمعیت 6سال به بالای کشور بیسواد بودند. 47.5درصد باسواد و 0.8درصد را افرادی تشکیل میدادند که فقط میتوانستند بخوانند ولی نوشتن بلد نبودند. از لحاظ سواد، 40درصد مردان بالای 6 سال بیسواد بوده ولی نرخ بیسوادی در بین زنان 6سال به بالا به 64درصد میرسید. 42درصد خانوارهای روستایی هیچ فرد باسوادی در خانواده نداشتند اما بین خانوارهای شهری فقط 15درصد بودند که هیچ باسوادی در خانوادهشان نبود. از بین 5میلیون و 272هزار و 290زن و مرد 6سال به بالا، باسواد و غیرمحصل، 53درصد صرفا دوره ابتدایی را گذرانده و فقط 5درصد تحصیلات دانشگاهی داشتند.
بین 7میلیون و 572هزار و 822زن و مرد محصل 6سال به بالا، 63درصد در مقطع پنجم دبستان، 19درصد در مقطع سهساله دوره راهنمایی، 12درصد در مقطع متوسطه (5.4درصد 3سال پایانی نظام قدیم و 6.4درصد 3سال اول نظام جدید) 2.6درصد در مدارس فنی و حرفهای، 2درصد در دورههای عالی و دانشگاهی و باقی آنها (1.5درصد) در پایه تحصیلی نامشخص (مانند طلاب علوم دینی) مشغول به تحصیل بودند.
جمعیت دانشجویان در آن سال بالغ بر 150هزار و 543نفر بود که 18درصد در مقطع فوقدیپلم، 71درصد در دوره لیسانس، 4.4درصد در مقطع فوقلیسانس و 6.6درصد در دوره دکتری مشغول به تحصیل بودند. در آن سال رشتههای مهندسی با حدود 34هزار دانشجو بیشترین و رشتههای هنری با کمتر از 5هزار دانشجو، کمترین جمعیت دانشگاهی را شکل داده بودند. جالب اینکه تعداد دانشجویان مرد بیش از دوبرابر دانشجویان زن بود؛ (103هزار مرد و 48هزار زن). دانشجویان زن بیشتر و بهترتیب، در رشتههای علوم انسانی و علوم اجتماعی مشغول به تحصیل بودند.
مذهب
99.1درصد از سکنه کشور مسلمان بودند. باقی را 62هزار کلیمی، 21هزار زرتشتی، 103هزار مسیحی ارمنی، 25هزار مسیحی آسوری و 40هزار مسیحی دیگر تشکیل میدادند. کمتر از 60هزار نفر هم خود را پیرو دیگر ادیان میدانستند.
مهاجرت
از بین یکمیلیون و 706هزار مهاجر پنجساله و بیشتر در این سال، یک میلیون و 51هزار نفر را مرد و حدود 655هزار نفر را زنان تشکیل میدادند. عمده این مهاجران (حدود یکچهارم) به استان مرکزی و شهر تهران وارد میشدند. (238هزار مرد و 179هزار زن) و پس از آن استان آذربایجان شرقی بیشترین مهاجر ورودی را داشت (بیش از 140هزار نفر که 94هزار نفرشان مرد بودند). زنان مهاجر پس از تهران بیشتر به خوزستان مهاجرت داشتند (57هزار نفر). همچنین بیشتر از 132هزار نفر (8درصد جمعیت مهاجران) به خارج از کشور مهاجرت کرده بودند که بیش از 51هزار نفرشان زن بودند.
