تقابل دو دیدگاه
نقدهای آغازین روحانیت به دکتر
سیدمحمد حسین محمدی
درهای حسینیه ارشاد در سال1351 با دستور محمدرضا پهلوی بسته شد اما چالشهای میان علما و جنجالیترین چهره حسینیه ارشاد، دکتر علی شریعتی حتی با تعطیلی حسینیه ارشاد نیز ادامه پیدا کرد. نخستین روحانیای که در مقابل شریعتی دستبهقلم شد، شهید حجتالاسلام قاسم اسلامی بود. اسلامی از سخنرانان و ائمه جماعات مساجد تهران بود که یک سال پس از انقلاب به طرز فجیعی ترور شد. او یک سال پیش از تعطیلی حسینیه ارشاد و تنها 3 سال پس از ورود شریعتی به حسینیه ارشاد، کتاب «سخنی با آقای شریعتی» را نوشت و به نقد آرای او پرداخت. کتاب دیگری که توسط یک روحانی، در مقابل افکار شریعتی نگاشته شد «دفاع از اسلام و روحانیت: پاسخ به دکتر شریعتی سخنگوی حسینیه ارشاد» بود. نویسنده این کتاب محمدعلی انصاری (پدر همسر آیتالله علوی گرگانی) اگرچه در اصل بازاری بود، اما تحصیلات حوزوی داشت و در شمار وعاظ بهحساب میآمد. جز انصاری، در همان سال جزوه دیگری نیز توسط حجتالاسلام حسین روشن، امام جماعت مسجدالحسین خیابان اقبال بانام «بررسی و نقد» چاپ و منتشر شد. گفته میشود که شهید مطهری نیز در تهیه و تنظیم این کتاب با روشن همکاری داشته است. نویسندگان این جزوه با ذکر حدیثی از امام علیعلیهالسلام از همان روی جلد، موضع خودشان را با شریعتی مشخص کرده بودند؛ «اگر آنکسی که نمیدانست لب فروبسته بود اختلاف در جامعه وجود نداشت». با اینحال محتوای این کتاب برخلاف دو اثر دیگر، کمی نرمتر و منصفانهتر بهنظر میرسید. همین امر سبب شد تا دکتر شریعتی از نویسنده این کتاب بهخاطر انصافش تشکر کند و علاوه بر پیشنهاد خواندن آن به دیگران، پاسخی نیز بر آن کتاب بنویسد. ماجرا ولی به این چند کتاب و جزوه محدود نماند؛ کمکم صدای مخالفتها از تهران به قم و مشهد رسید. آیتالله مکارم شیرازی در مجله مکتب اسلام مقالهای با عنوان «آیا شورا مبنای حکومت اسلامی است؟» منتشر کرد. شریعتی نیز یکی در میان به این نقدها پاسخ میداد اما شاید نخستین فتوای رسمی درباره شریعتی را آیتالله سیدحسن قمی صادر کرد. او در آبان سال1351 و در پاسخ به یک استفتا، محتوای برخی از کتابهای شریعتی را مخالف تشیع دانسته و از مردم خواست که از مطالعه آنها خودداری کنند. در همان آبانماه نیز حسینیه ارشاد تعطیل شد و درهای آن تا پیروزی انقلاب اسلامی بسته ماند اما موضعگیریهای صریح روحانیون، تازه پس از تعطیلی حسینیه ارشاد بود که رنگ و بوی جدیتری بهخود گرفت و تا ایام وفات او ادامه پیدا کرد.