میثم قاسمی ـ شهروند دوچرخهسوار
رسیدم نزدیک چهارراه. ماشینها پشت چراغ قرمز ایستاده بودند. از لابهلایشان گذشتم تا رسیدم به خط مقدم؛ یعنی خط عابرپیاده؛ همانجا که بهنظر میرسد جنگی زیرپوستی برای در اختیار گرفتنش، جریان دارد. موتوریها، جلوتر از خط در انتظار فرصتی هستند که چهارراه را رد کنند و بروند. ماشینها روی خط ایستادهاند و عابرها از لابهلای ماشینها رد میشوند، اما من پشت خط ایستاده بودم و به خیال خودم، در طبیعیترین حالت ممکن یک دوچرخهسوار به سر میبردم. کلاه ایمنی و دستکش داشتم، کولهام روی کمرم لق نمیخورد، عینکم محکم روی بینی ایستاده بود و ماسک سفید، نو زده بودم. پس چرا بقیه اینطور نگاهم میکردند؟
نخستین روزهای دوچرخهسواری در شهر، نگاههای متعجب مردم را زیاد حس میکردم، اما از همه بیشتر، پشت چراغ قرمز بود. ابتدا نمیفهمیدم مشکل از کجاست، اما بعدتر درک کردم. وقتی یکی، دوبار موتوریهای عزیز تذکر دادند «رد شو، برو یا حداقل کنار وایسا تا ما رد شیم» متوجه موضوع شدم.
سؤال ذهنی موتورسوارها، رانندگان ماشین و حتی برخی عابرانپیاده این بود که چرا یک دوچرخهسوار باید پشت چراغ قرمز بایستد؟ یعنی بلد نیست راه بگیرد و از لای ماشینها رد شود؟ یعنی میخواهد نمایش دهد که به قانون احترام میگذارد و ما را سرزنش کند؟ شاید هم دوربین مخفی است و چند لحظه دیگر، میکروفون را از زیر لباسش بیرون میکشد، دنبال آدمها میکند و میپرسد: «آقا چرا از چراغ قرمز رد میشوی؟ خانم چرا ماسک نزدی؟»
واقعیت این است که یک دوچرخهسوار هم، راکب یک وسیله نقلیه است. مهم نیست سرعت این وسیله یا قدرت مانورش چقدر است. مهم نیست برای راندنش گواهینامه نیاز است یا نه. مهم نیست وسیله نقلیه، پلاک دارد و جریمه میشود یا نه. مهم این است که ما دوچرخه سوار میشویم تا شهر بهتری داشته باشیم و این شهر بهتر، تنها با رعایت قوانین و مقررات ایجاد میشود. شما بگذار بهحساب ترس من یا سرعت کم وسیلهای که سوارش هستم، اما من چراغ قرمز را رد نمیکنم.
پنج شنبه 22 آبان 1399
کد مطلب :
115534
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/1w7AR
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved