چند خاطره کوتاه پاییزی

آرش خوش‌خو ـ روزنامه‌نگار


1ـ بازیکن پرسپولیس در اوج محبوبیت و درحالی‌که می‌رود به یک نام تاریخی برای پرسپولیسی‌ها بدل شود مثل علی پروین و علی کریمی، در آستانه فینال آسیا می‌رود به یک تیم میانه جدولی قطر. این حجم اشتباه شوکه‌کننده است؛ اینکه به جای مثلا 10میلیارد تومان، 5 یا 6‌میلیارد تومان پول بیشتر بگیرد و متوجه نیست که آن اعتبار و شهرتش به‌عنوان قهرمان پرسپولیسی‌ها می‌توانست ده‌ها برابر آن رقم برایش عایدی مالی در چند سال آینده داشته باشد. اصلا وسوسه فینال آسیا و ارضای روح و روان و این چیزها را کنار می‌گذاریم. در مورد پول حرف می‌زنیم که برای ایشان و خیلی‌های دیگر مهم‌ترین است.

2ـ اینکه قد و قواره علی دایی را داشته باشی و زورگیر محترم، مستقیم و در روز روشن و در خیابان پر رفت‌وآمدی مثل آصف بهت حمله کند و با تهدید چاقو، به زمینت بیندازد و گردنبندت را از گردن ستبرت (گردن‌ستبر علی دایی البته) بدزدند از ترسناک‌ترین وقایع آبان بود.

3ـ شرایط پلیس هم جالب بود. سارق گردنبند علی دایی را به سرعت پیدا کرد و بعد اصرار به اینکه این موفقیت خیلی اتفاقی بوده! پلیس می‌دانست که تحت فشار افکار عمومی به‌خاطر کشف زودهنگام اموال مشاهیر قرار می‌گیرد، پس از همان ابتدا اعلام کرد شانسی بوده!

4ـ کامالا هریس در فضای باز، شاید یک پارک، به بایدن زنگ می‌زند و به او تبریک می‌گوید: «جو... ما موفق شدیم... تو رئیس‌جمهور بعدی آمریکا هستی.» نمی‌دانم چرا لحنش و جمله‌بندی‌اش مرا دل‌آشوب می‌کند. یک چیز قلابی در کلامش احساس می‌کنم. می‌دانم با من موافق نیستید. به بزرگی‌تان ببخشید تا ببینیم بعدها این خانم هریس چه کاره خواهد بود.

5ـ جامعه‌شناسان و تحلیلگران سیاسی و اقتصادی و دیپلماسی در حال برشمردن دلایل سقوط ناگهانی ترامپ هستند؛ از خیزش طبقه متوسط، سیاهان و زنان و از این‌جور مسائل. اما خب ترامپ 71میلیون رأی آورد؛ 10 میلیون بیشتر از دوره قبل. آنچه ترامپ این تاجر خودپسند را با موفقیت چشمگیرش در رونق اقتصادی و از بین‌بردن بیکاری، اینگونه نقش بر زمین کرد، بازی تقدیر بود؛ شبیخون کرونا که بعید می‌دانم هر رئیس‌جمهور دیگری هم می‌توانست از پس‌اش بربیاید. و دیگری حماقت پلیس شهر مینیاپولیس و ماجرای جان سیاهان مهم است. این نگاه علمی نیست؟ بله. شاید. اما واقعا فکر می‌کنم این مکر تقدیر بود که ترامپ را اینگونه با بخشی از مجازات آنچه مستحقش بود مواجه کرد.

6ـ شون کانری برای من مثل مهر استاندارد بود؛ مثل بیل موری که نامش در هر فیلمی مرا راغب به دیدن می‌کند؛ مثل مورگان فریمن. کانری خودش به‌تنهایی با لحنش با کاراکترش بخشی از جاذبه فیلم را تامین می‌کند. او از سطح یک بازیگر تجاری محض شروع کرد و ذره ذره برای خودش احترام خرید تا در نهایت نه فقط یک بازیگر خوب که به یک نشانه سینمایی بدل شد.

7ـ چگونه می‌شود تهران را تعطیل کرد؟ چگونه بدون سیاست‌های پشتیبانی اقتصادی اصرار دارید که تهران تعطیل شود؟ مردم چگونه زندگی کنند؟ آن خانواده‌های هفت‌نفره در آپارتمان‌های 60متری چگونه در کنار هم تاب بیاورند؟ مگر اینجا سوئیس و سوئد و دانمارک است؟ چه می‌گویید؟ راه‌حل فقط ازدیاد و فراگیری تست‌های رایگان است.

8ـ دقت کرده‌اید که به‌تازگی مسئولان مبتلا به کرونا، به سرعت برق، از دام کرونا خلاص می‌شوند. خدا را شکر. دکتر نمکی گفتند علتش این است که مسئولین نشانه‌ها را جدی می‌گیرند و سریع خودشان را تحت درمان قرار می‌دهند؛ یعنی مسئولین ما این‌قدر از قاطبه ملت ما دقیق‌تر و متعهدتر هستند؟ از عموم مردم؟ نشانه‌هایش را که پیدا نمی‌کنیم. اما با کمی جست‌وجو متوجه نکته ظریف صحبت‌های آقای نمکی شدیم؛ در واقع ایشان درست گفته‌اند. مسئولین نشانه‌ها را جدی می‌گیرند و سریع برای درمان مراجعه می‌کنند. آنها نشانه‌ها را حتی قبل از بروز کشف می‌کنند. علتش هم سیستم تست مرتب و احتمالا رایگانی است که از سوی وزارت محترم برای مسئولین و نمایندگان اتخاذ شده است. از قرار هر یکشنبه نماینده‌های عزیز تست می‌شوند و برای وزرا و مسئولین هم تست‌های دوره‌ای منظم برقرار است؛ خیلی هم عالی. ما هم از اینکه مسئولین با سلامت جسمی کامل به خدماتشان برسند خوشحالیم اما خواستیم بگوییم اگر مردم دیر به مراکز درمانی رجوع می‌کنند برای این است که امکان تست دوره‌ای منظم رایگان ندارند؛ همین.

9ـ همین یک سال پیش در اوج تحریم‌ها دلار 11 هزار تومان بود. در  25آبان 1398، دلار11 هزار و 200 تومان معامله می‌شد. اصلا از آن3 هزار تومان و هزار تومان حرف نمی‌زنیم. همین یک سال پیش را می‌گوییم.