شاغلان و بیکاران
از بیش از 23میلیون نفر جمعیت بالای 10سال کشور، حدود 43درصد فعال اقتصادی بودند. تعداد شاغلان بالغ بر 8میلیون و 800هزار نفر بود که 38.2درصد جمعیت 10ساله و بیشتر را شامل میشد و حدود 997هزار نفر بیکار بودند (نرخ بیکاری 4.3درصد). 85درصد خانوارهای روستایی و 94درصد خانوارهای شهری اصلا در خانواده، فرد بیکار نداشتند. در میان این جمعیت، 13میلیون و 206هزار و 436نفر از نظر اقتصادی غیرفعال محسوب میشدند که شامل 7میلیون و 707هزار خانهدار، 4میلیون و 442هزار محصل و 667هزار نفر که بدون کار دارای درآمد بودند، میشد. 390هزار نفر نیز دارای شرایط دیگری بودند که آنها را از غیرفعالان اقتصادی محسوب میکردند. بین شاغلان بیشترین گروه سنی مربوط به 20تا 24سالهها میشد. 86درصد شاغلان مرد و 14درصد زن بودند. 60درصد شاغلان هم بیسواد محسوب شده و فقط 3درصد تحصیلات دانشگاهی داشتند. همچنین شاغلان را 37.5درصد کارگران مشاغل تولیدی و رانندگان وسایل نقلیه، 34درصد کشاورزان، دامداران، ماهیگیران و شکارچیان، 6.7درصد فروشندگان، 6.3درصد کارکنان مشاغل علمی و فنی، 5درصد کارمندان اداری و دفتری، 5درصد کارکنان امور خدماتی، 0.5درصد مدیران و کارمندان عالیرتبه اداری و 5درصد باقیمانده کارکنان گروهبندی نشده تشکیل میدادند. میان شاغلان، 35درصد حقوقبگیر بخش خصوصی، 32درصد کارکنان مستقل، 19درصد حقوقبگیر بخش عمومی و دولتی، 12درصد کارکنان خانوادگی بدون مزد بودند و 2درصد را کارفرمایان تشکیل میدادند.
خانه و خانوار
میزان شهرنشینی در سال1335 در کشور 31.4درصد بود که در سال1345 به 37.9درصد و در سال1355 به 47درصد رسید. در سال55 تعداد خانوار ایرانی بالغ بر 6میلیون و 709هزار و 68 بود که 51درصد آن را خانوار روستایی تشکیل میداد. در این سال بیشترین وسعت خانوار شهری چهارنفره (531هزار خانوار) و بیشترین وسعت خانوار روستایی پنجنفره (517هزار خانوار) بود. در این سال امکانات خانوار ایرانی نیز اندک محسوب میشد. طبق این سرشماری 35درصد خانوادههای ایرانی رادیو، 76درصد تلویزیون و 93درصد تلفن نداشتند. این درحالی بود که 10درصد خانوارهای شهری و 86درصد خانوارهای روستایی از نعمت برق بیبهره بودند. برق به بیش از نیمی از کشور در آن سال نمیرسید. 48درصد خانوارهای ایرانی در کل کشور به آب لولهکشی دسترسی نداشتند؛ 10درصد از خانوارهای شهری و 78درصد از خانوارهای روستایی. 6درصد از خانوارهای ایرانی به آب لولهکشی خارج از ساختمان تا فاصله 100متری دسترسی داشتند و 5درصد باید فاصلهای بیش از 100متر را طی میکردند تا به آب لولهکشی شده برسند.
28درصد از خانوارهای ایرانی در این سال در یک اتاق و 34درصد حداکثر در ۲اتاق زندگی میکردند. در مناطق شهری 6310خانوار در کپر، 3356خانوار در آلونک یا زاغه و 4444خانوار در چادر زندگی میکردند. 15درصد خانوار ایرانی چه شهری و چه روستایی اجارهنشین بودند که سهم اجارهنشینی در شهرها به حدود 30درصد خانوارهای شهری بالغ میشد و تقریبا نیمی از این واحدهای مسکونی استیجاری، فقط یک اتاق داشت.
از بین 5میلیون و 305هزار و 536واحد مسکونی کشور در آن سال بیشترین نوع مصالح ساختمانی را خشت و چوب و پس از آن آجر و آهن تشکیل میداد که البته در شهرها بیشتر از آهن و آجر استفاده میشد. 75درصد سوخت مصرفی خانوار ایرانی، نفت و یا نفت و دیگر سوختها بود. 3.5درصد خانوارها نیز در این سال که عمدتا در مناطق روستایی بودند از سوخت حیوانی استفاده میکردند. در این سال 13درصد خانوارهای ایرانی از گاز بهرهمند بودند.
آخرین روز رسمی کلاس در اسفند 1355. شاگردان کلاس شش ریاضی دبیرستان خوارزمی شماره3 (ارشاد) در سالن آمفی تئاتر دبیرستان در کنار دبیر درس مکانیک، مرحوم آقای امینی عکسی به یادگار گرفتند.
33میلیون و 708هزار و 744