• پنج شنبه 13 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 23 شوال 1445
  • 2024 May 02
شنبه 24 آبان 1399
کد مطلب : 115664
+
-

جانشین میانه‌رو برای نخست‌وزیر تندرو

برای نخستین بار در تاریخ بحرین، مناصب ولیعهدی و نخست‌وزیری در اختیار یک فرد قرار گرفته است

جانشین میانه‌رو برای نخست‌وزیر تندرو

روز پنجشنبه هفته گذشته، خلیفه بن‌سلمان، نخست‌وزیر و یکی از مهندسان نظام سیاسی جدید بحرین پس از استقلال این کشور از قیمومیت بریتانیا درگذشت. او در ساختار سیاسی بحرین به‌عنوان یکی از 3ضلع قدرت (وزیر دربار-نخست‌وزیر-ولیعهد) و البته جناح تندرو حاکمیت شناخته می‌شد که دشمنی دیرینه‌ای با جریانات چپ و اسلامگرا داشت. با این حال اما خلیفه بن‌سلمان پس از تحولات سال2011 و مخصوصا مداخله نظامی عربستان سعودی در بحرین، به‌تدریج از صحنه کنار رفته و نفوذ و قدرت سالیان پیش خود را از دست داده بود. شبکه المیادین در گزارش مفصلی که به‌مناسبت مرگ خلیفه بن‌سلمان منتشر کرده است می‌نویسد: گفته می‌شود او مخالف عادی‌سازی‌ روابط با اسرائیل، محاصره قطر و حتی اشغال خاک عراق توسط آمریکا بوده است. براساس اطلاعات موجود، هرگز دیدگاه مثبتی نسبت به حضور آمریکایی‌ها در منطقه نداشت و به ندرت به این کشور سفر کرد. بن‌سلمان همچنین در سال‌های پایانی عمر خود سیاست‌های گذشته‌اش را نسبت به شیعیان تعدیل کرده و سعی در تعامل با آنها داشته‌ است.
پادشاه بحرین به فاصله یک روز پس از درگذشت خلیفه بن‌سلمان، سلمان بن‌حمد آل‌خلیفه، ولیعهد خود را به‌عنوان جانشین او برای ریاست بر دولت منصوب کرد. به این ترتیب برای نخستین بار در تاریخ بحرین، ولیعهد به‌طور همزمان کنترل دولت را نیز در اختیار داشته و ساختار 3 ضلعی پیشین قدرت را تغییر داده است.

ولیعهد جوان
سلمان بن‌حمد آل‌خلیفه، ولیعهد 51ساله بحرین پس از تکمیل تحصیلات مقدماتی خود در این کشور عازم آمریکا شد و تا سن 25سالگی، تحصیلات دانشگاهی‌اش را نیز با کسب مدرک لیسانس علوم سیاسی از دانشگاه واشنگتن و فوق لیسانس فلسفه تاریخ از دانشگاه کمبریج به پایان رساند. او سپس به بحرین بازگشت و تنها یک سال بعد با حکم پادشاه به‌عنوان سرپرست وزارت دفاع منصوب شد. ولایت عهدی سلمان نیز از سال1999 (30سالگی) درپی وفات پدربزرگ و تعیین پدرش به‌عنوان پادشاه فعلی بحرین آغاز شده است.
پیشینه سیاسی سلمان طی 2دهه گذشته عملا در تقابل با نخست‌وزیر سابق بحرین تعریف می‌شود. روزنامه العربی الجدید در این‌باره می‌نویسد: سلمان به فاصله کوتاهی پس از ولایتعهدی، رقابت برای کسب اختیارات قانونی و نفوذ بیشتر در نهادهای اجرایی-نظامی کشور را با شیخ خلیفه آغاز کرد. این در حالی است که ولیعهد جوان برخلاف نخست‌وزیر تندرو بحرین همواره طرفدار رویکردهای میانه‌رو و حتی اصلاح‌طلبانه در تعامل با جامعه بحرین بوده و از این منظر نیز نوعی تقابل میان آنها وجود داشته است.
تعیین سلمان در سال2008 به‌عنوان جانشین فرمانده کل قوا (نخست‌وزیر) بحرانی سیاسی را در منامه به‌دنبال داشت، چرا که وزارتخانه‌های زیرنظر شیخ خلیفه حاضر به همکاری با ولیعهد جوان نبوده و او را لایق نظارت بر دستگاه‌های نظامی-امنیتی نمی‌دانستند. این بحران البته در سطح سیاسی باقی نماند و بازتاب رسانه‌ای قابل توجهی داشت؛ امری که در نهایت منجر به مداخله مستقیم شیخ حمد بن خلیفه، پادشاه فعلی بحرین برای مهار اختلافات میان 2طرف و توقف بحران سیاسی در این کشور شد. اعتراضات مردمی بحرین در سال2011 که بخشی از انقلاب‌های بهار عربی به شمار می‌رود را می‌توان اصلی‌ترین نقطه عطف در زندگی سیاسی سلمان دانست. او در آن سال به‌طور علنی نسبت به سرکوب اعتراضات مردمی ابراز نارضایتی کرده و از حاکمیت خواست برای گفت‌وگو با مردم آماده شود. در مقابل اما شیخ خلیفه، به‌عنوان قدرتمندترین رجل سیاسی بحرین که نفوذ کم نظیری بر دستگاه‌های نظامی-امنیتی این کشور داشت به اعمال خشونت علیه تجمعات مسالمت‌آمیز مردمی ادامه داده و در نهایت برای کنترل امور، دست به دامان عربستان سعودی و نیروهای «سپر خلیج‌فارس» شد. اگرچه نخست‌وزیر عملا پیروز بحران سال2011 بود، اما تحولاتی ازجمله افزایش حضور عربستان در بحرین، قدرت و نفوذ پیشین شیخ خلیفه را طی سال‌های بعد تحت‌الشعاع قرار داد؛ آن هم درحالی‌که محبوبیت و پایگاه مردمی او نیز به‌شدت آسیب دیده بود. از سوی دیگر سلمان بن‌حمد آل‌خلیفه، رهبر جوان و میانه‌رو بحرین هم با وجود آنکه تصویر بسیار مطلوبی از خود نزد بدنه جامعه و رسانه‌ها ساخته بود، اما جایگاهش در میان نیروهای سنتی حاکمیت بحرین را به کلی از دست داد. به گزارش شبکه الجزیره، بخش قابل توجهی از مقامات عالی‌رتبه بحرین به‌دلیل دیدگاه‌های اصلاح‌طلبانه سلمان به توانایی وی برای رهبری کشور باور ندارند؛ امری که بدون شک اصلی‌ترین چالش پیش روی ولیعهد جوان پس از مرگ پادشاه خواهد بود. با این حال مرگ شیخ خلیفه و حضور همزمان سلمان در 2 جایگاه کلیدی ولایتعهدی و نخست‌وزیری می‌تواند مقدمه‌ای برای تغییر این وضعیت باشد.

این خبر را به اشتراک بگذارید